English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
inlet port سوپاپ ورودی
inlet port دریچه ورودی
Other Matches
inlet شاخابه
inlet خلیج کوچک
inlet ورودی
inlet دهانه
inlet ورود دخول
inlet فرورفتگی ورخنه کوچک دریچه ورودی رخنه
inlet خور راه دخول
inlet hose شلنگداخلی
inlet valve دریچه مکش
inlet valve سوپاپ ورودی
inlet time زمان ورود
inlet splitter شکافنده ورودی
inlet manifold مانیفولد ورودی
inlet duct مجرای ورودی
drop inlet دریچه ریزش
kerb inlet روزنه یا منفذی که در زیرجدول جهت عبور اب باران تعبیه میشود
inlet valve سوپاپ گاز
filling inlet فضایدرونی
coolant inlet سردکنندهدرونی
air inlet راهدخولهوا
variable inlet ورودی متغیر موتور مکنده هوا
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
snow inlet دریچه ریزش برف
main inlet دهانهاصلی
secondary inlet دومینوردی
water inlet ورودآب
compressor inlet temperature دمای گازهای ورودی کمپرسور
air inlet pipe لوله هواگیر
foam inlet tube لوله ورودی کف
engine air inlet مدخلموتورهوا
inlet pipe connection اتصال لوله ورودی
condenser backwash inlet دهانهانقباضموجبرگردان
inlet guide vane تیغههای خنک کننده جریان ورودی
cold air inlet راهدخولهوایخنک
compressor inlet pressure فشار در قسمت ورودی کمپرسور
air inlet control کنترلراهدخولهوا
air-inlet grille پنجرهورودیهوا
gas inlet valve needle ژیگلور بنزین
lift-fan air inlet مدخلهوایهواکششچپ
gas inlet valve needle سوزن شیرورودی بنزین
i/o port مدخل ورودی و خروجی
out port بندر دور از مقصد
out port بندرخارج از محوطه
way port بندر سر راه
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
last port شیپور خاموشی
last port شیپور عزا
port سمت چپ ناو
port فرودگاه هواپیما
port ترابردن
port بردن
port دریچه
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port مجرای عبورروغن
port ببندر اوردن حمل کردن
port شراب شیرین بارگیری کردن
port به آن وصل است را انتخاب کند
port در رو مخرج
port دورازه
port درب درگاه
port دماغه
port حمل کردن مزغل تیراندازی
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port ریل اطراف ناو
port درگاه
port دهانه
port شیار هادی دهانه
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port بندر گاه
port روزنه
port بندر ورودی
port دروازه
port مامن مبدا مسافرت
port باب
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port بندر
port مدخل
port مجرا
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port دریچه تبدیل برنامه
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port لنگرگاه
port بندرگاه
port installations تاسیسات بندری
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
secondary port subordinatestation : syn
port of debarkation بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port of destination بندر مقصد
port of embarkation بندر عزیمت
port watch پست نگهبانی بندر
secondary port ,
put into port وارد بندر شدن
sally port دروازه بزرگ قلعه
port watch نگهبان بندر
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
sally port درب ورودی بزرگ
sally port دریچه
sally port دروازه عبور از قلعه
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
port of entry بندرمحل ورود
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
secondary port بندر فرعی
secondary port station secondary
modem port قسمتقرارگیریمدم
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
port hand دستسویچپ
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
transfer port دریچهانتقال
video port قسمتنمایش
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
keyboard port قسمتاتصالصفحهکلید
supply port درگاه تامین
ejection port دهانهپرتاب
serial port مدخل سری
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
serial port درگاه ترتیبی
supply port درگاه تدارکاتی
terminal port بندر مقصد
port [software] دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
treaty port بندر پیمانی
car port گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
car port سایبان اتومبیل
Port-au-Prince شهر پورت اوپرنس
registered port بندر مشخص
port of call بندر لنگراندازی
destination port بندر تحویل کالا
exhaust port مجرای خروجی
exhaust port دریچه خروجی
free port بندر ازاد
freeing port شکاف یک طرفه
destination port بندر مقصد
gas port محفظه عبور گاز
gas port میله تنظیم گاز
gas port لوله عبور گاز
gun port مزغل
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
controlled port بندرکنترل شده
controlled port بندر نظامی کنترل شده
port of call بندر توقف
admission port سوپاپ ورودی
admission port دریچه پذیرش
aerial port لنگرگاه هوایی
aerial port باراندازی هوایی
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
captain of the port افسر انتظامات بندر
cargo port دریچه بارگیری ناو
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
control port درگاه کنترل
hard port ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
high port حالت دست فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
naval port بندر دریایی
port of entry بندر مقصد
parallel port درگاه موازی
port arms پیش فنگ
port arms فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
port complex مجتمع بندری
port complex لنگرگاه
port hole روزنه
port hole مزغل
minor port بندر کوچک
main port بندر اصلی
main port port principal
memory port درگاه حافظه
main port ,
intake port سوپاپ ورودی
intake port دریچه ورودی
home port پایگاه مادر
midi port دریچه یا درگاه IDI
home port پایگاه اصلی
main port refrencestation : syn
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
aerial port squadron گردان بارانداز هوایی
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
spent fuel port قسمتسوختمصرفشده
port auxiliary service یگان خدمات بندری
port hand buoy بویه سمت چپ
dual port ram حافظه تسهیم شده
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
continue port/starboard چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
named port of destination بندر مقصد مشخص
disc drive port قسمتوروددیسک
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
named port of shipment بندر مشخص برای حمل
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
check port/starboard جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com