English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (1 milliseconds)
English Persian
incidence wires وایرهای موربی در صفحه پایههای بین بال درهواپیماهای دو باله
Other Matches
incidence برخوردکردن میدان برخورد
incidence شیوع مرض
incidence انتشار
incidence برخورد
incidence تلافی
incidence تصادف وقوع
incidence تعلق واقعی مالیات مشمولیت
incidence میزان بروز
incidence حادث شدن
incidence وقوع
angle of incidence زاویه اصابت گلوله
angle of incidence زاویه تابش
angle of incidence زاویه نصب بال
angle of incidence زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
tax incidence عارضه مالیات
tax incidence اثر انتقال مالیات
rotor incidence زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
incidence rate میزان حوادث و تصادفات
incidence rate نواخت تصادفات
plane of incidence صفحه تابش
incidence plane صفحه تابش
incidence of taxation تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
incidence of taxation اثر مالیات
incidence of taxation انتقال مالیات
incidence matrix ماتریس تلاقی
incidence angle زاویه تابش
variable incidence جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
wires ارتباط باسیم
wires خط اغاز یا پایان مسابقه
wires تلگراف کردن تلگراف زدن
wires سیم کشی کردن
wires مخابره کردن
wires سیم تلگراف سیم کشی کردن
wires مفتول
wires سیم
wires نصب سیم بندی
wires هادی فلزی نازک
wires کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires چاپگر Matrix-dot
wires وایر
hot-wires سیم مثبت
high wires سیم بندبازی
live wires سیم برقدار
live wires سیم زنده
live wires آدم پر حرارت و با پشتکار
anchor wires سیمهایکشیده
overhead wires کابلهایبالایی
to pull the wires سیمهای عروسک خیمه شب بازی رادردست داشتن
to pull the wires تحریکات کردن
to pull the wires گربه رقصانی کردن
hot-wires سیم فاز
cross wires سیمهای متقاطع
hot-wires فیلامان
overhouse wires سیم هایی که بر بام خانه نصب شده باشد نه بر روی تیر
landing wires سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
hot-wires رشته حرارتی
hot-wires سیم حاوی الکتریسیته
There is a fault in the electrical wires . سیمهای برق عیب کرده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com