Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 148 (8 milliseconds)
English	Persian
interior pocket	جیبداخلی
Other Matches
interior	دور از مرز دور از کرانه
interior	درونی
interior	داخلی
interior	درون
interior	قسمت داخلی [متن فرش]
interior	اندرون
interior	باطنی
interior	درونی درون
interior	داخل
interior	امور داخله
interior ministry	وزارت داخله
interior wiring	سیمکشی داخل
interior affairs	کارهای درونی
the interior of a building	اندرون عمارت
interior designer	طراحدکوراسیونداخلی
interior ministry	وزارت کشور
interior span	دهانه داخلی
interior planet	سیارهای که مدارش دردرون مدار زمین است
interior label	بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
interior label	برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
interior heater	بخاری اتومبیل
interior guard	نگهبان داخلی
interior ballistics	بالیستیک داخلی
interior architecture	معماری داخلی
interior affairs	امور داخلی
interior wall	دیوار داخلی
ministry of the interior	وزارت کشور
ministry of the interior	وزارت داخله
Department of the Interior [American E]	دفتر وزارت کشور
Department of the Interior [American E]	دفتر وزارت داخله
interior door handle	دستهداخلدر
interior door lock button	دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
pocket	کوچک جیبی
pocket	کیسه هوایی
pocket	کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket	محاصره شدن
pocket	پیش رفتگی خط جبهه
pocket	فرورفتگی
pocket	بجیب زدن
she had him in her pocket	خوب جلوش را گرفته بود
pocket	جیب دار درجیب گذاردن
pocket	پولی
pocket	نقدی
pocket	درجیب پنهان کردن
pocket	حباب
pocket	پاکت تشکیل کیسه در بدن
she had him in her pocket	کاملابراواختیارمیکرد
pocket	جیب
mock pocket	جیبساختگی
outside ticket pocket	جیبکوچکبیرونی
batten pocket	بادبان
back pocket	جیبپشتی
bottom pocket	سوراخمیزبیلیاردبرایتوپ
centre pocket	گودال
centre pocket	مرکزی
hidden pocket	جیبمخفی
front pocket	جیبجلو
door pocket	جیبدر
gusset pocket	جیبپاکتی
exterior pocket	کیفبازشو
inset pocket	جیبمخفی
flap pocket	جیبلبهدار
foot pocket	قالب پا
fork pocket	محفظهانشعابی
patch pocket	جیبرویسینه
seam pocket	جیبرویدرز
pocket calculator	ماشین حساب جیبی
trouser pocket	جیب شلوار
pocket rule	خط کش جیبی [ابزار]
pocket rule	خط کش تاشو [ابزار]
pocket watch	ساعت جیبی
top pocket	حفرهفوقانی
stake pocket	جیبتودهای
vertical pocket	جیبعمودی
welt pocket	جیبنواری
pocket-sized	جیبی
pocket money .	پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
Take your money out of your pocket.	پولت را از جیب دربیاور
They picked my pocket.	جیبم رازدند
air pocket	دست انداز هوایی
pocket rules	خط کش های تاشو [ابزار]
pocket rules	خط کش های جیبی [ابزار]
armature pocket	شیار ارمیچر
out of pocket expenses	هزینه واقعی
pocket battleship	رزمناو تندرو و سبک
pocket knives	چاقوی جیبی
pocket knife	چاقوی جیبی
pocket billiards	بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
pocket book	کیف بغلی
pocket book	دفتر بغلی
pocket borough	حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
pocket computer	کامپیوتر جیبی
out of pocket expenses	هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
air pocket	منفذ
air pocket	بادگیر
air pocket	چاه هوایی
called pocket	کیسه تعیین شده از طرف بازیگر
chip pocket	شیار دندانههای اره
empty pocket	ادم بی پول یا تهی کیسه
i am rials in pocket	سه ریال در جیب دارم
i am rials in pocket	سه ریال سود بردم
i am 0 rials out of pocket	05 ریال زیان
i am 0 rials out of pocket	کرده ام
lime pocket	پوشش اهک
one pocket billiard	بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
pocket edition	چاپ جیبی کتاب
pocket expenses	هزینه مختصر شخصی
pocket pistol	بغلی عرق
pocket split	باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
pocket veto	رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
pocket calculator	حسابگر جیبی
pocket money	پول جیب
the furniture of ones pocket	دارایی جیب
vest pocket	جیبی
vest pocket	مخصوص
vest pocket	جیب جلیقه
watch pocket	جیب ساعتی
watch pocket	جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
pocket calculators	حسابگر جیبی
pocket pistol	طپانچه جیبی
slash pocket	جیب عمودی درجهت درزلباس
pocket judgment	سند قطعی لازم الاجرا
pocket judgment	سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
pocket lamp	لامپ کوچک
pocket lamp	چراغ قوه
pocket meter	سنجه جیبی
pocket picking	جیب بری
pocket piece	سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
pocket handkerchiefs	دستمال جیبی
pocket handkerchief	دستمال جیبی
trousers pocket [American E]	جیب شلوار
ast welt pocket	جیبپیشسینهای
pants pocket [American E]	جیب شلوار
bottle pocket billiard	بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
to pocket a tidy sum <idiom>	پول خوبی به جیب زدن
poker pocket billiards	بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
burn a hole in one's pocket <idiom>	پولی که تومیخواهی سریعا خرج کنی
To put ones hand in ones pocket.	دست توی جیب کردن ( پول خرج کردن )
front top pocket	جیببالایجلویشلوار
To pick somebodys pocket.	جیب کسی را زدن
hand warmer pocket	جیببقل
hand-warmer pocket	جیبگرم کنندهیدست
He has feathered his nest. He has lined his pocket.	اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
Money burnes a hole in his pocket.	پول تو جیب اش بند نمی شود
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.	د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
money burns a hole in his pocket <idiom>	پول تو دستش بند نمی شود
broad welt side pocket	جیبپهنپهلو

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com