Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (10 milliseconds)
English
Persian
hook ladder
نردبانقلابدار
Other Matches
ladder
نردبان
ladder
پلکان قایق
ladder
نردبام
ladder
درو در عمق
ladder
اتش درو درعمق
ladder
پله
ladder
نردبان بکار بردن نردبان ساختن
ladder scaffold
چوب بست
ladder scaffold
داربست فلزی
ladder tournament
مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
pompier ladder
نردبان اتش نشانی
step ladder
نردبان
ladder scaffold
نردبان
hanging ladder
چوب بست دستی
hanging ladder
چوب بست متحرک
hanging ladder
گاه بست
hypen ladder
ردیف خطوط تیره
hypen ladder
خطوط تیره نردبانی
jacob's ladder
کهکشان
jacob's ladder
جاده شیری
jacob's ladder
پله جنگی ناو
jacob's ladder
نردبان جنگی ناو
jacob's ladder
پله طنابی
jumping ladder
پله چوبی
ladder back
دارای پشتی بلند
ladder back
پشت نردبانی
ladder dredge
لاروبی که دلولههای انرازنجیرمانند نردبان می گرداند
ladder network
شبکه نردبانی
dredging ladder
هادی سطل
range ladder
تنظیم با نردبان بردی
top ladder
نردبانبالایی
tower ladder
نردبانبرجی
attic ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
folding ladder
نردبان تاشو
aerial ladder
نردبان چرخان
[مخصوص ماشین آتش نشانی]
turntable ladder
نردبان چرخان
[مخصوص ماشین آتش نشانی]
straight ladder
نردبانراست
side ladder
پلههایجانبی
range ladder
تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
roof ladder
نردبان سقف
round of ladder
پله نردبان
scaffold's ladder
نردبان چوب بست
scaling ladder
نردبان اتش نشانی
scaling ladder
نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
sea ladder
پله جنگی ناو
suspension ladder
نردبان اویزان
two throw ladder
پلکان مضاعف
end ladder
نردبانپایانی
extension ladder
نردبانبازشو
loft ladder
نردباناتاقزیرشیروانی
platform ladder
نردبانسکویی
rolling ladder
نردبانچرخدار
dredging ladder
هدایت کننده سطل
cat ladder
نردبام شاغولی
companion ladder
نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
accommodation ladder
پله تشریفاتی
rope ladder
نردبان طنابی
To climb the ladder of success.
مدارج ترقی را طی کردن
multi-purpose ladder
نردبانچندمنظوره
ladder pipe nozzle
آبپخشکنلولهاینردبانی
ladder and hose strap
بندایمنی
mobile turnable ladder
نردبان متحرک
aerial ladder truck
ماشین آتشنشانی
fruit-picking ladder
نردبانمیوهچینی
hook up
<idiom>
outside hook
فت پا و بهم زدن تعادل حریف
hook-up
<idiom>
hook
ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
off the hook
<idiom>
دورشدن از مشکل
off hook
قطع شده
off hook
رها شده
hook-up
نقشه اویزان
on hook
وصل شده
let (someone) off the hook
<idiom>
عذرخواهی کردن ازکسی
on hook
قلاب شده
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
hook
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook up
نقشه اویزان
can hook
قلاب لب تخت
hook
قلاب
hook
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook
بدام انداختن
hook
گیر اوردن
hook
ربودن
hook
گرفتارکردن
to have somebody on the hook
<idiom>
کسی را بلا تکلیف
[معلق]
نگه داشتن
[اصطلاح روزمره]
hook-up
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
hook
چنگک
to be off the hook
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
to be off the hook
<idiom>
از خطر جستن
hook on
اویزان کردن
hook on
قلاب کردن
to be off the hook
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
hook
دام
hook
تله ضربه
hook
بشکل قلاب دراوردن کج کردن
union hook
قلاب دو حلقه
pruning hook
داسقاله
crochet hook
جایانگشترویقلاب
tumbler hook
قلاب پران
treble hook
قلاب ماهیگیری سه طرفه
stern hook
نفر پاشنه قایق
hook nosed
دارای بینی کج
spring hook
قلاب فنردار
slag hook
قلاب کوره
curb hook
قلاباتصال
dough hook
چنگکخمیر
By hook or by crook. somehow.
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
thumb hook
قلابشصت
hook cable
کابل قلاب
pan hook
قلابکنه
little finger hook
چنگانگشتکوچک
lifting hook
قلاببالابر
hook and eyes
قفلی
hook and eyes
قزن
hook-ups
نقشه اویزان
pruning hook
دسقاله
by hook or by crook
<idiom>
بههر راهی ،به هر طریقی
sheep hook
چوپانی
draw hook
قلاب کششی
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
hook gauge
اشل قلاب شکل نوک تیز
hook pass
پاس هوکی
hook rope
طناب قلابدار
hook service
سرویس برگردان والیبال
hook shot
شوت هوک
hook spanner
کلید چنگالی
hook switch
کلید ثقلی
hook tackle
تکل از پشت
hook's law
قانون هوک
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
horizontal hook
قلاب افقی
crane hook
چنگک بالاکش
hook bolt
قلاب پیچی
hook bill
منقارعقابی
hook bill
منقار نوک برگشته
duck hook
ضربه پیچدار کوتاه
eye hook
قلاب روزنه دار
eye hook
قلاب حلقه دار
fifi hook
قلاب فی فی
fifi hook
رکاب کوهنوردی
fish hook
قلاب ماهیگیری
flash hook
قلاب گوشت
flesh hook
قلاب گوشت کش
flu hook
کیف مخصوص طعمههای مصنوعی ماهیگیری
gang hook
دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
gang hook
دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
drag hook
قلاب عایق
drag hook
قلاب کشش
double hook
قلاب ماهیگیری دو طرفه
crane hook
قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
sheep hook
عصای
pelican hook
قلاب پلیکان
pot hook
قلاب دیگ
boat-hook
چنگک قایق
boat-hook
چوب دست قایق
raymond hook
قلاب بالا کشنده قایق
reaping hook
چنگک درو
boat-hook
هوک قایق
boat hook
چنگک قایق
safety hook
قلاب اطمینان
sail hook
قلاب چادر
boat hook
چوب دست قایق
boat hook
هوک قایق
hook and eye
قزن قفلی
shackle hook
قلاب بوکسل
pelican hook
قلاب پران
bow hook
نفر سینه قایق
bill hook
دهره
bill hook
دستعاله
hook-nosed
دارای بینی کج
cargo hook
قلاب بار
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
chain hook
هوک زنجیر
coat hook
قلاب رخت اویز
button hook
قلاب
hook, line and sinker
<idiom>
outside hook and overan lock
لنگ تندر
ram's horn hook
قلاب دو شاخه
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
counter attack to outside hook
پلنگ شکن
backward leg hook and underarm
سوبلس با استفاده از پا
leg hook in near arm and crossover
سگک دست و پا
leg ride and far leg hook
بغل رومی بااستفاده از پا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com