Dictiornary-Farsi | intermediate high voltage line | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
intermediate high voltage line	خط فشار متوسط


Other Matches

high voltage line	خط فشار قوی
high voltage transmission line	خط انتقال فشار قوی
high voltage	ولتاژ بالا
high voltage battery	باطری فشار قوی
high voltage switch	کلید فشار قوی
high voltage cable	کابل فشار قوی
high voltage plant	نیروگاه فشار قوی
high voltage winding	سیم پیچی فشار قوی
high voltage fuse	فیوز فشار قوی
high voltage transformer	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
high voltage network	شبکه ی فشار قوی
high direct voltage	فشار قوی جریان دائم
high frequency voltage	ولتاژ فرکانس بالا
high-voltage tester	تسترفشارالکتریکیبالا
high voltage capacitor	خازن فشار قوی
high inverse voltage rectifier	یکسوکننده با برگشت قوی
line voltage	ولتاژ شبکه
line voltage	ولتاژ خط
line voltage	ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
line to neutral voltage	ولتاژ فازی
line voltage variation	نوسان ولتاژ
line voltage variation	نوسان شبکه
low voltage line	خط فشار ضعیف
line to line voltage	ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage	ولتاژ بین دو خط
high line	پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high line	پل رابط اصلی
high potential line	خط فشارقوی
high pressure line	خط فشار قوی
high tension line	خط فشار قوی
high water line	خط مد دریا
high tension transmission line	خط انتقال فشار قوی
high bit-rate digital subscriber line [HDSL]	خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا [مخابرات ]
intermediate	کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
intermediate	واسطه
intermediate	درمیان اینده مداخله کننده
intermediate	متوسط
intermediate	میانه
intermediate	میانجی
intermediate	فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
intermediate	پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
intermediate	router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
intermediate	فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
intermediate	طبقه میانی
intermediate	عضو میانی
intermediate	میانین
intermediate	در میان واقع شونده
intermediate	مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
intermediate	آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
intermediate link	حلقه میانی
intermediate grid	شبکه واسطه
intermediate grid	شبکه کمکی
intermediate goods	کالاهای واسطه
intermediate goods	کالاهای واسطهای
intermediate fuse	فیوز میانی
intermediate product	محصول واسطه
intermediate range	با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
intermediate reaction	واکنش واسطه
intermediate scale	نقشه مقیاس متوسط
intermediate sight	توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
intermediate product	فراورده واسطه
intermediate stock	موجودی کالاهای درحال ساخت
intermediate range	سلاح برد متوسط
intermediate product	محصول نیم ساخته
intermediate pressure	فشار متوسط
intermediate objective	هدف واسطه
intermediate layer	قشر واسطه
intermediate layer	لایه میانی
intermediate lampholder	سر پیچ متوسط
intermediate image	تصویر میانی
intermediate hurdles	مسابقه دو 004 متر با مانع
intermediate hurdler	دونده دو 004 متر با مانع
intermediate hurdle	مانع متوسط
intermediate office	مرکز میانی
intermediate oscillation	نوسان میانی
intermediate phase	فاز میانی
intermediate plate	صفحه میانی
intermediate points	جهات میانی
intermediate stock	کالاهای نیمه تمام
intermediate frequency	فرکانس میانه
intermediate compound	ترکیب واسطه
intermediate complex	کمپلکس واسطه
intermediate area	منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
intermediate approach	مسیر تقرب فرعی
intermediate temperature	درجه حرارت میانی
intermediate anneal	التهاب میانی
intermediate repeater	تقویت کننده میانی
intermediate amplifier	تقویت کننده میانی
intermediate terminal	ترمینال میانی
intermediate band	باند میانی
intermediate transformer	مبدل یا ترانسفورماتور میانی
intermediate transmitter	فرستنده واسطه
intermediate transmitter	فرستنده میانی
intermediate world	عالم برزخ
intermediate zone	ناحیه ی میانی
intermediate temperature	درجه حرارت متوسط
intermediate contact	کنتاکت واسطه
intermediate frequency	فرکانس میانی
