Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
home product	محصولات داخلی
home product	محصولات ملی
Other Matches
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .	اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Home , sweet home .	هیچ کجا منزل خود آدم نمی شود ( ازنظرراحتی وغیره )
The hotel was home from home .	هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
product	محصول تولید شده یا ساخته شده
product	ول مواد لازم برای تولید یک محصول
product	محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
product	حاصل ضرب
inner product	ضرب داخلی [ریاضی]
by-product	فراورده جنبی
product	حاصلضرب
product	محصول تولید شده برای فروش
by-product	محصول ضمنی
by-product	محصول فرعی
product	مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product	محصول اصلی از ماده خام
product	محصول حاصلضرب
product	نتیجه
product	تولیدکردن
product	نتیجه کار محصول فراورده
product	تولید
product	ایجادکردن
product	بسط دادن
product	حاصل حاصلضرب
product	محصول
product	کالا
by product	فراورده فرعی
inner product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
by product	محصول فرعی
by product	نتیجه فرعی
by product	محصول جنبی
inner product	ضرب اسکالر [ریاضی]
product	فراورده
product	حاصل
inner product	ضرب نقطهای ضرب نردهای
inner product	ضرب داخلی هرمیتی
inner product	ضرب داخلی
projection product	ضرب اسکالر [ریاضی]
fission product	محصول انشقاق
finished product	محصولات اماده برای توزیع ومصرف
finished product	کالای اماده فروش
finished product	محصول نهائی
dot product	ضرب نقطهای
product diversification	تنوع محصول
hermitian inner product	ضرب داخلی هرمیتی
scalar product	ضرب اسکالر [ریاضی]
volatility product	محصول فرار
waste product	محصولات زائد
projection product	ضرب داخلی [ریاضی]
dot product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
scalar product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
projection product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
waste product	ضایعات
dot product	ضرب اسکالر [ریاضی]
volatility product	فراورده فرار
software product	محصول نرم افزاری
product liability	مسئوولیت در قبال کالا
product launch	جا انداختن محصول در بازار
product group	کالاهی مشابه
product differentiation	اختلاف محصول
product differentiation	تفاوت محصول
product capabilities	خواص محصول
overhead product	محصول سبک
net product	محصول خالص
product mix	ترکیب محصول
product of inertia	ممان سانتریفوژ
product of sums	حاصلضرب مجموعه ها
product code	کدمحصول
scalar product	ضرب نردهای
scalar product	حاصلضرب اسکالر
scalar product	حاصلضرب عددی
program product	فراورده برنامه
program product	محصول برنامه
product scale	مقیاس فراورده
product planning	برنامه ریزی محصولات
national product	تولید ملی
marginal value product	ارزش تولید نهائی
dot product	ضرب داخلی [ریاضی]
scalar product	ضرب داخلی [ریاضی]
Cartesian product	ضرب دکارتی [ریاضی]
inner product space	فضای ضرب داخلی [ریاضی]
product liability	مسئولیت محصول
total product	تولید کل
total product	محصول کل
intermediate product	محصول نیم ساخته
marginal product	محصول نهائی
margin product	اضافه محصول
major product	تولیدات عمده
logical product	رکورد منطقی
logic product	حاصلضرب منطقی
laminated product	تولید ماده متراکم متورق
intermediate product	فراورده واسطه
intermediate product	محصول واسطه
vector product	حاصلضرب برداری
end product	فراورده نهایی
vector product	ضرب خارجی [ریاضی]
cross product	ضرب خارجی [ریاضی]
average product	محصول متوسط
acceptable product	فراورده جانشین قابل قبول
end product	قطعات حاصله دستگاه نهایی
end product	مجموعه قطعات
cross product	ضرب برداری [ریاضی]
vector product	ضرب برداری [ریاضی]
by product gas	گاز تقطیر شده
end product	محصول نهایی
average product	تولید متوسط
by product recovery	بازده محصولات فرعی
