Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
insulated intermediate layer	لایه میانی عایق
Other Matches
insulated layer	لایه عایق
insulated layer	ماده ایزوله کننده
intermediate layer	قشر واسطه
intermediate layer	لایه میانی
insulated	روپوش دار
insulated	عایق دار
insulated bearing	یاطاقان عایق شده
insulated plier	انبر عایق
insulated bushing	مقره عبوری
insulated tongs	انبر عایق
insulated wire	سیم لعابدار
insulated wire	سیم روکش دار
insulated cable	کابل عایق بندی شده
insulated wall	دیواره عایق
insulated conductor	هادی عایق شده
insulated cable	کابل عایق شده
insulated wire	سیم عایق
insulated blade	تیغهعایقپوش
insulated handle	دستهعایقدار
asbestos insulated wire	سیم با روکش نسوز
insulated instrument transformer	ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulated conduit tube	لوله عایق شده
insulated bearing housing	پوسته یاطاقان عایق شده
post-insulated connection	پس از پیوند عایق دار شده
insulated gate field effect transistor	ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
intermediate	میانین
intermediate	میانجی
intermediate	آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
intermediate	کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
intermediate	فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
intermediate	پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
intermediate	router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
intermediate	طبقه میانی
intermediate	عضو میانی
intermediate	واسطه
intermediate	در میان واقع شونده
intermediate	درمیان اینده مداخله کننده
intermediate	متوسط
intermediate	میانه
intermediate	فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
intermediate	مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
intermediate goods	کالاهای واسطه
intermediate fuse	فیوز میانی
intermediate frequency	فرکانس میانی
intermediate frequency	فرکانس میانه
intermediate field	میدان واسطه
intermediate goods	کالاهای واسطهای
intermediate field	میدان میانی
intermediate exchange	مرکز
intermediate grid	شبکه کمکی
intermediate contact	کنتاکت واسطه
intermediate contrast	تغایر متوسط
intermediate contour	میزان منحنی واسطه
intermediate contingency	قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
intermediate contact	کنتاکت میانی
intermediate compound	ترکیب واسطه
intermediate complex	کمپلکس واسطه
intermediate area	منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
intermediate approach	مسیر تقرب فرعی
intermediate anneal	التهاب میانی
intermediate repeater	تقویت کننده میانی
intermediate amplifier	تقویت کننده میانی
intermediate band	باند میانی
intermediate coupling	پیوست واسطه
intermediate grid	شبکه واسطه
intermediate zone	ناحیه ی میانی
intermediate scale	نقشه مقیاس متوسط
intermediate reaction	واکنش واسطه
intermediate range	با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
intermediate range	سلاح برد متوسط
intermediate product	فراورده واسطه
intermediate product	محصول واسطه
intermediate product	محصول نیم ساخته
intermediate exchange	واسطه
intermediate pressure	فشار متوسط
intermediate sight	توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
intermediate stock	موجودی کالاهای درحال ساخت
intermediate transmitter	فرستنده میانی
intermediate transmitter	فرستنده واسطه
intermediate transformer	مبدل یا ترانسفورماتور میانی
intermediate terminal	ترمینال میانی
intermediate temperature	درجه حرارت میانی
intermediate switch	کلید صلیبی
intermediate structure	ساختمان داخلی
intermediate storage	انباره واسط
intermediate stock	کالاهای نیمه تمام
intermediate points	جهات میانی
intermediate plate	صفحه میانی
intermediate image	تصویر میانی
intermediate hurdles	مسابقه دو 004 متر با مانع
intermediate hurdler	دونده دو 004 متر با مانع
intermediate hurdle	مانع متوسط
intermediate lampholder	سر پیچ متوسط
intermediate temperature	درجه حرارت متوسط
