Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (11 milliseconds)
English
Persian
in good order
<adj.>
تروتمیز
in good order
<adj.>
مرتب
in good order
<adj.>
منظم
Search result with all words
external good order
اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
in good working order
دایر
injurious to good order
مخل نظم
it is in good working order
خوب کار میکند
it is in good working order
دایر است
Orderly . In good order . Tidy . Ship - shape .
مرتب ومنظم
good order
خوش ترتیب
[فلسفه]
Other Matches
What is good for the goose is good for the gander . One cant apply double standards .
یک بام ودو هوانمی شود
marching order
[travel order]
دستور پیشروی
[ارتش]
Good gracious ! Good heaven ! My god !
پناه برخدا
HE is good at math. He has a good head for figures.
حسابش ( ریاضیات ) خوب است
out of order
نادرست
out of order
درهم برهم
order off
حکم خروج
out of order
خراب
to the order of
در وجه
out of order
از کار افتاده
order
دستور سفارش
out of order
<idiom>
کارنکردن
out of order
<idiom>
برخلاف قانون ،نامناسب
to order
<idiom>
به ترتیب
order
[placed with somebody]
دستور
[ازطرف کسی]
by order of
فرمان
by order of
حسب الامر
order about
پیوسته پی فرمان فرستادن
order
[placed with somebody]
سفارش
[ازطرف کسی]
in order to ...
تا
[اینکه ]
in order to ...
برای
[اینکه]
In this order. In this way.
باین ترتیب
re order
سفارش دوم باره
well-order
خوش ترتیب
[ریاضی]
second order
مرتبه دوم
in order to
<idiom>
اعتماد شخص را بدست آوردن
order
رتبه
order
سفارش
order
دستور
order
دستورالعمل
order
دستورعملیاتی
order
دستور دادن
order
ترتیب
order
ترتیب انجام کار
order
فرمان نظم
order
نظم دادن
order
سفارش دادن کالا یا جنس
order
نظم
order
سفارش دادن تنظیم کردن
order
منظم کردن
first order
مرتبه اول
in order that i may go
برای اینکه بروم
in order that he may go
برای اینکه برود
in order that
برای اینکه
in order that
تا اینکه
in order
درست
to the order of
بحواله کرد
to the order of
به حواله کرد
in order
صحیح
in order
دایر
order
ن
order
سبک معماری
order
نظام معماری
order
دستورالعمل دستور
order
سفارش دادن دستور دادن
order
مرتب کردن
order
حکم
order
حواله
order
امر
order
حواله کرد حواله کردن دستور
order
خرید سفارش خرید
order
سفارش دادن
order
دستور دادن سفارش
order
کد عمل
order
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order
شیوه
order
مرتبه
order
راسته
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
order format
قالب دستور
firing order
ترتیب احتراق
order format
قالب سفارش
first order reaction
واکنش مرتبه یک
order in council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
order for goods
سفارش کالا
order arms
فرمان پافنگ
low order
پایین رتبه
order arms
پافنگ
order arms
فرمان بجای خود در حال مسلح بودن با تفنگ
order arm
پافنگ
operation order
دستورعملیات
order book
دفتر سفارشات
order cheque
چک به حواله کرد
operation order
دستور عملیاتی
order code
رمز دستور
order in council
تصویب نامه دولتی
first order reflection
انعکاس مرتبه یک
first order transition
گداز مرتبه یک
order of fire
روش تیراندازی
order of fire
ترتیب توالی اتش
fragmentary order
دستور جزء بجزء
order off the field
حکم خروج
order of fire
ترتیب احتراق موتور
order of magnitude
مرتبه بزرگی
order of matrix
مرتبه ماتریس
order of the day
دستور جلسه
order of the day
معادل agenda
order of discharge
حکم برائت ذمه
order time
زمان سفارش کالا
order of the day
برنامه روزانه
in order to prevent
برای جلوگیری کردن
order of bankruptcy
حکم ورشکستگی
order of battle
ترتیب نیرو
set in order
درست کردن
order of battle
سازمان نیروهایا یکان
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
set in order
مرتب کردن
order of discharge
حکم تصفیه
order of service
سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
To order a meal.
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
lever of the second order
اهرم نوع دوم
lexicographic order
ترتیب لغت نویسی
low order
انفجار کند یا ناقص
the line is out of order
سیم خراب است
pecking order
<idiom>
راه ارتباط بایکدیگر
low order
کم اثر کم انرژی ضعیف
low order
مرتبه پایین
lubrication order
دستور روغنکاری
made to order
سفارشی
made to order
فرمایشی
march order
ف__رمان ح__اضر به راه
march order
حاضر براه کردن
march order
دستورحرکت
march order
ترتیب حرکت دستورراهپیمایی
landing order
دستورتخلیه بار
landing order
اجازه تخلیه بار
indue order
به ترتیب صحیح
in order to prove
برای اثبات
ionic order
سبک متکائی
ionic order
سبک بالشی سبک تابخور
in chronological order
به ترتیب تاریخ
in a bad order
درهم برهم
in a bad order
خراب
job order
دستور کار
job order
حکم کار
high order
رتبه بالا
Is your passport in order ?
آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
My stomach is out of order.
مزاجم مرتب کارنمی کند
job order
دستور انجام کارتعمیرات
march order
ترتیب راهپیمایی
call-up order
دستور به خدمت
[سربازی]
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
Orinthian Order
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
Doric Order
سبک معماری دوریک
French Order
سبک معماری فرانسوی
German Order
سبک معماری آلمانی
[نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
Giant Order
شیوه غول ستونی
[معماری]
Gigantic Order
[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی]
[معماری]
Ionic Order
[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
social order
سازمانوساختاراجتماعی
postal order
هزینهپستی
law and order
اطاعتازقانون
doric order
سبکمعمارییونانقدیم
corinthian order
ساختارقرمتی
points of order
اخطار نظامنامهای
Bassae Order
[معماری یونی یونان]
balustrade Order
ترتیب نرده ستون ها
minor order
صفوف روحانی پایین درجه
modification order
سفارش اصلاحی
movement order
دستور حرکت
In chronological order.
بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
natural order
نظم طبیعی
night order
دستور شبانه
Agricultural Order
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
American order
[سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
night order
دستورات شبانه
arch order
[شیوه ی ستون بندی طاق]
assemblage of Order
ستون بندی مختلط
Attic Order
ستون بندی آتنی
point of order
اخطار نظامنامهای
back order
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
standing order
دستور جاری
probation order
دستور یا حکم تعلیق مجازات
processing of the order
انجام سفارش
provisional order
دستور موقت اداری
word order
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
public order
نظم عمومی
word order
ترتیب واژه ها
purchase order
دستور خرید
purchase order
سفارش خرید
reculaulation order
تنظیم محاسبه مجدد
referral order
درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
review order
لباس وتحملات سان
standing order
امریه نظامی
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
اوامر ویژه
back order
سفارش معوق
back order
اماد غیر موجود
assembly order
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
assembly order
دستور مونتاژ وسایل
ascending order
ترتیب صعودی
work order
برگ کار
work order
درخواست انجام کار حکم کار
alphabetical order
ترتیب رکوردها
administrative order
دستور اداری
acknowledgement of order
تایید سفارش
acknowledgement of order
تصدیق سفارش
pecking order
سلسله مراتب دانه چینی
pecking order
سلسله مراتب
standing order
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com