English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 277 (14 milliseconds)
English Persian
ibm computer کامپیوتر ای بی ام
ibm computer ماشین حساب ای بی ام
Search result with all words
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computer کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
host computer کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
host computer کامپیوتر میزبان
computer شمارنده
computer ماشین حساب کامپیوتر
computer رایانه
computer حسابگر الکترونی
computer کامپیوتر
computer ماشین متفکر
computer ماشین حساب
computer ماشین الکترونیکی
computer اکامپیوتر
personal computer کامپیوتر شخصی
home computer کامپیوتر خانگی
analog computer کامپیوتر تحلیلی
analog computer کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
analog computer کامپیوتر انالوگ
analog computer کامپیوترقیاسی
analog computer کامپیوتر سنجشی
analogue computer کامپیوتر انالوگ
apple computer کامپیوتر اپل
Apple Computer Corporation شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
Apple Computer Corporation Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
Apple Macintosh computer مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
associate computer professionals انجمن کامپیوترکاران
associationa of computer programmers analysts and
associationa of computer programmers انجمن برنامه نویسان و تحلیلگران کامپیوتر
asynchronous computer کامپیوتر ناهنگام
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer کامپیوتر غیرهمزمان
automatic computer کامپیوتر خودکار
blue chip personal computer IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
board computer یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
briefcase computer کامپیوتر چمدانی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
certificate in computer programming CCP
compaq computer corporation IB
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
complex instruction set computer کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
computer aided بکمک کامپیوتر
computer assisted بکمک کامپیوتر
computer aided design طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
computer aided factory management مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
computer aided instruction learning computeraugmented
computer aided manufacturing تولید به کمک کامپیوتر
computer animation ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer animation تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer architect معمار کامپیوتر
computer architecture معماری کامپیوتر
computer art هنر کامپیوتر
computer artist هنرمند کامپیوتر
computer assisted diagnosis تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
computer assisted instruction اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
computer augmented learning بسط اموزش به کمک کامپیوتر
computer awarness دانش کامپیوتر
computer based بر مبنای کامپیوتر
computer based learning یادگیری بر پایه کامپیوتر
computer based training تربیت مبتنی بر کامپیوتر
computer camp اردوی کامپیوتر
computer center مرکز کامپیوتر
computer center director مدیر مرکز کامپیوتر
computer center manager مدیر مرکز کامپیوتر
computer circuits مدارهای کامپیوتری
computer classifications طبقه بندی کامپیوتر
computer code رمز کامپیوتری
computer code رمز کامپیوتر
computer code کد کامپیوتر
computer conferencing کنفرانس کامپیوتری
computer control console panel control
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
computer crime جرم کامپیوتری
computer design طراحی کامپیوتری
computer drawing ترسیم کامپیوتری
computer enclosure محفظه کامپیوتر
computer engineer مهندس کامپیوتر
computer engineering مهندسی کامپیوتر
computer family خانواده کامپیوتر
computer flicks فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer game بازی کامپیوتری
computer generations روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer generations نسلهای کامپیوتر
computer graphicist گرافیست کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics metafile فایل برتر نگاره سازی کامپیوتری
computer independent language زبان مستقل کامپیوتری
computer industry صنعت کامپیوتر
computer information system سیستم اطلاعات کامپیوتری
computer input microfilm تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
computer instruction دستورالعمل کامپیوتر
computer instruction set مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
computer integrated manufactureing کارخانه کاملا" اتوماتیک
computer interface unit وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
computer jargon لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer language زبان کامپیوتری
computer language زبان کامپیوتر
computer leasing company شرکت اجاره دهنده کامپیوتر
Other Matches
My Computer نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
duplex computer کامپیوتر مضاعف
digital computer کامپیوتردیجیتال
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
electronic computer کامپیوتر الکترونیکی
digital computer کامپیوتر دیجیتالی
digital computer کامپیوتر
digital computer کامپیوتر عددی
digital computer کامپیوتر رقمی
first generation computer کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
flight computer کامپیوتر پرواز
four address computer کامپیوتر چهار نشانی
laptop computer کامپیوتر دستی یا کیفی
infected computer کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
hybrid computer کامپیوترترکیبی
hybrid computer کامپیوتر دو رگه
human computer امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
guest computer کامپیوتر مهمان
mainframe computer استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
desktop computer کامپیوتر رومیزی
computer simulation شبیه سازی
computer security امنیت کامپیوتر
computer science علوم کامپیوتر
computer science علم کامپیوتر
computer salesman فروشنده کامپیوتر
computer revolution تحول کامپیوتر
computer readable آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
computer programmer برنامه نویس کامپیوتر
computer program برنامه کامپیوتر
computer program برنامه کامپیوتری
computer simulation کامپیوتری
computer simulation شبیه سازی کامپیوتری
dedicated computer کامپیوتر اختصاصی
control computer کامپیوتر کنترل
computer word کلمه کامپیوتری
computer vendor فروشنده کامپیوتر
computer utility خدمات کامپیوتری
computer utility سودمندی کامپیوتر
computer user استفاده کننده کامپیوتر
computer typesetting حروف چینی کامپیوتری
computer time وقت کامپیوتر
computer system سیستم کامپیوتری
computer store فروشگاه کامپیوتر
computer specialist متخصص کامپیوتر
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
three address computer کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
target computer کامپیوتر هدف
talking computer کامپیوتر سخنگو
synchronous computer کامپیوترهمزمان
synchronous computer کامپیوتر همگام
stand alone computer کامپیوتر مستقل
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer کامپیوتر منبع
slave computer کامپیوتر برده
sequential computer کامپیوتر ترتیبی
transportable computer پس و پیش کردن
two address computer کامپیوتر دو ادرسه
two address computer کامپیوتربا دو نشانی
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
a stand-alone computer یک رایانه مستقل
There's a jinx on this computer. این رایانه جادو شده.
