Dictiornary-Farsi | holy office | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
holy office	جامعه راهبان ومومنین


Other Matches

holy cow ! [holy smoke !] <idiom>	اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
the holy	کتاب مقدس
holy see	مقر پاپ
holy see	درباب پاپ
holy	منزه وپاکدامن
the holy one	خدا
the holy one	رب
the holy one	پروردگار
the holy see	مقر پاپ
holy	وقف شده
holy	خدا
holy	قدوس
holy	مقدس
holy mackeral <idiom>
the holy sacrament	عشاربانی
by the holy poker	سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
the holy quran	قران مجید
the holy grail	دوری یاجامی که مسیح دراخرین شام خودبکاربرد
Holy Weeks	هفتهی مقدس
holy cats <idiom>
the Holy Trinity	تثلیت مقدس
Holy moly! <idiom>	اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
On this holy month.	دراین روز مبارک
In this holy month.	دراین ماه مبارک
the holy sacrament	نان عشاربانی
holy Moses <idiom>
holy terror <idiom>
holy cow <idiom>
Holy Ghost	روح القدس
the Holy Grail	جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
holy joe	قاضی عسکر
holy of holies	قدس الاقداس
Holy Communion	ایین عشای ربانی مسیحیان
Holy Father	پدر مقدس
Holy Writ	کتاب مقدس
the holy spirit	روح القدس
Holy Spirit	روح القدس
Holy Week	هفتهی مقدس
holy joe	کشیش دهکده
holy day	تعطیل مذهبی
holy day	ایام متبرکه
holy war	جهاد کردن
holy war	جهاد
holy legislator	شارع مقدس
fighter of a holy war	مجاهد
the holy shrine at mecca	کعبه
Near our office .	نزدیک اداره ما
office	شغل عمومی
little office	نماز مخصوص حضرت مریم
to r. any one in an office	کسی رادوباره به منصبی گماشتن
in office	در دفتر
to i. anyone with an office	به کسی منصب دادن
office	شغل
office	اطاق
office	اطاق دفتر
office	محل کار
office	اداره
office	مقام
office	اشتغال
office	کار وفیفه
office	خدمت
office	محل کار اداره
office	دفتر کار
office	دفتر
office	منصب
office	وفیفه
office	مسئولیت احرازمقام
office	کامپیوتر کوچک
office	اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office	استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office	مناسب برای استفاده در شرکت
site office	دفتر ساختمانی
removal from office	عزل
purchasing office	دفتر خرید
stationery office	اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
site office	دفتر مشاوراملاک
record office	اداره بایگانی کل
registered office	اقامتگاه قانونی شرکت
patent office	اداره ثبت اختراعات
to solicit an office	درخواست ازیک شرکت
paperless office	اداره بی کاغذ
the foreign office	وزارت خارجه
subhome office	شعبه دفتر اصلی
police office	کلانتری
police office	پاسگاه پلیس
period of office	دوره تصدی
printing office	چاپخانه
purchasing office	قسمت خرید
ticket office	محل فروش بلیت
ticket office	باجه
tenure of office	زمامداری
tenure of office	تصدی
subhome office	شعبه اصلی یک اداره
office work	کار اداری
office-holder	صاحب منصب دولت
booking office	باجه رزرو بلیت
Where is the post office?	پستخانه کجاست؟
Where is the booking office?	باجه رزرو بلیت کجاست؟
Where is the booking office?	باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the ticket office?	باجه بلیت فروشی کجاست؟
information office	دفتر اطلاعات
ticket office	باجه فروش بلیت
government office	اداره دولتی
the relevant office	اداره مسیول
office grapevine	سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
office chair	صندلی اداری
office chair	مبل اداری
out of [outside] office hours	خارج از ساعات اداری
ticket office	باجه بلیت فروشی
booking office	باجه فروش بلیت
office-holder	کارمند دولت
office-holder	صاحب مقام
office-holder	دیوان سالار
office-holder	دیوان گر
office-holders	صاحب منصب دولت
office-holders	کارمند دولت
office-holders	صاحب مقام
office-holders	دیوان سالار
office-holders	دیوان گر
office tower	برجکارهایاداری
booking office	گیشهفروشبلیط
placement office	موسسهکاریابیبرایفارغالتحصیلان
sorting office	مکانیکهدرآننامهها بستههاو....باتوجهبهآدرسگیرندهدستهبندیمیشوند
Outside office hours.	خارج از وقت اداری
To assume office .	عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
A new government wI'll take office .	حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
office of the future	ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
india office	اداره امورهندوستان
engineering office	دفتر مهندسی
end office	شعبه جز
end office	دفتر انتهایی
electronic office	محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
during his tenure of office	درمدت تصدی او
drawing office	دفتر طراحی
drawing office	دفتر نقشه کشی
war office	وزارت جنگ
engineering office	دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
box office	باجه بلیط فروشی
exchange office	مرکز تلفن خودکار
india office	وزارت هند
office bearer	بعدا پرسیده شود
head office	دفتر مرکزی
head office	اداره مرکزی
governor's office	فرمانداری
good office	مساعی جمیله
front office	سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
finance office	اداره دارایی
central office	تلکس و تلگراف
central office	مرکز تلفن
central office	دفتر مرکزی
post office	اداره مرکزی پست
post office	پستخانه
box office	گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
registry office	اداره ثبت
Home Office	وزارت داخله
Home Office	وزارت کشور
office automation	خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
Foreign Office	وزارت امور خارجه
post office	محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
audit office	دفتر حسابرسی
audit office	اداره حسابرسی
census office	اداره امار و ثبت احوال
census office	دایره سجل و احوال
cash office	صندوق
cash office	دایره صندوق
branch office	دفتر شعبه
branch office	شعبه
automated office	دفتر خودکار
register office	اداره ثبت احوال
inquiry office	اداره خبر گیری
office copy	رونوشت مصدق
office of records	دفتر بایگانی
lawyer's office	دفتر وکالت
office manager	رئیس دفتر
main office	مرکز اصلی
office manager	رئیس اداره
notary office	محضر
office hours	ساعات اداری
notary office	دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
office hours	ساعات کار
office attorney	وکیل دفتر
office boy	پیشخدمت
office boy	فراش
office building	ساختمان اداری
office computer	کامپیوتر اداری
office of records	بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
land office	اداره املاک وثبت اراضی
investiture with an office	اعطای منصب
intermediate office	مرکز میانی
jack in office	ادم باد درسرکه تازه بمقام
intelligence office	دفتر اطلاعات
jack in office	رسیده است
intelligence office	دفتر راهنمایی
lawyer's office	دارالوکاله
labour office	اداره کارگزینی
investiture with an office	برگماری بکار
inquiry office	دفتر اطلاعات
office of the future	ادارهای که استفاده گستردهای از کامپیوتر
job office	دفتر کارگاه
army post office	شعبه پستی نیروی زمینی