English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
intermediate grid شبکه کمکی
intermediate grid شبکه واسطه
Other Matches
intermediate میانه
intermediate متوسط
intermediate درمیان اینده مداخله کننده
intermediate واسطه
intermediate میانجی
intermediate میانین
intermediate عضو میانی
intermediate طبقه میانی
intermediate فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
intermediate router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
intermediate پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
intermediate فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
intermediate آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
intermediate مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
intermediate کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
intermediate در میان واقع شونده
intermediate repeater تقویت کننده میانی
intermediate fuse فیوز میانی
intermediate amplifier تقویت کننده میانی
intermediate goods کالاهای واسطهای
intermediate goods کالاهای واسطه
intermediate band باند میانی
intermediate exchange واسطه
intermediate hurdle مانع متوسط
intermediate hurdler دونده دو 004 متر با مانع
intermediate hurdles مسابقه دو 004 متر با مانع
intermediate image تصویر میانی
intermediate lampholder سر پیچ متوسط
intermediate layer لایه میانی
intermediate layer قشر واسطه
intermediate anneal التهاب میانی
intermediate approach مسیر تقرب فرعی
intermediate field میدان میانی
intermediate exchange مرکز
intermediate frequency فرکانس میانه
intermediate coupling پیوست واسطه
intermediate contrast تغایر متوسط
intermediate contour میزان منحنی واسطه
intermediate frequency فرکانس میانی
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
intermediate contact کنتاکت واسطه
intermediate contact کنتاکت میانی
intermediate compound ترکیب واسطه
intermediate complex کمپلکس واسطه
intermediate field میدان واسطه
intermediate link حلقه میانی
intermediate objective هدف واسطه
intermediate zone ناحیه ی میانی
intermediate world عالم برزخ
intermediate structure ساختمان داخلی
intermediate reaction واکنش واسطه
intermediate scale نقشه مقیاس متوسط
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
intermediate stock کالاهای نیمه تمام
intermediate storage انباره واسط
intermediate switch کلید صلیبی
intermediate temperature درجه حرارت متوسط
intermediate temperature درجه حرارت میانی
intermediate terminal ترمینال میانی
intermediate transmitter فرستنده واسطه
intermediate transmitter فرستنده میانی
intermediate sight توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
intermediate product محصول واسطه
intermediate product محصول نیم ساخته
intermediate product فراورده واسطه
intermediate pressure فشار متوسط
intermediate range سلاح برد متوسط
intermediate range با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
intermediate transformer مبدل یا ترانسفورماتور میانی
intermediate points جهات میانی
intermediate plate صفحه میانی
intermediate phase فاز میانی
intermediate oscillation نوسان میانی
intermediate office مرکز میانی
intermediate aperiodic circuit مدار میانی اپریودیک
intermediate power transistor ترانزیستور با قدرت متوسط
intermediate frequency amplification تقویت فرکانس میانی
reactive intermediate species گونههای واسطهای واکنش پذیر
insulated intermediate layer لایه میانی عایق
intermediate frequency transformer مبدل بسامد واسطه
intermediate distribution frame مقسم میانی
intermediate frequency stage طبقه ی فرکانس میانی
intermediate frequency transformer مبدل فرکانس میانی
intermediate frequency section مقطع فرکانس میانی
intermediate booster station ایستگاهواسطهایپرفشاربرق
intermediate frequency breakdown شکست فرکانس میانی
intermediate frequency amplifier تقویت کننده فرکانس میانی
intermediate frequency amplifier فزونساز بسامد واسطه
intermediate roll stand مقام نورد میانی
intermediate frequency sensitivity حساسیت فرکانس میانی
intermediate frequency band filter صافی باند فرکانس میانی
intermediate frequency tank circuit فرکانس میانی
intermediate frequency tank circuit مدار تانک
intermediate high voltage line خط فشار متوسط
intermediate range ballistic missile موشک بالستیک میان برد
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
grid سیخ
grid d.c. جریان دائم شبکه
grid شبکه بندی جغرافیایی
grid موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
grid زمین فوتبال
grid سیم
grid شبکه
grid شبکه چهارخانه
grid دریچه سوراخ سوراخ
grid سیخ دار کردن
grid بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grid مدار شبکه
grid توری
grid صفحه
grid مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grid الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
grid رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
grid سیخ شبکهای
grid کباب کردن
grid سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid battery باطری بایاس شبکه
deionizing grid شبکه یونزدای
electrostatic grid شبکه فرمان الکتروستاتیکی
grid modulation مدولاسیون شبکه
grid bias ولت شبکه
floating grid شبکه شناور
gas grid شبکه گاز
grid azimuth گرای شبکه
grid bearing گرای شبکه
control grid شبکه کنترل
grid bias پلاریزاسیون شبکه
grid clip گیره
grid choke سلف شبکه
grid chart نمودار شبکهای
grid chart شبکه مختصات
grid characteristic منحنی مشخصه جریان شبکه
grid cap ترمینال شبکه
grid cap اتصال شبکه
grid circuit مدار شبکه
grid branch مدار شبکه
grid capacitor خازن شبکه
georef grid مختصات جغرافیایی جهانی
grid blocking مسدودکنندگی شبکه
grid bias ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه
grid bias پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه
grid characteristic منحنی مشخصه لامپ
injection grid شبکه تزریق
control grid شبکه فرمان
control grid توری کنترل
perspective grid خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
polyconic grid سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
resonator grid شبکه همنواگر
screen grid شبکه پردهای
screen grid توری غربال
supressor grid شبکه الکترون بند
target grid شبکه هدف
target grid مختصات هدف
universal grid مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
wetzel grid شبکه وتزل
lighting grid مدارشبکهیروشنایی
plate grid صفحهمشبک
navigational grid بادزن کمک ناوبری
navigational grid شبکه کمکی ناوبری
common grid شبکه عمومی
color grid شبکه رنگ
canadian , grid سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
canadian , grid سیستم شبکه بندی که درعکاسی مثلثاتی به کار می رود
atlas grid شبکه بندی جهانی
assumed grid شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
assumed grid شبکه بندی فرضی
shield grid شبکه غلاف دار
grid number n شبکه شماره ان
jan grid سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
military grid شبکه مختصات نظامی
military grid شبکه نظامی
cattle-grid قفسفلزیمخصوصحملاحشام با اتومبیل
impedance of grid امپدانس شبکه
grid condenser خازن شبکه
grid leak مقاومت نشتی شبکه
grid leak تراوش شبکه
grid leak نشت شبکه
grid lines خطوط شبکه
grid mesh حلقه شبکه
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
grid noise نویز شبکه
grid noise پارازیت شبکه
grid north شمال شبکه
grid clip ترمینال شبکه
grid of a battery شبکه باتری
grid pitch گام شبکه
grid plate صفحه شبکه
grid potential پتانسیل شبکه
grid potential ولتاژ بایاس شبکه
grid lead سیم شبکه
grid lead کابل شبکه
grid interval فواصل شبکه بندی نقشهای
grid control کنترل شبکه
grid convergence تقارب نصف النهارات یا کجی شبکه انحراف شبکه
grid coordinates مختصات شبکه
grid coordinates مختصات
grid coil بوبین
grid clip اتصال شبکه
grid d.c. modulation مدولاسیون جریان دائم شبکه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com