Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 173 (2 milliseconds)
English	Persian
intermediate complex	کمپلکس واسطه
Other Matches
intermediate	فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
intermediate	طبقه میانی
intermediate	مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
intermediate	فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
intermediate	router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
intermediate	پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
intermediate	کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
intermediate	آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
intermediate	عضو میانی
intermediate	میانین
intermediate	میانجی
intermediate	واسطه
intermediate	در میان واقع شونده
intermediate	درمیان اینده مداخله کننده
intermediate	متوسط
intermediate	میانه
complex	عقده روانی
complex	کمپلکس
complex	همتافت
complex	بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complex	طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complex	مرکب
complex	پیچیده
complex	:پیچیده
complex	مجتمع
complex	گروهه مجموعه
complex	عقده
complex	اچار
complex	هم تافت
complex	مرکب از چند جزء بغرنج
complex	مختلط
intermediate goods	کالاهای واسطه
intermediate terminal	ترمینال میانی
intermediate temperature	درجه حرارت میانی
intermediate temperature	درجه حرارت متوسط
intermediate switch	کلید صلیبی
intermediate structure	ساختمان داخلی
intermediate storage	انباره واسط
intermediate fuse	فیوز میانی
intermediate goods	کالاهای واسطهای
intermediate transformer	مبدل یا ترانسفورماتور میانی
intermediate transmitter	فرستنده واسطه
intermediate transmitter	فرستنده میانی
intermediate exchange	مرکز
intermediate exchange	واسطه
intermediate field	میدان میانی
intermediate field	میدان واسطه
intermediate frequency	فرکانس میانه
intermediate frequency	فرکانس میانی
intermediate reaction	واکنش واسطه
intermediate zone	ناحیه ی میانی
intermediate world	عالم برزخ
intermediate grid	شبکه کمکی
intermediate grid	شبکه واسطه
intermediate stock	کالاهای نیمه تمام
intermediate plate	صفحه میانی
intermediate points	جهات میانی
intermediate sight	توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
intermediate pressure	فشار متوسط
intermediate product	محصول نیم ساخته
intermediate product	محصول واسطه
intermediate product	فراورده واسطه
intermediate range	سلاح برد متوسط
intermediate scale	نقشه مقیاس متوسط
intermediate stock	موجودی کالاهای درحال ساخت
intermediate oscillation	نوسان میانی
intermediate hurdle	مانع متوسط
intermediate hurdler	دونده دو 004 متر با مانع
intermediate hurdles	مسابقه دو 004 متر با مانع
intermediate image	تصویر میانی
intermediate lampholder	سر پیچ متوسط
intermediate layer	قشر واسطه
intermediate link	حلقه میانی
intermediate objective	هدف واسطه
intermediate office	مرکز میانی
intermediate range	با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
intermediate coupling	پیوست واسطه
intermediate repeater	تقویت کننده میانی
intermediate contingency	قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
intermediate band	باند میانی
intermediate amplifier	تقویت کننده میانی
intermediate anneal	التهاب میانی
intermediate phase	فاز میانی
intermediate approach	مسیر تقرب فرعی
intermediate area	منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
intermediate layer	لایه میانی
intermediate contrast	تغایر متوسط
intermediate contour	میزان منحنی واسطه
intermediate contact	کنتاکت واسطه
intermediate contact	کنتاکت میانی
intermediate compound	ترکیب واسطه
complex plane	صفحه مختلط [ریاضی]
complex conjugate	عدد مزدوج مختلط [ریاضی]
superiority complex	خودبین
superiority complex	خود رای
superiority complex	خود سر
superiority complex	عقده ای
Complex analysis	آنالیز مختلط [ریاضی]
Complex analysis	نظریه توابع [ریاضی]
planar complex	کمپلکس مسطح
jocasta complex	عقده یوکاستا
medea complex	عقده میدیا
labile complex	کمپلکس تغییرپذیر
medea complex	عقده فرزند کشی
mother complex	عقده مادری
oedipus complex	احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
oedipus complex	عقده ادیپ
orestes complex	عقده اورستس
port complex	مجتمع بندری
port complex	لنگرگاه
sigma complex	کمپلکس سیگما
universal complex	عقده همگانی
complex dune	ریگروانانباشته
hydroelectric complex	اجزایتبدیلآببهالکتریسیته
guilt complex	عذابوجدان
complex number	عدد مختلط [ریاضی]
superiority complex	از خود راضی
inferiority complex	خود کم بینی
complex number	اعداد مختلط
complex power	توان مختلط
complex power	توان موهومی
complex system	سیستم پیچیده
complex system	سازگان پیچیده
compound complex	دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
coordinated complex	کمپلکس کوئوردینانسی
diana complex	عقده دیانا
complex number	عدد مختلط
activated complex	کمپلکس فعال شده
base complex	مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
complex admittance	گذرایی مختلط
complex circuit	مدار مختلط
complex fraction	مخرج مشترک
complex fraction	برخه مشترک
complex impedance	ناگذرایی مختلط
complex indicator	نشانگر عقده
complex multiplet	چندتایی پیچیده
complex number	عدد مرکب
edipus complex	عقده ادیپ
electra complex	حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
electra complex	عقده الکترا
inert complex	کمپلکس بی اثر
inferiority complex	عقده حقارت
intermediate frequency section	مقطع فرکانس میانی
intermediate frequency sensitivity	حساسیت فرکانس میانی
intermediate frequency stage	طبقه ی فرکانس میانی
intermediate power transistor	ترانزیستور با قدرت متوسط
intermediate frequency transformer	مبدل بسامد واسطه
intermediate frequency transformer	مبدل فرکانس میانی
intermediate roll stand	مقام نورد میانی
intermediate frequency breakdown	شکست فرکانس میانی
intermediate frequency amplifier	تقویت کننده فرکانس میانی
intermediate booster station	ایستگاهواسطهایپرفشاربرق
intermediate frequency amplifier	فزونساز بسامد واسطه
intermediate frequency amplification	تقویت فرکانس میانی
intermediate distribution frame	مقسم میانی
insulated intermediate layer	لایه میانی عایق
reactive intermediate species	گونههای واسطهای واکنش پذیر
intermediate aperiodic circuit	مدار میانی اپریودیک
complex analytic function	تابع تحلیلی [مختلط] [ریاضی]
complex absolute value function	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
aircraft arresting complex	وسایل مهار هواپیما
spin paired complex	کمپلکس اسپین زوج شده
intermediate high voltage line	خط فشار متوسط
intermediate frequency tank circuit	مدار تانک
intermediate range ballistic missile	موشک بالستیک میان برد
intermediate frequency tank circuit	فرکانس میانی
intermediate type submarine cable	کابل ساحلی
intermediate frequency band filter	صافی باند فرکانس میانی
The human brain is a complex organ .	مغز انسان عضو پیچیده یی است
theory of functions of a complex variable	نظریه توابع [ریاضی]
theory of functions of a complex variable	آنالیز مختلط [ریاضی]
complex instruction set computer	کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com