English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
insulation board صفحه عایق
Search result with all words
board insulation عایقتختهای
Other Matches
insulation عایق گذاری
insulation عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulation عایق
insulation عایق کاری
insulation روپوش کشی عایق کردن
insulation measurement سنجش و ازمایش ایزولاسیون
insulation resistance مقاومت عایق بندی
insulation resistance مقدار مقاومت نارسانا
insulation protection حفافت عایق بندی
insulation fault نقص عایق کاری
insulation fault نقص عایق بندی
insulation indicator دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation tester دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation level سطح ایزولاسیون
insulation loss تلف عایق بندی
insulation of concrete عایق کاری بتن
insulation resistance مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
insulation shielding زره پوش کردن عایق بندی
vinyl insulation عایقوینیلی
surface insulation جداکنندهسطح
internal insulation ایزولاسیون داخلی
moulded insulation عایققالبی
insulation voltage ولتاژ ایزولاسیون
breaking down of insulation فرو ریختن نارسانایی
insulation voltage فشار ازمایش
insulation voltage ولتاژ عایق بندی
foam insulation عایقاسفنجی
blanket insulation پوششعایق
insulation test ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
insulation strength استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation fault خرابی نارسانا
insulation detector دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
insulation defect نقص ایزولاسیون
sound insulation عایق صدا
slot insulation عایق شیار
electrical insulation عایق سازی الکتریکی
winding insulation عایق بندی سیم پیچی
electrical insulation برق بندی
insulation against vibration حفافت در برابر ارتعاش
form insulation عایق کاری قالب
humidity insulation اب بندی
air insulation نارساناگری با هوا
sound insulation صدابندی
thermal insulation گرمابندی
grid insulation ایزولاسیون شبکه
insulation defect نقص عایق بندی
heat insulation عایق کاری حرارتی
insulation current جریان ایزولاسیون
insulation class کلاس عایق بندی
insulation class کلاس ایزولاسیون
thermal insulation عایق کاری گرمایشی
thermal insulation عایقکاری در برابرگرما
humidity insulation نم بندی
pipe-wrapping insulation عایققنداقپیچلوله
loose fill insulation عایقخاکریز
foam-rubber insulation عایقاسفنجیلاستیکی
insulation power factor زاویه ی تلفات
insulation testing apparatus عایق سنج
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
insulation power factor ضریب قدرت عایق بندی
insulation breakdown test ازمایش شکست عایق
sprung strip metal insulation نوارفلزی
sprung strip metal insulation عایقفنری
to go on board سوارکشتی شدن
above board به طور آشکار
go by the board از ناو پرت شدن
to board out بیرون ازخانه خود غذاخوردن
with whom do you board پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
i got it over board انرادرکشتی اوردم
board اغذیه
i/o board تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
by the board از طرف پهلوی ناو
To get on board. سوار کشتی شدن
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
board سوار
board وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board صفحه مدار
board برد
board تخته حاوی نقشه
above board بی حیله
board کمیته تخته کار صفحه چارت
board هیئت کمیسیون
board هیئت ژوری
board هیات
across the board شامل تمام طبقات
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board شدن
board تابلوی امتیازات
board صفحه یامیز شطرنج
board سکوی شیرجه
board جلد کردن تخته
board مقوا
board کشتی
board تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
across the board یکسره
board منزل کردن
over the board بازی شطرنج حضوری
board روکش کردن
across the board سرجمع
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
board تخته
board تابلو
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board تخته پوش کردن
board میز غذا
board غذای روی میز
board میزشوریادادگاه
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board پانسیون شدن
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board سوارشدن بکنارکشتی امدن
side board میز قفسه دار
splash board سپر پاشنه قایق
ouija board لوح احضار
open board صحنه خلوت شطرنج
pack board وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
paddle board تخته شنا
panel board تابلوی برق
sliding board سراشیبی
sliding board سرسره
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
spring board تخته شیرجه
shoe board علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
programmer board برد برنامه ریز
range board میز تنظیم مسافت
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
shoulder board پیش فنگ
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
selection board هیات گزینش
seguin board تخته سگن
sea board خط ساحلی
sea board دریاکنار
runing board رکاب
sea board کناره دریا
scale board تخته نازک
running board تخته رکاب اتومبیل
scaffold board تخته زیر پا
side board میز دم دستی
side board میز پا دیواری
particle board نوتخته
particle board تخته خرده چوب
paste board مقوا
paste board کارت
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
sea board کناردریا
playing the board بازی بر صفحه
playing the board بازی فی نفسه
plotting board پلاتینگ برد
plotting board صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
populated board یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
press board مقوای فشرده
side board میز کناری
scaffold board تخته چوب بست
front board مقوایجلویی
full board هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
half board هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
ironing board میزاتو
sandwich board آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
To board a plane. سوار هواپیما شدن
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
for full board برای تمام پانسیون
for half board برای نیم پانسیون
draining board آبچکانفرفشوئی
chopping board تختهسبزیو گوشت
board meeting جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
lighting board تختهروشنایی
louvre-board سکویروزنهدار
placard board تختهپلاکارد
pressing board تختهفشرده
route board تختهتعیینمسیر
skirting board تختهپارچهای
tote board تختهحملونقل
board and lodging غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
for half board برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for full board برای تختخواب و تمام وعده های غذا
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
board weave تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
barge-board [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
clap-board [تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
eaves-board لب بام
board and lodging خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
governing board کمیته حاکمه
managing board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of managers کمیته مباشر [شرکت سهامی]
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
tea board سینی
terminal board تخته اتصال سیم
terminal board محوراتصال سیمها
terminal board تخته کلم
terminal board تخته ترمینال
thin board لا
three ply board تخته سه لا
tilting board صفحه کج شونده
takeoff board تخته پرش طول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com