intermediate field	میدان واسطه
intermediate field	میدان میانی
intermediate exchange	واسطه
intermediate exchange	مرکز
intermediate storage	انباره واسط
intermediate contact	کنتاکت میانی
intermediate coupling	پیوست واسطه
intermediate contrast	تغایر متوسط
intermediate structure	ساختمان داخلی
intermediate switch	کلید صلیبی
intermediate contour	میزان منحنی واسطه
intermediate contingency	قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
reactive intermediate species	گونههای واسطهای واکنش پذیر
intermediate roll stand	مقام نورد میانی
intermediate power transistor	ترانزیستور با قدرت متوسط
intermediate booster station	ایستگاهواسطهایپرفشاربرق
intermediate frequency transformer	مبدل فرکانس میانی
intermediate frequency section	مقطع فرکانس میانی
intermediate frequency sensitivity	حساسیت فرکانس میانی
intermediate frequency stage	طبقه ی فرکانس میانی
intermediate frequency transformer	مبدل بسامد واسطه
intermediate frequency amplifier	تقویت کننده فرکانس میانی
intermediate frequency breakdown	شکست فرکانس میانی
intermediate distribution frame	مقسم میانی
intermediate frequency amplification	تقویت فرکانس میانی
insulated intermediate layer	لایه میانی عایق
intermediate aperiodic circuit	مدار میانی اپریودیک
intermediate frequency amplifier	فزونساز بسامد واسطه
intermediate frequency tank circuit	فرکانس میانی
intermediate type submarine cable	کابل ساحلی
intermediate frequency band filter	صافی باند فرکانس میانی
intermediate frequency tank circuit	مدار تانک
intermediate range ballistic missile	موشک بالستیک میان برد
line by line analysis	تجزیه سطر به سطر
line by line milling	فرز کردن سطری
line by line milling	فرز کردن سطر به سطر
line to line fault	اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault	اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault	اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault	تماس خطوط
line to line spacing	فاصله سطور
voltage	نیروی الکتروحرکتی در واحد ولت
voltage	خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
y voltage	ولتاژ ستاره
useful voltage	ولتاژ موثر
voltage	ولتاژ تانسیون
voltage	فشار الکتریکی
voltage	وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
voltage	نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltage	ولتاژ
impressed voltage	ولتاژ موثر
induced voltage	ولتاژ القاء شده
induce voltage	ولتاژ القایی
voltage amplifier	تقویت کننده ولتاژ
alternating voltage	ولتاژ C.A
heating voltage	ولتاژ گرمایش
heater voltage	ولتاژ رشته گرمساز
voltage coil	پیچک ولت
voltage balance	میزان ولتاژ
voltage balance	موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
voltage between lines	ولتاژ بین خطوط
voltage between phases	ولتاژ بین فازها
induced voltage	فشارالکتریکی القائی ولتاژاندوکسیون
voltage source	منبع ولتاژ
voltage amplification	تقویت ولتاژ
voltage amplification	فزون سازی ولت
tube voltage	ولتاژ لامپ
initial voltage	ولتاژ هاله بنفش
input voltage	ولتاژ اولیه
instantaneous voltage	مقدار لحظهای فشار الکتریکی
primery voltage	ولتاژ اولیه
inductor voltage	ولتاژاندوکتور
inductor voltage	ولتاژ تحریک کننده
induction voltage	فشار القائی
induction voltage	ولتاژ القائی
voltage amplifier	امپلیفایر ولتاژ
voltage coil	سیم پیچ ولتاژ
voltage vector	بردار ولتاژ
field voltage	ولتاژ میدان
filament voltage	ولتاژ افروزه
filament voltage	ولتاژ فیلامان
voltage stabilization	تثبیت ولتاژ
voltage stabilization	تثبیت فشار الکتریکی
voltage stability	ثبات ولتاژ
voltage stability	ثبات فشار الکتریکی
voltage source	منبع الکتریسیته
voltage source	منبع فشار الکتریکی
voltage source	منبع قدرت
voltage saturation	اشباع اند
voltage stabilizer	تثبیت کننده اختلاف سطح
voltage stabilizer	تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
voltage variation	تغییر ولتاژها
voltage triangle	مثلث ولتاژها
voltage transformer	ترانسفورماتور ولتاژ
voltage transformer	مبدل ولت
voltage to neutral	ولتاژ اتصال ستارهای
extinction voltage	ولتاژ قطع تخلیه
extinction voltage	ولتاژ خاموشی
voltage to ground	ولتاژ زمین
voltage swing	نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
fault voltage	ولتاژ خطا
fault voltage	ولتاژ عیب

intermediate high voltage line

خط فشار متوسط