English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
English Persian
ideal irrigation interval فاصله مطلوب ابیاری
Other Matches
irrigation ابیاری
over irrigation فزون ابیاری
over irrigation ابیاری بیش ازحد
sewage irrigation ابیاری فاضلاب
irrigation requirement احتیاجات ابی گیاه
irrigation consumption مصرف ابیاری
irrigation channel جدول
irrigation channel مادی
irrigation channel کانال ابیاری
syringe for irrigation سرنگبرایتحریک
broad irrigation کوداب دادن
tank irrigation شبکه ابیاری با مخازن کوچک
systematic irrigation ابیاری منظم
sprinkler irrigation ابیاری بارانی
subsoil irrigation ابیاری زیرزمینی
kharif irrigation ابیاری تابستانه
irrigation system شبکه ابیاری
surface irrigation ابیاری سطحی
aeration irrigation ابیاری برای تهویه خاک
border ditch irrigation ابیاری نواری
border check irrigation ابیاری نواری
overseer of irrigation channel مادی سالار
overseer of irrigation channel سرمیراب
ideal self خود ارمانی
ideal ارزو
ideal مطابق نمونه واقعی
ideal نمونه کامل فرضی
ideal هدف زندگی ارمان
ideal ایده ال
ideal دلخواه
ideal ارمانی
ideal ارمان
ideal کمال مطلوب
ideal paralleling مدار موازی ایده ال
ideal rectifier یکسوکننده ایده ال
ideal index شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
ideal gas گاز ایده ال
ideal fluid سیال ایده ال
ideal efficiency راندمان ایده ال
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
ideal position پوزیسیون ایده ال
ideal solution محلول ایده ال
ideal solenoid پیچک ایده ال
ideal solenoid سولنوئید ایده ال
ideal solenoid سولنئید ایده ال
ideal rocket راکت ایده ال
ideal radiator تابشگر کامل
ideal position وضعیت ایده ال
ideal position پوزیسیون ارمانی شطرنج
ideal efficiency بازده ایده ال
ideal dielectric عایق کامل
ideal dielectric دی الکتریک ایده ال
ego ideal خود ارمانی
beau ideal زیبای تمام عیار کمال مطلوب
beau ideal خوشگل
ideal capacitor خازن ایده ال
ideal conductivity قابلیت هدایت ایده ال
ideal conductor هادی ایده ال
ideal crystal کریستال ایده ال
ideal galvanic cell سلول گالوانیکی ایده ال
ideal rectangular pulse پالس مربعی ایده ال
It was an enjoyable performance, if less than ideal. این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
This is an ideal spot for picnics . اینجا برای پیک نیک ماه است
ideal electron gas گاز االکترون ایده ال
ideal no load voltage ولتاژ بی باری ایده ال
ideal no load d.c. voltage ولتاژ "دی .سی " بی باری ایده ال
ideal magnetization curve منحنی مغناطیس کنندگی ایده ال
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
ideal galvanic cell باطری ایده ال
interval خلال
interval فاصله
interval توقف کوتاه بین دو عمل
interval فاصله زمانی
interval وقفه
interval فاصله تاکتیکی
interval دوهای تمرینی ارام
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
interval ایست وقفه
interval فاصله [ریاضی]
interval بازه [ریاضی]
interval مدت
interval فترت
interval فرجه
retrace interval دوره بازگشت
open interval فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
recurrence interval زمان برگشت
reorder interval زمان بین دو سفارش
relief interval استراحت متناوب
recurrence interval دوره تناوب
return interval دوره بازگشت
closed interval فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
time interval فاصله زمانی
vertical interval اختلاف ارتفاع
work interval کار متناوب
vertical interval فاصله عمودی
surface interval فاصله بین غواصهای متوالی از سطح اب
work interval کار فاصلهای تمرین فاصلهای
fiducial interval فاصله اطمینان
time interval زمان طی شده
preparatory interval دوره امادگی
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
interval exercises تمرینهای متناوب
interval estimate براورد فاصلهای
interval confidence دامنه اطمینان
interval confidence فاصله اطمینان
class interval حدود طبقه
class interval فاصله طبقه
close interval فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
confidence interval فاصله اطمینان
confidence interval فاصله اعتماد
contour interval فاصله میزان منحنی
contour interval فاصله خطوط واصل
grid interval فاصله خطوط شبکه
grid interval فواصل شبکه بندی نقشهای
interval reinforcement تقویت فاصلهای
interval scale مقیاس فاصلهای
normal interval فرمان از جلو نظام
normal interval از جلونظام
normal interval فاصله معمولی صف
mode interval فاصله نما
lunitidal interval فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
lucid interval دوران افاقه
lucid interval حالت افاقه
keying interval فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
burst interval فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
class interval دامنه طبقه
interval trailing تمرین استقامت و اماده سازی
interval timer زمان سنج فاصله
interval timer شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
interval schedule برنامه فاصلهای
fixed interval schedule برنامه فاصلهای ثابت
variable interval schedule برنامه فاصلهای متغیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com