intermediate link	حلقه میانی
intermediate objective	هدف واسطه
intermediate phase	فاز میانی
intermediate oscillation	نوسان میانی
intermediate office	مرکز میانی
intermediate world	عالم برزخ
intermediate frequency stage	طبقه ی فرکانس میانی
reactive intermediate species	گونههای واسطهای واکنش پذیر
intermediate booster station	ایستگاهواسطهایپرفشاربرق
intermediate frequency transformer	مبدل فرکانس میانی
intermediate aperiodic circuit	مدار میانی اپریودیک
intermediate frequency transformer	مبدل بسامد واسطه
intermediate frequency sensitivity	حساسیت فرکانس میانی
intermediate power transistor	ترانزیستور با قدرت متوسط
intermediate roll stand	مقام نورد میانی
intermediate frequency amplification	تقویت فرکانس میانی
intermediate frequency amplifier	فزونساز بسامد واسطه
intermediate frequency amplifier	تقویت کننده فرکانس میانی
intermediate frequency breakdown	شکست فرکانس میانی
intermediate frequency section	مقطع فرکانس میانی
intermediate distribution frame	مقسم میانی
layer	برنامهای که تقاضای ارسال کند
the inner layer	لایه درونی
the inner layer	چینه درونی
layer	طبقه
layer	رگه شاخه خوابانده
layer	لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند
layer	لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer	بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer	ورقه
layer	لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layer	لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
layer	ل تصحیح خطا باشد
layer	استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer	پوسته
layer	لایی
layer	بوش جازم
layer	چینه
layer	لایه
layer	لا
e layer	طبقه هویساید
layer	طبقه بندی کردن
layer	مطبق کردن ورقه ورقه
layer	قشر
intermediate frequency band filter	صافی باند فرکانس میانی
intermediate type submarine cable	کابل ساحلی
intermediate high voltage line	خط فشار متوسط
intermediate frequency tank circuit	فرکانس میانی
intermediate range ballistic missile	موشک بالستیک میان برد
intermediate frequency tank circuit	مدار تانک
granitic layer	لایهگرانیتی
lava layer	لایهگدازه
medial layer	لایه میانی [پزشکی]
middle layer	قشر میانی
porous layer	لایه روزنهای
presentation layer	کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
layer of rock	طبقه سنگی
layer tints	هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
magnetic layer	لایه مغناطیسی
plate layer	متصدی تعمیر خط اهن
pipe layer	لوله کش
mine layer	کشتی مین گذار
mantle layer	غشاء جنینی مخ
protective layer	لایه یا روکش محافظ
priming layer	لایه استری
reversing layer	لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
presentation layer	ششمین لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که روی فرمت ها
reversing layer	لایه واگردان
sand layer	لایه ماسه
silt layer	لایه لای
stabilized layer	قشر تثبیت شده
top layer	لایه فوقانی
stabilized layer	لایه تثبیت شده
tracked layer	ریل گذار
transition layer	منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
ozone layer	لایهی اوزون
aluminium layer	لایهآلومینیومی
ash layer	لایهخاکستری
basaltic layer	لایهپازالت
drainage layer	بالایسد
layer of rock	لایه سنگی
layer line	خط لایه
hard layer	لایه سفت
bursting layer	لایههای سقفی پناهگاه
bursting layer	لایههای منفجر کننده
brick layer	بنای درجه دو
brick layer	اجر چین
boundary layer	لایه مرزی
bottom layer	لایه مشترک
bolster layer	بالش نهائی
bolster layer	بالش گیاهی
concrete layer	لایه بتنی
concrete layer	قشر بتنی
confining layer	لایه فشارزا
hard layer	لایه سخت
germ layer	یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
filter layer	لایه پالایش
filter layer	لایه صافی
heaviside layer	طبقه هویساید
depletion layer	تهی لایه
depletion layer	ناحیه تخلیه
embryonic layer	غشاء جنینی غشاء سلولی
blocking layer	لایه سدی
isothermal layer	سطوح هم حرارت اب دریا
barrier layer	بند الکترونی
isothermal layer	لایههای ایزوترمال

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com