English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
English Persian
hot-water supply منبعآبگرم
Search result with all words
supply فراورده
supply تهیه کردن
supply رساندن دادن به
supply عرضه داشتن
supply تدارک دیدن
supply تولید کردن
supply موجودی لزوم
supply اذوقه
supply منبع
supply تامین کردن
supply عرضه
supply اماده
supply تدارکات
supply تهیه
supply ذخیره
supply اماده کردن
supply تدارک کردن
supply ذخیره کردن
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supply تحویل دادن
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply بدل
supply تدارکات ملزومات
supply رساندن
supply تحویل دادن تغذیه کردن
supply تکمیل کردن
supply فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply تحویل ذخیره
supply موجودی جایگیرموقتی
supply تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply تامین چیزی که مورد نیاز است .
water supply منبع اب
water supply ذخیره اب
water supply ابرسانی
water supply تدارک اب
water supply اماد اب
water supply تامین اب
water supply اب امایی
accountable supply distribution activity سازمان نگهداری سوابق امادی
aerial supply تدارکات از راه هوا
aerial supply آماد از راه هوا
aerial supply آماد هوایی
aggregate market supply عرضه کل بازار
aggregate supply عرضه کل
total supply عرضه کل
air landed supply اماد هوانشستی
air landed supply اماد تخلیه شده با هواپیما
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
ammunition day of supply روز اماد مهمات
anode supply تغذیه صفحه
plate supply تغذیه صفحه
automatic supply سیستم اماد خودکار
automatic supply روش خودکار اماد
available supply rate نواخت اماد موجود
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
backward bending supply curve منحنی عرضه به عقب خم شونده
balanced supply اماد متعادل شده
balanced supply امادبررسی شده
bulk supply اماد عمده
bulk supply اماد به طور قوال
bulk supply اماد با کانتینر
can you supply our wants? ایا شما میتوانید نیازمندیهای ما را رفع نمایید
change in supply تغییر عرضه
civilian supply امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
cold water supply منبع ابسرد
cold water supply انشعاب ابسرد
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
constraint of supply محدودیت امادی
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
cooling water supply منبع اب سرد
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
current supply منبع جریان
day of supply تعداد روزهای اماد
day of supply روز امادتدارکات روزانه
defense subsistence supply center مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
depot supply اماد امادگاهی
depot supply اماد دپویی
elastic supply عرضه با کشش
elastic supply عرضه حساس
elastic supply عرضه انعطاف پذیر
elasticity of supply کشش عرضه
electronic power supply منبع تغذیه الکترونیکی
emergency power supply منبع قدرت اضطراری
energy supply منبع انرژی
essential supply اماد ضروری
essential supply اماد حیاتی
excess supply عرضه بیش از حد
excess supply عرضه اضافی
fixed supply عرضه ثابت
fixed supply ذخیره معین کالای فاسد شدنی
flyback power supply توان اور بازگشت
kickback power supply توان اور بازگشت
follow up supply اماد متعاقب
follow up supply اماد بعدی
fuel supply line لوله سوخت رسانی
fuel supply pump پمپ سوخت رسانی
grid bias supply تولید ولتاژ شبکه
grid bias supply منبع ولتاژشبکه
Other Matches
supply of water ذخیرهآب
the water supply of tehran تهیه اب تهران
water supply to navigation تامین اب کانال کشتیرانی
water supply system ابرسانی
cold-water supply line خطمنبعآبسرد
supply and d. عرضه وتقاضا
level of supply سطح تدارکات
mains supply منبع شبکه
level of supply سطح انبار
level of supply سطح اماد
joint supply عرضه مشترک
inelastic supply عرضه بی کشش
heat supply منبع حرارتی
supply-side عرضهای
customer's supply استفادهمشترکین
oil supply منبعروغن
supply duct منبعمجرایآب
supply-side نمادشی
money supply عرضه پول
unit supply تدارکات یکان
supply port درگاه تدارکاتی
supply point نقطه تدارکات
supply point نقطه اماد
supply pipe لوله ابرسانی
supply party گروه تدارکات
supply officer افسر تدارکات
supply of money عرضه پول
supply manuals ایین نامههای تدارکاتی
supply manifest بارنامه اقلام تدارکاتی
supply manifest بارنامه امادی
supply management مدیریت عرضه
supply function تابع عرضه
supply price قیمت عرضه
supply price قیمت تولیدکننده
supply reserves ذخایر امادی
unit supply تدارکات یکانی
unit supply اماد یکانی
supply voltage ولتاژ ورودی
supply support پشتیبانی اماد
supply support پشتیبانی تدارکات
supply ship ship tender
supply sergeant درجه دارتدارکات
supply sergeant گروهبان اماد
supply schedule جدول عرضه
supply route خط تدارکات راه اماد
supply route مسیر اماد
supply route اماد راه
supply economy صرفه جویی در مصرف اماد صرفه جویی تدارکاتی
supply department کارپردازی
shop supply وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
shop supply اماد تعمیرگاهی
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
quantity of supply مقدار عرضه
power supply مبدل برق
power supply تامین کننده برق
power supply منبع انرژی
power supply منبع تغذیه
supply cable کابل تغذیه
one day's supply یک روز اماد
national supply عرضه ملی
short supply اماد کمبود دار
