English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
home service agent نماینده فروش داخلی
Other Matches
home service خدمات فروش در داخل کشور
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Home , sweet home . هیچ کجا منزل خود آدم نمی شود ( ازنظرراحتی وغیره )
The hotel was home from home . هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
agent وکیل
agent مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
agent نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent ارگان
agent واسطه
agent پیشکار
agent واسطه عامل
agent نماینده
agent گماشته وکیل
agent مامور
agent عامل
agent عامل اطلاعاتی
agent نماینده عامل شیمیایی خرج
agent فرستنده
agent ماده
agent عنصر
agent کاگزار
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
defoamer agent کف زدای
defoliating agent عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
degreasing agent عامل پاک کننده روغن
fixing agent عامل تثبیت
diplomatic agent سفیر
biological agent عامل زیستی
diplomatic agent وزیرمختار کاردار
diplomatic agent مامور سیاسی
developer agent ماده فهور
developer agent عامل فهور
detonating agent عامل منفجر کننده
demasking agent عامل عریانساز
cyanogen agent عامل سیانید
publicity agent نمایندهافکارعمومی
blister agent گاز تاول زا
blood agent مدت پرواز
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
blowing agent عامل پف کننده
casualty agent عامل ایجاد تلفات و ضایعات
catalytic agent عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
chelating agent عامل کی لیت ساز
chemical agent عامل شیمیایی
chemical agent ماده شیمیایی
blister agent عامل تاول زا
bleaching agent عامل رنگبر
biological agent عامل میکربی
alkylating agent عامل اکلیل دار کننده
alkylation agent عامل الکیل دار کننده
alloying agent عنصر الیاژی
anticrop agent عامل ضد غلات
anticrop agent عامل ضدمحصولات کشاورزی
antimateriel agent عامل فساد اماد
antimateriel agent عامل مخصوص فاسد کردن اماد
antiplant agent عامل ضد رویش گیاهان
estate agent فروشندهزمینوملک
chlorinating agent عامل کلردار کننده
choking agent عامل خفه کننده
choking agent گاز خفه کن
consular agent قائم مقام کنسول
consular agent نماینده کنسولی
cooling agent عامل سرد کننده
counter agent عامل خنثی کننده
curing agent سختگر
customs agent واسطه گمرک
customs agent کارگزار گمرک
customs agent واسطه کارهای گمرکی
consular agent کنسول
consular agent نایب کنسول
confusion agent عامل گیج کننده
confusion agent عامل گیج کردن دشمن
secret agent جاسوس
coloring agent ماده رنگ
coloring agent رنگ مصرفی
secret agent مامور مخفی
commision agent نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
commission agent حق العمل کار
complexing agent عامل کمپلکس کننده
complexing agent عامل کمپلکس دهنده
customs agent نماینده گمرکی
sole agent نماینده انحصاری
manufacturer's agent نماینده سازنده
manufacturers' agent نماینده سازنده
manufacturers' agent نماینده تولیدکننده
masking agent عامل پوشاننده
shipping agent شرکت حمل
shiping agent حق العمل کار بارگیری کشتی
shiping agent کارگزار بارگیری کشتی
mercantile agent نماینده
manufacturer's agent نماینده تولیدکننده
warning agent گند گاز
smoke agent ماده دودانگیز
smoke agent عامل شیمیایی دودانگیز
land agent دلال معاملات ملکی
law agent نماینده قضایی
law agent نماینده حقوقی
shipping agent نماینده شرکت کشتیرانی
shipping agent اژانس حمل
shipping agent موسسه حمل کالا
mercantile agent بازرگانی
nerve agent عامل شیمیایی عصبی
nerve agent گازعصب
oxidizing agent عامل اکسنده
resolving agent عامل تفکیک کننده
releasing agent عامل رهاکننده
reducing agent عامل کاهنده
psychochemical agent گاز عصبی
psychochemical agent عامل عصبی
precipating agent عامل رسوب دهنده
press agent مامور اگهی و تبلیغ
oxidizing agent عامل اکسیداسیون
overseas agent نماینده درکشور بیگانه
news agent روزنامه فروش
news agent خبرگزار
sequestering agent عامل منزوی کننده
sequestering agent عامل کمپلکس دهنده
scholastic agent شاگرد پیدا کن
scholastic agent دلال تدریس
sales agent نماینده فروش
overseas agent نماینده خارجی
psychoactive agent ماده روانگردان
insurance agent نماینده بیمه
emulsifying agent عامل امولسیون کننده
universal agent وکیل مطلق الوکاله
universal agent وکیل تام الاختیار
executive agent عامل اجرایی
executive agent شعبه اجرایی
toxic agent گاز سمی
factoring agent عامل تنزیل
factoring agent فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
toxic agent عامل شیمیایی سمی
vesicant agent گاز تاول زا
vesicant agent عامل شیمیایی تاول زا
dispersing agent عامل پاشنده
wetting agent عامل خیس کننده
wetting agent ماده خیس کننده
vomiting agent عامل تهوع اور
vomiting agent گازاستفراغ اور
drying agent خشک کننده
dual agent عامل دو جانبه
dual agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
toxic agent ماده سمی
filming agent چسباننده
fluorinating agent عامل فلوئوردار کننده
igniting agent عامل احتراق
thickening agent عامل غلیظ کننده
stripping agent عامل رنگ گیر
incapacitating agent عامل بیهوش کننده
incapacitating agent گازبیهوشی
special agent وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
sole agent نماینده منحصر بفرد
house agent دلال خانه
proxy agent نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
fluxing agent شارژ
fluxing agent ماده گدازاور
foaming agent عامل کف زای
forwarding agent عامل حمل و نقل
forwarding agent واسطه حمل و نقل
forwarding agent متصدی حمل ونقل
forwarding agent نماینده حمل و نقل
fusing agent عامل ذوب
insurance agent عامل بیمه
absorbing agent عامل جذب
travel agent سفر ارا
acylating agent عامل اسیل دار کننده
double agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
addition agent ماده افزودنی
addition agent عامل افزودنی
adhesion agent مایه چسب افزا
adhesion agent ماده تشدیدکننده خواص
adhesion agent چاشنی چسب افزا
adhesion agent عامل چسبندگی
travel agent بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
undercover agent کارآگاه مخففی
accelerating agent ماده تسریع کننده
accelerating agent کاتالیزور
acetylating agent عامل استیل دار کننده
acetylizing agent عامل استیل دار کننده
acidulating agent اسیدی کننده
acidulating agent ماده اسیدی کننده
action agent مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
washing agent مواد شوینده
undercover agent مامورتحقیق مخففی
stripping agent رنگ زدا
travel agent سفرچین
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
aerating agent مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
agent de change دلال ارزی
free agent بازیگر بدون قرارداد
agent net شبکه اطلاعاتی
agent officer افسر عامل پرداخت
agent representative عامل
agent provocateur مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
aerating agent هوادهنده
stripping agent ماده رنگ بر
home منزلگاه
home محل زندگی کسی
home نقط ه شروع چاپ روی صفحه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com