by product material	فراورده فرعی
by product oven	محصولات فرعی کوره کک سازی
disintegration product	محصول تجزیه و تفکیک شده
diversity of product	تنوع محصول
marginal product curve	منحنی محصول نهائی
universal product code	کد جامع محصول
net national product	محصول خالص ملی
net domestic product	محصول خالص داخلی
directed area product	ضرب برداری [ریاضی]
marginal revenue product	درامد محصول نهائی
product moment correlation	همبستگی گشتاوری
gross national product	تولید ناخالص ملی
ion product constant	ثابت حاصلضرب یونی
iso product curve	منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
joint product offer	فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
mass market product	محصول پر فروش
standard product cost	ارزش تولید استاندارد
product life expectancy	عمر مورد انتظار محصول
marginal physical product	محصول فیزیکی نهائی
gross national product	محصول ناخالص ملی
gross national product	تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
value of marginal product of capital	ارزش تولید نهائی سرمایه
high grade product	محصول درجه یک
gross product per capita	تولید ناخالص سرانه
by product coking practice	محصولات فرعی کوره کک سازی
gross primary product	تولید ناخالص نخستین
directed area product	ضرب خارجی [ریاضی]
to launch a product with much fanfare	کالایی را با هیاهو به صحنه نمایش آوردن
gross domestic product	تولید ناخالص داخلی
hermitian scalar product	ضرب داخلی هرمیتی
diminishing marginal product	نزولی بودن محصول نهائی
average revenue product	درامد متوسط محصول
marginal net product	محصول نهائی خالص
product [the result of multiplying]	حاصلضرب [ریاضی]
product usage rate	میزان مصرف محصول
diminishing marginal product	منحنی نزولی محصول نهایی
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
value of marginal product of labor	ارزش تولید نهائی کار
marginal product function	تابع محصول نهائی
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال
home	وطن
home	بازی
home	روش بررسی و حمل تراکنشهای باک به خانه کاربر به وسیله ترمینال یا مودم
home	کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
home	خانه دادن
home	اولین رکورد داده در فایل
may i see you home?	برسانم
home	ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
home	اقامت گاه
home	میهن
home	بطرف خانه
home	امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
home	وطن اسایشگاه
On my way home. . .	اگر سرم راببرند امضاء نخواهم کرد
home	جا به داخل لوله راندن
On my way home. . .	سرراهم بمنزل ...
home	شهر بخانه برگشتن
home	میهن وطن
home	زمین خودی
WI'll you take me home?	مرا به منزل می رسانید ؟
home	مرزوبوم
third home	بازیگر مهاجم
home	منزل
home help	کمکحالبیمار
may i see you home?	اجازه دهید شمارابخانه
come home	کشیده شدن لنگر به طرف ناو
nobody home <idiom>	فکرش جای دیگر است
home	سرزمین پدر و مادر
home	میهن
home	وطن
home	زادبوم
It came home to me.	به فکرم رسید.
It came home to me.	به نظرم رسید.
home like	وطنی
home like	راحت
at home	پذیرایی در ساعت معین
home	خانه
at home <idiom>	درخانه
home like	خانگی
home	منزلگاه
home	که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
Is there anybody at home ? Anybody home ?	کسی منزل هست ؟
home	نقط ه شروع چاپ روی صفحه
home	محل زندگی کسی
acceptable alter nate product	فراورده مشابه قابل قبول
real gross national product	تولید ناخالص ملی واقعی
marginal physical product of capital	محصول فیزیکی نهائی سرمایه
by product cock oven plant	محصولات فرعی کک سازی
marginal physical product of labor	محصول فیزیکی نهائی کار
potential gross national product	تولید ناخالص ملی بالقوه
marginal net private product	محصول خصوصی نهائی خالص
nominal gross national product	محصول ناخالص ملی اسمی
take-home pay	مزد خالص
home towns	شهر موطن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com