computer table میزکامپیوتر
micro-computer ریزکامپیوتر
micro-computer ریزرایانه
micro-computer خرد کامپیوتر
virtual computer کامپیوتر مجازی
serial computer کامپیوترنوبتی
serial computer کامپیوتر سری
serial computer کامپیوتر نوبتی
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer کامپیوتر اداری
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer کامپیوتر مقصود
notebook computer یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
multiaccess computer کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
mainframe computer مانند تعداد عملوند همزمان
one address computer دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer کامپیوتر یک نشانی
self adapting computer کامپیوتر خود وفق
second generation computer کامپیوتر نسل دوم
satellite computer کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer کامپیوتر بادوام
programmed computer کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer کامپیوتر قابل حمل
pocket computer کامپیوتر جیبی
parallel computer کامپیوتر موازی
one chip computer کامپیوتر یک تراشهای
one address computer کامپیوتریک ادرسه
mainframe computer سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
computer operation عملیات کامپیوتر
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer letter حرف کامپیوتری
computer operation عملکرد کامپیوتری
computer nik استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
computer museum موزه کامپیوتری
computer operator اپراتور کامپیوتر
computer oriented کامپیوتر گرا
computer on a chip کامپیوتر روی یک تراشه
computer professional متخصص کامپیوتر
computer printout مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
computer printout چاپ کامپیوتری
computer literacy دانش کامپیوتر
computer network شبکه کامپیوتری
computer music موسیقی کامپیوتری
computer logic منطق کامپیوتر
special purpose computer کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
stored program computer کامپیوتر با برنامه انباشته کامپیوتر با برنامه ذخیره شده
computer users group گروه استفاده کننده کامپیوتر
society for computer simulation انجمن شبیه سازی کامپیوتر
society for computer medicine انجمن پزشکی کامپیوتر
small business computer کامپیوتر کوچک تجاری
single board computer کامپیوتر تک بردی
a comparison of the brain to a computer مقایسه ای از مغز با کامپیوتر
computer oriented language زبان کامپیوترگرا
computer output microfilm فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
to play computer games بازی های کامپیوتری کردن
to fall over [computer, programme, ...] [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
computer output microfilm میکروفیلم خروجی کامپیوتر
computer operations manager مدیر عملیات کامپیوتر
personal computer (view from above) کامپیوترشخصی
computer numerical control کنترل عددی توسط کامپیوتر
word oriented computer کامپیوتر کلمه گرا
zero wait state computer کامپیوتر با وضعیت انتظاری صفر
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
computer processing cycle چرخه پردازش کامپیوتر
functional units of a computer واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
industrial electronic computer ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
integrated computer package software integrated
large scale computer سیستم کامپیوتر قوی
large scale computer که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
magazines computer oriented مجلات کامپیوتری
magnetic card computer کامپیوتر با کارت مغناطیسی
micro computer kit kit computer
computer managed instruction اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
general purpose computer کامپیوتر همه منظوره کامپیوتر چند منظوره
hand held computer کامپیوتر دستی
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
fourth generation computer کامپیوتر نسل چهارم
hybrid computer system سیستم کامپیوتری دو رگه
fixed program computer computer program wired
ibm pc compatible computer کامپیوتر شخصی سازگار باای بی ام
ibm personal computer IBکامپیوتر شخصی
ibm personal computer at کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
ibm personal computer xt کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
decentralized computer network شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
process control computer کامپیوتر کنترل فرایند
reduced instruction set computer کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای کاسته شده
reduced instruction set computer طرح CPU که مجموعه دستورات
computer output microfilm recorder دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
fixed word length computer کامپیوتر با طول کلمه ثابت
ibm personal computer system/ کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
writable instruction set computer طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
west coast computer faire یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
national computer graphics association انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
world conference of computer in educatio کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
master slave computer system یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
small computer system interface میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
variable word length computer کامپیوتر با طول متغیر کلمه
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com