Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
induction melting equipment	تجهیزات ذوب القائی
Other Matches
melting	گداختنی
melting	نرم
melting	گداختن
melting	گداز
melting	ذوب
incongruent melting	ذوب ناهم نهشت
melting pot	دیگ ذوب فلزات
melting charge	شارژ ذوب
melting furnace	کوره ذوب
melting point	نقطه ی ذوب
melting point	نقطه گداز
melting point	نقطه ذوب
melting point	نقطه ذوب یا گداز
melting period	دوره ذوب
melting pots	دیگ ذوب فلزات
melting loss	افت یا تلف ذوب
melting furnace	کوره اب کردن فلز
melting furnace	کوره گداز
crucible melting furnace	کوره ذوب
conguent melting point	نقطه ذوب هم نهشت
ice melting point	نقطه یخ
ablation [melting of snow or ice]	گداز [آب شدن] [سطح کوه یخ یا برف]
equipment	ساز وبرگ
equipment	تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment	وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment	خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment	تجهیز
equipment	لوازم
equipment	اثاثه
equipment	دستگاه
equipment	ساز و برگ
equipment	اثاثیه
equipment	تجهیزات
extra equipment	تجهیزات اضافی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
auxiliary equipment	وسایل یدکی
output equipment	تجهیزات خروجی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary equipment	تجهیزات جانبی
check out equipment	وسایل ازمایشگاهی
check out equipment	وسایل بازدید محل
nitriting equipment	تجهیزات ازت دهی
control equipment	ابزار وارسی ابزار پایش
control equipment	ابزار نظارت
cryptoancillary equipment	وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
mechanical equipment	تجهیزات مکانیکی
handling equipment	تجهیزات بار
garage equipment	تجهیزات گاراژ
extra equipment	متعلقات ویژه
equipment reserve	ذخیره تجهیزاتی
equipment logbook	دفترچه خدمتی تجهیزات
equipment logbook	دفتر تجهیزات
equipment failure	خرابی تجهیزاتی
equipment compatibility	همسازی تجهیزاتی
equipment bay	محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
equipment bag	ساک دستی بازیگر
machine equipment	تجهیزات ماشین
electric equipment	تجهیزات الکتریکی
deadlined equipment	لوازم و تجهیزات از کار افتاده
honing equipment	تجهیزات سنگ زنی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
standby equipment	تجهیزات جانشینی
sonic equipment	وسایل اوازی
sonic equipment	وسایل اوایی
camping equipment	لوازم مخصوصاردو
radar equipment	تجهیزات رادار
protective equipment	تجهیزات حفافتی
equipment compartment	کوپهتجهیزات
equipment lock	قفلتجهیزات
x ray equipment	تجهیزات اشعه رونتگن
table of equipment	جدول ساز و برگ
ventilating equipment	تجهیزات تهویه
two way telephone equipment	تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
transfer equipment	تجهیزات
test equipment	دستگاه ازمایش لامپ
test equipment	وسایل ازمایش
telephone equipment	تجهیزات تلفن
telephone equipment	دستگاه تلفن
technical equipment	تجهیزات فنی
pool equipment	وسایل تعمیرگاه
accessory equipment	تجهیزات یدکی
accessory equipment	وسایل یدکی
authentication equipment	وسایل تعیین نشانی
authentication equipment	وسایل تعیین معرف
peripheral equipment	تجهیزات جنبی
ancillary equipment	تجهیزات پیرامونی
ancillary equipment	تجهیزات جانبی
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر
ancillary equipment	وسیله جانبی
ancillary equipment	وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
ancillary equipment	equipment peripheral
pool equipment	وسایل پارک موتوری
ancillary equipment	تجهیزات اضافی
equipment rack	پایهوسایل
ground airport equipment	تجهیزاتزمینیهواپیما
I expended all my capital on equipment.	تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
image conversion equipment	دستگاه مبدل تصویر
technical equipment compartment	قسمتوسایلتخصصی
error of measuring equipment	خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
t parameter equipment circuit	مدار معادل به صورت " T "
original equipment manufacturer	شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
