English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (1 milliseconds)
English Persian
hottest گرم
hottest حاد
hottest تند
hottest تیز
hottest تابان اتشین
hottest تند مزاج
hottest برانگیخته بگرمی
hottest داغ
hottest داغ کردن یا شدن
hottest اتشین
hottest خط تلفن مستقیم
hottest امادگی کامل
hottest فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest تشخیص و ترمیم خطا
hottest بدون تاثیرگذاری روی عملیات طبیعی
hottest کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hottest کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hottest دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
Partial phrase not found.
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com