Dictiornary-Farsi | innocent passage | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 83 (8 milliseconds)

English	Persian
innocent passage	عبور بدون ضرر
innocent passage	مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد


Other Matches

innocent	مبری
innocent	بی ضرر
innocent	ادم بیگناه ادم ساده
innocent <adj.>	ساده دل
innocent	معصوم
innocent	مبرا مقدس
innocent	بی تقصیر
innocent	بیگناه
everybody is presumed innocent	فرض بربرائت است
everybody is presumed innocent	اصل بر برائت است
i insist that he is innocent	جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
He was dismissed though (while) he was in fact innocent.	اخراج شد درصورتیکه بی گناه بود
passage	انتقال از حالتی به حالت دیگر
passage	معبر
passage	ممر
right of passage	حق عبور
passage way	راهرو
passage way	گذرگاه
passage	عبارت منتخبه از یک کتاب
passage	پاساژ راهرو
passage	گذرگاه
passage	سپری شدن
passage	نقل قول
passage	تصویب قطعه
passage	گذر
passage	سفردریا راهرو
passage	انقضاء
passage	اجازه عبور
passage	حق عبور
passage	عبور
passage	رویداد کارکردن مزاج
passage	راهرو
passage	عبارت فقره
passage	دریا کرایه
passage	عبور سفر
passage	انقضا
passage	سرسرا
passage	راه
passage	دالان
passage	راه عبور
passage	تیمچه
rites of passage	مناسک گذر
purple passage	نوشته اراسته به صنایع بدیعی
to block a passage	مسدود کردن یک راه
passage of lines	عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
to fret a passage	راهی رابوسیله سایش بازکردن
With passage of time .	با گذشت زمان
auditory passage	مجرای گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
safe passage	مجوزعبور مجوزترددمطمئن
back passage	مقعد
back passage	راستروده
apogee passage	اوجعبور
we had a stormy passage	یک سفر طوفانی داشتیم
to fret a passage	رخنه کردن
passage of lines	عبور از خط
passage of arms	زد و خورد
passage of arms	جنگ
passage at arms	زدو خورد
oil passage	عبور روغن
meridian passage	گذر ازدایره نیمروز transit,culminate : syn
meridian passage	گذرنصف النهاری
it is a passage from gulistan	اقتباس از گلستان است
it is a passage from gulistan	فقره یا عبارتی از گلستان است
exhaust passage	گذرگاه خروجی
current passage	عبور جریان
birds of passage	مرغان مهاجریا مسافر
bird of passage	شخص مهاجر وخانه بدوش
passage at arms	پیکار
passage at arms	نبرد مواقعه
passage of arms	رزم
passage of arms	نبرد
passage money	معاش کردن
passage money	تاکردن
passage money	راه
passage money	غذا
passage money	خوراک
passage money	کرایه مسافر
passage money	کرایه
bird of passage	مرغ مهاجر
single passage crusher	سنگ شکن یک طبقه
A passage frome the book of gulistan.	عبارتی از کتاب گلستان