oil reclamation equipment	تجهیزات احیا روغن
mold making equipment	تجهیزات قالب سازی
mobile lubricating equipment	تجهیزات روغنکاری متحرک
mobile equipment pool	بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
peripheral equipment operator	متصدی تجهیزات جانبی
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
producer durable equipment	تجهیزات با دوام تولیدی
original equipment manufacturer	سازنده تجهیزات اصلی
paint spraying equipment	تجهیزات رنگ پاشی
aircraft role equipment	تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
concrete vibrating equipment	ویبراتور بتن
aircraft mission equipment	وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
fired process equipment	دستگاه خشک کن شعلهای
airborne intercept equipment	وسایل استراق سمع هوابرد
emergency brake equipment	تجهیزات ترمز اضطراری
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
crushing and grinding equipment	دستگاههای خرد کننده
data communications equipment	تجهیزات ارتباطات داده ها
heat treating equipment	تاسیسات عملیات حرارتی
data terminal equipment	تجهیزات ترمینال داده
digital equipment corporation	سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
dust collection equipment	وسایل گردگیری
automobile radio equipment	رادیوی اتومبیل
table of organization and equipment (toe	جدول سازمان و تجهیزات
high tension bridge equipment	دستگاه ازمایش فشار قوی
aviation life support equipment	وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
heating/air conditioning equipment	وسائلگرمادهی
heating/air conditioning equipment	تهویه
high frequency heating equipment	تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
induction	ورود
self induction	سلف اندوکسیون
self induction	خود القاء
self induction	خودالقائی
self induction	خودالقاگری
induction	مشابه 5128
induction	اندوکسیون
induction	برقراری القاء
induction	القا
induction	استقراء
induction	مقدمه
induction	ذکر پیش سخن
induction course	دورهتوجیهی
induction	ایراد
induction	القاء
induction	قیاس کل از جزء استنتاج
induction	قیاس
induction	کسب کردن
induction	القا کردن
induction	مکش
induction	اقامه
induction	پذیرش
electromagnetic induction	القای الکترومغناطیسی
magnetic induction	القای مغناطیسی
induction voltage	فشار القائی
electrostatic induction	القای الکتروستاتیکی
mathematical induction	استقراء ریاضی
magnetic induction	چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
magnetic induction	القاء مغناطیسی
magnetic induction	چگالی شماره مغناطیسی
light induction	القاء تحریک نوری
induction vibrator	لرزانگرالقائی مرتعش کننده القائی
line of induction	خطوط القا
induction voltage	ولتاژ القائی
electromagnetic induction	القای الکترو مغناطیسی
electrodynamic induction	القای الکترودینامیک
electrical induction	القای برقی
visual induction	القاء دیداری
induction field	حوزه القائی
induction coil	بوبین اندوکسیون
induction coil	سیم پیچی القائی
induction coils	بوبین اندوکسیون
induction coils	سیم پیچی القائی
black induction	توقف القا
coefficient of induction	ضریب القایی
neural induction	القای عصبی
negative induction	القای منفی
mutual induction	القای متقابل
coefficient of self induction	ضریب خودالقاگری
induction regulator	تنظیم کننده ولتاژ القائی
compression/induction	القایمکش
induction vibrator	ویبراتور القائی
induction field	میدان القائی
induction in air	القاء یا اندوکسیون در هوا
induction instrument	دستگاه القائی
induction instrument	دستگاه اندازه گیری القائی
induction current	جریان القاء شده جریان تحریک
induction loop	حلقه القائی
induction machine	ماشین القایی
induction machine	ماشین القائی
induction current	جریان القائی
induction meter	سنجه القا
induction meter	کنتور القائی
induction method	روش اندوکتیو
induction method	روش القائی
induction cylinder	اهنربای استوانهای
induction flowmeter	شارسنج القائی
induction circuit	مدار القاء کننده
induction effect	اثر القایی
induction furnace	کوره القایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com