English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
ibm personal computer system/ کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
Other Matches
personal computer کامپیوتر شخصی
personal computer (view from above) کامپیوترشخصی
ibm personal computer at کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
ibm personal computer xt کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
ibm personal computer IBکامپیوتر شخصی
blue chip personal computer IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
ibm personal system/ IBخانوادهای از سیستمهای ریزکامپیوتر تولید شده توسط شرکت
computer system سیستم کامپیوتری
hybrid computer system سیستم کامپیوتری دو رگه
computer information system سیستم اطلاعات کامپیوتری
master slave computer system یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
small computer system interface میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
personal حضوری
personal ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
personal right حقوق شخصی
personal وسیلهای
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
personal منقول خصوصی
personal امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
personal آدرس ها و یادداشتها
it is personal to himself مال شخص اوست
personal شماره تلفن ها
personal ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
personal محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
personal حضوری مربوط به شخص
personal خصوصی
personal شخصی
personal منقول
to become personal وارد شخصیات شدن
It's for my personal use. برای استفاده شخصی است.
personal مربوط به کسی
personal right حقوق فردی
personal influence نفوذ شخصی
personal tempo اهنگ فردی
personal pace اهنگ فردی
personal property اموال شخصی
personal property دارایی شخصی منقول
personal pronouns ضمائر شخصی
personal representative امین ترکه
personal computers کامپیوتر شخصی
personal pronoun ضمیر شخصی
personal property مایملک شخصی
personal effects لوازم شخصی
personal service خدمت شخصی
personal remarks انتقادات شخصی
personal remarks اشارات وسخنانی که به شخصیت کسی برخورد
personal requirment حوائج شخصی
personal requirment احتیاجات شخصی
personal representative مدیر ترکه
personal salute تیر سلام برای افراد
personal ownership مالکیت شخصی
personal motive غرض شخصی
personal microcomputer computer personal
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
personal interest نفع شخصی
personal saving پس انداز شخصی
personal outlays هزینههای شخصی
personal communications ارتباطاتشخصی
personal chattels دارایی شخصی منقول
personal chattels دارایی منقول
personal appearance وضع فاهر
personal affairs امور شخصی
personal action دعوی شخصی
personal action دعوی منقول
personal stereo واکمن WalkMan
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
operations personal پرسنل عملیات
personal staff ستاد شخصی
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
personal state دارایی منقول
personal status احوال شخصیه
personal surety کفیل
personal surety کفالت
personal computing محاسبات شخصی
personal computing استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
personal constructs سازههای شخصی
personal error خطاهای شخص
personal income درامد سرانه
personal income درامد شخصی
personal identity هویت شخصی
personal foul خطای بدنی به حریف
personal exemptions معافیتهای شخصی
personal duty فرض عینی
personal error خطای شخصی
personal error خطاهای انفرادی افراد
personal duty واجب عینی
personal service ابلاغ شخصی
personal distribution توزیع درامد فردی
disposable personal income پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
personal service utility عرضه سرانه کار
personal service utility کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
personal deposit fund اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
personal income tax مالیات بر درامد شخصی
disposable personal income درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
personal knowledge of the judge علم قاضی
personal disposable income درامد قابل تصرف شخصی
personal information manager برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
personal identification number شماره شناسایی شخصی
personal data sheet برگه اطلاعات فردی
edward's personal preference schedule مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
woodworth personal data sheet پرسشنامه اطلاعات شخصی وودورث
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
personal radio cassette player رادیووضبطصوتشخصی
computer ماشین متفکر
computer شمارنده
computer ماشین حساب کامپیوتر
My Computer نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer حسابگر الکترونی
computer اکامپیوتر
computer ماشین حساب
computer رایانه
computer کامپیوتر
computer ماشین الکترونیکی
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
computer program برنامه کامپیوتر
computer revolution تحول کامپیوتر
computer salesman فروشنده کامپیوتر
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
computer readable آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
computer program برنامه کامپیوتری
computer operator اپراتور کامپیوتر
computer oriented کامپیوتر گرا
computer on a chip کامپیوتر روی یک تراشه
computer printout مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
computer professional متخصص کامپیوتر
computer operation عملیات کامپیوتر
computer operation عملکرد کامپیوتری
computer specialist متخصص کامپیوتر
computer programmer برنامه نویس کامپیوتر
computer science علم کامپیوتر
computer utility سودمندی کامپیوتر
computer user استفاده کننده کامپیوتر
computer utility خدمات کامپیوتری
computer typesetting حروف چینی کامپیوتری
computer time وقت کامپیوتر
nonesequential computer کامپیوتر غیر ترتیبی
computer store فروشگاه کامپیوتر
computer simulation شبیه سازی کامپیوتری
multiaccess computer کامپیوتر با دسترسی چند گانه
computer simulation کامپیوتری
network computer نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
computer simulation شبیه سازی
computer security امنیت کامپیوتر
computer science علوم کامپیوتر
computer vendor فروشنده کامپیوتر
computer nik استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
computer generations نسلهای کامپیوتر
computer generations روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game بازی کامپیوتری
computer flicks فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer family خانواده کامپیوتر
computer engineering مهندسی کامپیوتر
computer engineer مهندس کامپیوتر
computer enclosure محفظه کامپیوتر
computer drawing ترسیم کامپیوتری
computer design طراحی کامپیوتری
computer crime جرم کامپیوتری
computer conferencing کنفرانس کامپیوتری
computer code کد کامپیوتر
computer code رمز کامپیوتر
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer network شبکه کامپیوتری
computer music موسیقی کامپیوتری
computer museum موزه کامپیوتری
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
computer logic منطق کامپیوتر
computer literacy دانش کامپیوتر
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer letter حرف کامپیوتری
computer language زبان کامپیوتر
computer language زبان کامپیوتری
computer jargon لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer instruction دستورالعمل کامپیوتر
computer printout چاپ کامپیوتری
computer industry صنعت کامپیوتر
computer code رمز کامپیوتری
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
microprogrammable computer کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
pocket computer کامپیوتر جیبی
portable computer کامپیوتر قابل حمل
guest computer کامپیوتر مهمان
office computer کامپیوتر اداری
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
programmed computer کامپیوتر برنامه ریزی شده
four address computer کامپیوتر چهار نشانی
flight computer کامپیوتر پرواز
first generation computer کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
one address computer کامپیوتر یک نشانی
one address computer کامپیوتریک ادرسه
one chip computer کامپیوتر یک تراشهای
incremental computer کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
ibm computer ماشین حساب ای بی ام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com