English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
input limited ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
Other Matches
pc limited IBریزکامپیوتر کم قیمت وسازگار با AT
limited مقید
limited مشروط
limited منحصر
limited محدود
limited train قطارمحدود
limited train قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
limited partnership شرکت مختلط غیر سهامی
limited partnership شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
limited objective هدف نزدیک به جبهه دشمن
limited objective هدف محدود
limited monarchy مشروطه
your vocabulary is limited شما محدود است
limited integrator انتگرال محدود
limited divorce طلاقی که مدت ان محدود بوده پس ازانقضای مهلت بخودی خودرجوع شود
limited divorce طلاق محدود
limited war جنگ محدود وموضعی
limited access محدود
limited edition کالای محدود
limited editions فرآوردهی محدود
limited editions کالای محدود
limited editions چاپ محدود
limited edition فرآوردهی محدود
limited edition چاپ محدود
your vocabulary is limited وسعت لغت
sex limited محدود به جنس
limited access دراری محدودیت مدارک محدود
limited power اختیارات محدود
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
limited denied war جنگ ناخواسته محدود
limited access road راه با ورودی محدود
limited denied war جنگ محدود
limited liability company شرکت با مسئولیت محدود
limited liability company شرکت با مسئوولیت محدود
maximum limited stress تنش حداکثر
run length limited recording ثبت محدود طول اجرا
run length limited encoding روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal. مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
space charge limited current state رژیم بار پیرامونی
input دادن ورودی
input دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input سیگنال اولیه
input توان ورودی ورودی
input توان اولیه
input درونداد
input خرج
input مصرفی
input ورودی
input سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input وسیله ورودی
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input کامپیوتری که داده دریافت میکند
input ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input در رونده
input انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input درون داد
input توان ورودی
input نیروی مصرف شده
input پول بمیان نهاده
input داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input درون گذاشت
input عمل وارد کردن اطلاعات
input سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input داده ها اطلاعات ورودی
input درداده
input انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input stream مسیل ورودی
input stage طبقه ورودی
input spectrum بیناب یا طیف اولیه
input translator مترجم اولیه
input unit واحد اولیه
input unit واحد ورودی
input spectrum طیف ورودی
input stage طبقه اولیه
input translator مترجم ورودی
input stream جریان سیر ورودی
input transformer ترانسفورماتور اولیه
input time زمان اولیه
input terminal ترمینال اولیه
input terminal ترمینال ورودی
input socket ساکت ورودی
input signal سیگنال اولیه
input signal سیگنال ورودی
input reactance راکتانس اولیه
input reactor سلف ورودی پیچک ماقبل
input reactance مقاومت کور اولیه
input register ثبات ورودی
input queue صف ورودی
input resistance مقاومت ورودی
input pulse پالس ورودی
input pulse ایمپولز ورودی
input programme برنامه ورودی
input preamplifier پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
input power توان ورودی
input parameter پارامتراولیه
input parameter پارامتر ورودی
input power قدرت ورودی
input resistance مقاومت موثر اولیه
input reactor پیچک ورودی
input voltage ولتاژ اولیه
input waveform شکل موج ورودی
instrumental input داده سودمند
manual input ورودی دستی
noninverting input ورودی غیروارونگر
three input adder افزایشگر با سه ورودی
two input adder افزایشگر با دو ورودی
two input firm بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
two input subtractor کاهشگر با دو ورودی
variable input نهاده متغیر
variable input داده متغیر
voice input ورودی صوتی
input tape نوار اولیه
input block بلاک ورودی
input devices ابزارخروجی
input monitors صفحهنمایشداخلی
input selector انتخابگرورودی
input/output ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
input/output دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input winding سیم پیچی اولیه
input/output سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output بررسی
input/output مدیریت و کنترل میکند
input/output وسیله جانبی
input/output مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input wire سیمداخلی
input function تابع سیگنال ورودی
input device دستگاه ورودی
effective input فرفیت موثر ورودی
input data داده ورودی
input data دادههای اولیه
input data معطیات ورودی
input data معلومات یا دادههای ورودی
input current جریان اولیه
input current جریان ورودی
input coupling تزویج اولیه
input diode دیود ورودی
input diode دیود اولیه
input drift رانش اولیه
input function تابع اولیه
input frequency فرکانس ورودی
input frequency فرکانس اولیه
input field میدان ورودی
data input اطلاعات ورودی
data input داده ها
input electrode الکترود اولیه
input electrode الکترود ورودی
input drift رانش ورودی
input coupling پیوست ورودی
input coordinate مختصات اولیه
filament input ورودی فیلامان
input capacitance فرفیت ورودی
input bound وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
input block واحد ورودی
input admittance ادمیتانس اولیه
input admittance مقدار هدایت طاهری اولیه
input amplifier تقویت کننده اولیه
input attenuation دمفونگ اولیه
input amplifier تقویت کننده ورودی
input attenuation میرائی ورودی
input capacitance فرفیت اولیه
input capacitor خازن ورودی
input area ناحیه ورودی
input control کنترل ورودی
input conductance مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی
input circuit مدار اولیه
input circuit مدار ورودی
input circuit مدار ورودی لامپ الکترونی
input characteristic منحنی مشخصه ورودی
input card کارت ورودی
input capacitor خازن اولیه
input attenuation میرائی اولیه
input gap فاصله اولیه
input impedance امپدانس ورودی
input mode حالت ورودی
input mode وضعیت ورودی
input noise پارازیت ورودی
input noise پارازیت اولیه
input level سطح ورودی
input of current ورود جریان
input of current تغذیه و هدایت جریان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com