Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (4 milliseconds)
English
Persian
i stated the facts
چگونگی را بدانسان که بودبیان کردم
Other Matches
You need to take care to differentiate between facts and opinions
[ differentiate facts from opinions]
.
شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید
[حقایق را از نظرات تشخیص بدهید]
.
facts
بوده
facts
وجود مسلم
facts
حقیقت
facts
واقعیت
facts of life
<idiom>
حقایق زندگی
a recital of all the facts
شمارشی از همه حقایق
He tried to conceal the facts.
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
The facts speak for themselves.
<idiom>
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
stick to (a story/the facts)
<idiom>
وفادارماندن
bring some new facts to light
<idiom>
کشف حقایق جدید
To misread the facts . To infer wrongly .
کور خواندن
Please supply the facts relevant to the case.
لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
stated
وضعیت
he f.stated that
دروغی گفت که
As stated above.
همانطور که دربالاآمده است ( اشاره شده است )
Unless otherwise stated .
مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
stated
<adj.>
<past-p.>
اظهار شده
stated
<adj.>
<past-p.>
بیان شده
stated
<adj.>
<past-p.>
گفته شده
stated
<adj.>
<past-p.>
ذکر شده
stated
ملت
stated
<adj.>
<past-p.>
نامبرده شده
stated
وضعیت چیزی
stated
حالت
stated
دولت
stated
دولتی حالت
stated
کشوری
stated
ایالت
stated
جمهوری کشور
stated
دولت استان
stated
کیفیت
stated
چگونگی
stated
تعیین کردن حال
stated
افهار داشتن افهارکردن
stated
جزء به جزء شرح دادن
stated
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
stated
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stated
حال
stated
تعیین کردن وقرار دادن
stated
افهار کردن وتصریح کردن
stated
ابهت
stated
توضیح دادن
stated
سیاسی رسمی وضع
stated
کشور
stated
ایالت کشوری
stated
مقام ورتبه
stated
دولتی
at a stated time
در وقت معین
simply stated
به بیان کوتاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com