Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English
Persian
idle cash
پول بیکار
idle cash
پول بلااستفاده
Other Matches
idle
بیهوده
idle
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle
بی بار
idle
بی بار شدن در حال سکون ساکن
idle
بیکار شدن
idle
ازاد گشتن
idle
استراحت
idle
وقت تلف کردن
idle
بیکار
idle
هرزگردی
idle
تنبل شدن
idle
وقت گذراندن
idle
بی پروپا
idle
بی اساس
idle
بیخود
idle
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idle
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idle
درجاکار
idle
تنبل
idle
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle wire
سیم مرده
idle wheel
دنده چرخ رابط بین دو چرخ
idle wanderer
ولگرد
idle voltage
ولتاژ کور
idle turn
دور ازاد
idle trunck
ترانک ازاد
idle power
توان کور
idle trunck
خط اتصال ازاد
idle time
دوره فترت زمان بیکاری
idle time
دوره عطالت
idle time
زمان بی باری
idle time
وقت تلف شده
idle talk
حرف مفت ژاژخایی
idle talk
سخن بیهوده
idle stock
موجودی بی مصرف
idle rumoues
اراجیف
idle hours
ساعتهای بیکاری
idle frequency
فرکانس بی باری
idle deposit
سپرده بلااستفاده
idle balance
مانده راکد مانده غیرفعال
idle bar
میله کور
idle capacity
فرفیت بلااستفاده
idle capacity
فرفیت بیکار
idle characters
کاراکترهای عامل
idle coil
پیچک هرز
idle coil
بوبین کور
idle component
اجزاء کور
idle current
جریان بی باری
idle current
جریان کور
idle junction
اتصال ازاد
idle line
خط ازاد
idle money
پول راکد
idle rumoues
شایعات بی اساس
idle rumoues
شایعات بی سر و پا
idle roll
غلطک کور
idle rich
ثروتمندان انگل
idle reserves
ذخائر بلااستفاده
idle reserves
ذخائر بیکار
idle pulley
قرقره راهنما
idle position
حالت سکون
idle position
وضعیت ساکن
idle period
پریود بی باری
idle period
زمان توقف
idle period
دوره استراحت
idle money
پول غیر فعال
idle deposit
سپرده راکد
an idle pupil
شاگرد بیکار یا تنبل
idle balance
مانده بیکار
idle runing
بی باری
idle turn
کلاف مرده
To lead an idle life .
زندگی عاطل وباطلی داشتن
To lead an idle life.
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
To idle away one s time . to be jobless.
غاز چراندن
idle current wattmeter
توان کورسنج
idle voltage of battery
ولتاژ هرز باتری
idle indicating signal
علامت ازاد
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
idle circuit condition
وضعیت مدار بی بار
machine idle time
زمان توقف ماشین
machine idle time
زمان معطلی دستگاه
idle current connection
اتصال جریان بی باری
cash
اسکناس
cash
نقدکردن
cash
نقد
cash
نقد کردن
cash
پول رایج
cash
صندوق
cash
پول خرد
cash
دریافت کردن صندوق پول
cash
وصول کردن نقدکردن
cash
پول نقد
She had the never to ask for cash .
اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
cash in
<idiom>
تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
cash
چک
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash in on
<idiom>
شانسی سود بردن
cash
نقدی
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
sell for cash
نقد فروختن
cash cow
<idiom>
منبع خوبی از پول
non cash shares
سهام غیر نقدی
non cash share
سهم غیر نقدی
cash on the barrelhead
<idiom>
پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
strapped for cash
<idiom>
هیچ پولی دربساط نداشتن
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
net cash
قیمت مقطوع
net cash
نقدی خالص
on cash basis
نقدا"
share in cash
سهم نقدی
To turn into cash.
به پول نزدیک کردن
cash desk
صندوقپرداختپولدر یکمغازه
cash card
کارتمخصوصگرفتنپول
cash readout
وسیلهنمایشمقدارپول
cash crop
محصول فروشی
cash crop
فرآورد فروشی
cash crop
فرآورد نقدینهساز
cash crop
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
to cash a cheque
چک را نقد کردن
to buy for cash
نقد کردن
spot cash
پول نقد
spot cash
پرداخت نقدی
cash-wage
دستمزد نقدی
cash dispenser
تحویل دارخودکار
cash books
دفتر نقدی
cash register
صندوق پول شمار
cash register
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash register
ماشین صندوقداری
cash registers
صندوق پول شمار
cash registers
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers
ماشین صندوقداری
cash flow
گردش وجوه
capital in cash
سرمایه نقدی
cash account
حساب نقدی
cash against documents
پول در مقابل اسناد
cash assets
داراییهای نقدی
cash balance
مانده نقدی
cash balance
تراز نقدی
cash box
صندوق پول
cash budget
بودجه نقدی
cash book
دفتر نقدی
cash dispenser
پرداخت کننده پول
cash dispenser
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispenser
پرداخت مینماید
cash dispensers
پرداخت کننده پول
cash dispensers
تحویل دارخودکار
cash dispensers
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispensers
پرداخت مینماید
cash and carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
hard cash
پول نقد
cash crops
محصولات نقدی مانند
cash crops
گندم جو
cash crops
برنج
cash crops
ذرت
cash crops
پنبه وتنباکو
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
cash capital
سرمایه نقدی
for prompt cash
فی المجلس
cash price
قیمت نقدی
cash price
بهای نقدی
cash prompt
نقد فوری
cash spot
نقد فوری
cash ratio
نسبت نقدینگی
cash rent
اجاره نقدی
cash sale
فروش نقدی
cash sale
بیع نقد
cash deficit
کسر صندوق
cash security
وثیقه نقدی
cash security
وجه الضمان نقدی
cash with order
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
for prompt cash
نقدا`
cash plans
طرح پرداختهای نقدی
cash items
اسناد تنخواه گردان
contribution not in cash
سهم الشرکه غیر نقدی
cash flows
وجوه در گردش
cash flows
نقدینه
cash discount
تخفیف نقدی
cash nexus
رابطه نقدی
cash dividened
سود نقدی
cash office
دایره صندوق
cash office
صندوق
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
cash on delivery
فروش نقدی
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
cash discount
تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
cash collection voucher
سندپرداخت غرامت نقدی
to save bot cash
نقد فروختن
discounted cash flow
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
cash collection voucher
سند پرداخت نقدی
A cash ( credit ) transaction .
معامله نقدی ( اعتباری )
Cash . Ready money .
وجه نقد
paid in cash share
سهام نقدا" پرداخت شده
Cash is in short supply these days .
از حقوق ماهانه ام کم کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com