English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (2 milliseconds)
English Persian
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
Other Matches
holding دارائی سهام
holding دراختیار داشتن دارایی
holding تملک
holding در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
holding دارائی
holding موجودی
holding ملک متصرفی
holding مایملک
holding دارایی
holding نگهداری
holding نقض مقررات
self holding خودنگهدار
holding متصرفی اجاره داری
holding سهام
holding گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
holding capacity فرفیت نگهداری
holding coil پیچک نگهدارنده
holding company شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company شرکت مرکزی
holding company شرکت مالک
holding attack تک بازدارنده
holding attack تک متوقف کننده
holding attack تک تثبیت کننده
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
What is holding it up ? what is the snag? گیر کار کجاست ؟
holding and hitting گرفتن حریف و ضربه زدن
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
holding company شرکت صاحب سهم
holding company شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
holding time زمان صرف شده
holding time زمان نگهداری
share holding سرمایه گذاری در سهام
holding timekeeper زماننگهدار
to have a holding in a company در شرکتی دارائی سهام داشتن
holding area منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
holding magnet گیره مغناطیسی
holding company کمپانی مسلط
holding company شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding contacts کنتاکتهای جریانپای
holding costs مخارج نگهداری
holding flange لبه نگهدارنده
holding a session اجلاس
holding ground گیرایی کف دریا
holding force نیروی بازدارنده
holding force نیروی تثبیت کننده
centre holding variation واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
holding area marking نشانگرمنطقهغیرمجاز
leave (someone) holding the bag <idiom> تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
induction holding furnace کوره گرم نگهدار القائی
isothermal holding furnace کوره هم دمایی
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
pattern بعنوان الگو بکاربردن
pattern گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
pattern بطور نمونه ساختن
pattern نقشه شکل
pattern الگوقالب
pattern ردیف بندی
pattern الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pattern محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern نقش ونگار
pattern الگو
pattern شیوه
pattern نمونه
pattern نقشه طرح اصابت گلوله ها
pattern سرمشق
pattern انگاره نقش
pattern انگاره
to pattern out ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
to pattern out نمونه شدن برای
pattern الگو صفات فردی
pattern طرح
pattern خصوصیات
pattern خصوصیات فردی
pattern نقش
pattern تقلیدکردن
pattern بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern همتا بودن
pattern نقشه ساختن
pattern طرح ساختن
pattern laying مین گذاری طراحی شده
pattern laying مین گذاری مدل دار
Herati pattern طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
diaper pattern طرح گل و بلبل تکراری [بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
move of pattern [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
key pattern زنجیره یونانی
pattern maker قالب ساز
pattern maker طرح ساز
pattern offense موضعگیری در برابر حریف
pattern making نمونه سازی
pattern of development الگوی توسعه
key pattern زبانه یونانی
pattern plate صفحه مدل
pattern recognition تشخیص الگو
pattern recognition الگو شناسی
pattern recognitation تشخیص الگو
stimulus pattern طرح محرک
target pattern شکل قرار گرفتن هدف
target pattern شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
test pattern طرح ازمایشی
radiation pattern الگوی تابش
cane pattern طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
punch and pattern سوراخوحککردن
pattern making مدل سازی
pattern shop کارگاه مدل سازی
Afshan [all-over pattern] طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
pattern recognition الگوشناسی شناسایی الگو
pattern lady بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
factor pattern طرح عاملی
energy pattern الگوی انرژی
energy pattern نقشه انرژی
effective pattern منطقه اثر موثر
effective pattern منطقه اصابت موثر
bit pattern الگوی ذرهای
drilling pattern طرح مته کاری
disruptive pattern اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
dispersion pattern مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
bit pattern الگوی بیتی
attack pattern الگوی تک
antenna pattern طرح انتشارامواج انتن
controlled pattern بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
crosshatch pattern طرح شطرنجی
deflection pattern مستطیل انحراف
demand pattern الگوی تقاضا
fallout pattern شکل ریزش
fallout pattern نمونه ریزش اتمی
pattern generator مولد تعمیر کار
pattern bombing بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
pass pattern مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
movement pattern انگاره حرکتی
attack pattern ارایش تک
movement pattern الگوی حرکتی
dispersion pattern شکل پراکندگی
bar pattern ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
bravo, pattern شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
deflection pattern مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
herringbone pattern طرح جناغی
antenna pattern انتشار انتن
activation pattern طرح برانگیختگی
basket weave pattern طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
battery groung pattern وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
spot pattern test ازمون طرح نقطه ها
weft-face pattern [بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
battery groung pattern طرح گسترش توپهای اتشبار
weaving pattern lever اهرم مجموعهموجدار
pattern milling attachment تجهیزات فرز مدل
pattern perception test ازمون ادراک طرحها
admiralty pattern anchor لنگر میله دار
fundamental motor pattern انگاره بنیادی حرکت
photo pattern generation تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
fundamental motor pattern الگوی بنیادی حرکت
sport skill pattern الگوی مهارت ورزشی
pattern start key کلیدشروعبافت
developmental motor pattern الگوی حرکت تکوینی
stitch pattern memory حافظهبافتودوخت
weaving pattern brush مجموعهبرسموجدار
pattern construction drawing الگوی نقشههای ساختمانی
operational pattern of marks by night نقشیازعلائممشخصبرایشب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com