short supply اماد کم یاب
supply and demand عرضه و تقاضا
supply curve منحنی عرضه
supply control سطح اعتبارامادی
supply control کنترل تدارکات اعتبار امادی
supply control کنترل اماد
supply constraints محدودیتهای عرضه
supply company شرکت تامین کننده
supply channel نهر ابرسان
supply catalog ایین نامه تدارکاتی یا امادی
supply arms یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
supply port درگاه تامین
It is in short supply. زمینه اش دربازار کم است
supply teacher معلمکمکی
in short supply <idiom> نه خیلی کافی ،کنترل از مقدار
supply of labor عرضه کار
wind supply ذخیرهباد
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
institute of purchasing and supply موسسه خرید و عرضه
main supply route راه اصلی تدارکات
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
main supply route مسیر اصلی اماد
low voltage supply منبع فشار ضعیف
main supply route اماد راه اصلی
main supply line خط تغذیه اصلی
supply side economics اقتصاد طرفدار عرضه
required supply rate نواخت اماد موردنیاز
long distance supply تغذیه مسافت دور
internal power supply منبع تغذیه داخلی
real money supply عرضه واقعی پول
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
he had a good supply of coal زغال سنگ کافی ذخیره کرده
price elasticity of supply کشش قیمتی عرضه
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
power supply cable کابل منبع تغذیه
power supply cable کابل منبع قدرت
power supply mains شبکه برق رسانی
power supply switch کلید شبکه
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
power supply switch کلید منبع تغذیه
he had a good supply of coal بود
perfectly inelastic supply عرضه کاملا بی کشش
uninterruptable power supply منبع تغذیه وقفه ناپذیر
waterproofed electricity supply منبعالکتریسیتهضدآب
three phase supply network شبکه سه فاز
meter power supply امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
Money is in short supply. پول دربازار سخت گیر می آید (کم است )
uninterruptable power supply منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
main supply pipe لولهمنبعاصلی
oxygen supply regulator کنترلکنندهذخیرهاکسیژن
marginal supply price قیمت عرضه نهائی
mains supply unit واحد تغذیه جریان شبکه
perfectly elastic supply عرضه کاملا با کشش
uniterruptable power supply سیستم تامین برق بی وقفه
air-supply tube لولهتامینهوا
branch supply pipe منبعشاخهای
Our food supply is getting low. ذخیره غذایمان دارد ته می کشد
power supply at generator voltage ذخیرهقدرتدرولتاژژنراتور
mains power supply unit واحد منبع تغذیه شبکه
Cash is in short supply these days . از حقوق ماهانه ام کم کنید
low voltage supply system سیستم تغذیه فشار ضعیف
Please supply the facts relevant to the case. لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
long run industry supply curve منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
water course مجرای اب
by water از راه رودخانه
first water بالاترین مقام
on the water در کشتی
first water درجه اول
water اب دادن
by water از راه دریا
by water با کشتی
to p something with water اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
mean water میان اب
to keep ones he above water از زیر بدهی بیرون آمدن
water آب
water still دستگاه تقطیر اب
water course حق المجری
of the first water بهترین
water course حق الشرب
water مایع
f.water عرق رازیانه
to water آب ریختن
to water something آب دادن [گیاه]
water way مسیل
water way ابراهه
She let the water out . آب را ول کرد
above water <adj.> شناور
above water <adj.> روی آب
to water آب دادن
water down <idiom> ضعیف شدن
water way راه ابی
water اب
water ابگونه
water پیشاب
water displacement زهکشی کردن
water displacement زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
water container فرف اب
water content درصد رطوبت
water damage خسارت اب دیدگی
water fast غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
water cure علاج بااب معالجه بااب
water cress شاهی اتی
water fast پارچه شورنرو
water fowl مرغ ابی
water filter صافی اب
water cooling خنک کردن بااب
water cooling خنک کنندگی اب
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
water cure اب درمان
water gas گاز اب
water disposal فاضلاب
water fast رنگ نرو
water fowl پرنده ابی
water front جبهه رطوبتی
water bath [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water quench حمام آب
water quench دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
water bath دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
water driver مقنی
water gauge اندازه اب نما
water gauge اب پیم
water disposal اگوکشی
water disposal ساختن اگو
water dog سگ ابی
water dog شناگر ماهر
keep one's head above water <idiom> گلیم خود را از آب کشیدن
water quench [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water pipe قلیان
water bath حمام آب
to sniff up water اب رابه بینی کشیدن
water bag کیسه اب
water bailiff میراب
to soften water شیرین کردن آب
to hold water صحت دار بودن
to hold water قابل قبول بودن
to hold water معتبر بودن
to water [of eyes] اشک آمدن
to have a drink of water یک قورت آب نوشیدن
muddy water آب لجنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com