Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
English
Persian
integrated defense
پدافند هوایی توام
integrated defense
پدافند ازمناطق توام دفاعی
Other Matches
integrated
ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
integrated
محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
integrated
NDSI
integrated
مودمی که بخش درونی سیستم باشد
integrated
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
integrated
برنامه مقلد که با سیستم عامل چند رسانهای کار میکند
integrated
جامع
integrated
یکپارچه
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
integrated
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
integrated
پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
integrated staff
ستاد توام
integrated intensity
شدت انتگرال گرفته شده
integrated intensity
شدت کل
integrated program
برنامه مجتمع
integrated program
برنامه مرتبط
integrated software
نرم افزار مجتمع
integrated staff
ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
integrated revision
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
integrated training
اموزش توام
integrated aircraft
هواپیمای یک پارچه
integrated circuit
ای سی
integrated circuit
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
integrated circuit
مدار مجتمع IC
integrated circuit
مدار مجتمع
integrated reservoir operation
بهره برداری توام از چندمخزن
integrated computer package
software integrated
computer integrated manufactureing
کارخانه کاملا" اتوماتیک
integrated accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
integrated injection logic
IIL
integrated data processing
پردازش داده مجتمع
monolithic integrated circuit
مدار مجتمع یکپارچه
all around defense
پدافند دور تا دور
self defense
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
self defense
خود پد افند
defense
پدافند
defense
دفاع
defense
دفاع کردن استحکامات
defense
دفاع وزارت دفاع
defense
دفاع توپزن از میله ها
defense
دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
self defense
پایداری داخلی پایداری ملی
self defense
پدافند از خود
all around defense
دفاع دورتا دور
hasty defense
دفاع تعجیلی
defense zone
منطقه پدافند
deliberate defense
پدافند با فرصت
deliberate defense
دفاع بافرصت
space defense
پدافند فضایی
department of defense
وزارت دفاع
department of defense
وزارت جنگ
extended defense
دفاع گسترده
extended defense
پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
first defense gun
تیربار منطقه جلو
space defense
پدافند از فضا
first defense gun
جلوترین تیربار دفاعی
defense
[American E]
دفاع
[قانون]
[ورزش]
[ارتش]
secretary of defense
وزیر دفاع
internal defense
دفاع داخلی
national defense
دفاع ملی
national defense
دفاع در سطح ملی
passive defense
دفاع غیر عامل
passive defense
پدافند غیرعامل
perceptual defense
دفاع ادراکی
perimeter defense
دفاع دور تا دور
perimeter defense
پدافندمحیطی
position defense
دفاع یا پدافندثابت
satellite defense
پدافند ماهوارهای
satellite defense
پدافند ضدماهوارهای
mobile defense
پدافند متحرک
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
defense sector
منطقه پدافندی
active defense
پدافند عامل
composite defense
دفاع ترکیب شده از وسایل و زمین و عدههای مختلف
composite defense
دفاع مرکب
civil defense
پدافند ازمناطق شهری
civil defense
پدافند غیر نظامی
civil defense
دفاع غیر نظامی
chemical defense
پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
chemical defense
پدافند شیمیایی
biological defense
پدافند بر علیه تک میکربی
biological defense
پدافند میکربی
battery defense
پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
base defense
پدافند پایگاه
base defense
پدافند از پایگاه
area defense
پدافند ازمنطقه
area defense
پدافند منطقهای
air defense
پدافند هوایی
position defense
دفاع موضعی
active defense
دفاع عامل
defense articles
مواد پدافندی
defense articles
اماد و تجهیزات دفاعی
defense base
پایگاه دفاعی
defense position
موضع پدافندی
defense position
موضع دفاعی
defense mechanism
مکانیسم دفاعی
defense information
اطلاعات دفاعی
defense information
اطلاعات نظامی
defense in place
پدافند در محل
defense in place
دفاع در محل
defense in depth
دفاع در عمق
defense in depth
پدافند در عمق
defense emergency
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
defense base
پایگاه پدافندی
air defense artillery
توپخانه پدافند هوایی
air defense readiness
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
air defense emergency
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
air defense element
عنصر پدافند هوایی
air defense commander
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air defense command
فرماندهی پدافند هوایی
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
active air defense
پدافند عامل هوایی
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
air defense sector
منطقه ماموریت پدافند هوایی
air defense sector
منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
forward defense area
منطقه پدافندی جلو
forward defense area
منطقه پدافند جلو
anti menchanized defense
دفاع ضدمکانیزه
anti menchanized defense
پدافند ضد مکانیزه
anti aircraft defense
پدافند ضد هوایی
air defense ship
ناو مخصوص پدافند هوایی
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
plea deal
[between Prosecution and Defense]
توافق مدافعه
[بین دادستان و وکیل دفاع]
defense subsistence supply center
مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
air defense direction center
مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
american defense service medal
نشان خدمت ارتش امریکا درسال 14- 9391
area air defense commander
فرمانده منطقه پدافند هوایی
court-appointed attorney for the defense
[American E]
وکیل تسخیری
air defense weapon control case
روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
air defense artillery fire unit
یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
air defense artillery fire unit
سکوی توپخانه پدافندهوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com