Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
internal boundary	مرزداخلی
Other Matches
boundary	خط حد سرحد
boundary	مرز
boundary	کرانه کرانی
boundary	6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundary	خط سرحدی
boundary	جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
boundary	حدود یکان
boundary	علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundary	حد
boundary	مرزی
boundary	سرحد
boundary	ثباتی در یک سیستم چند کاربره که حاوی آدرسهای محدودیتهای اختصاص حافظه به یک کاربر است
boundary value	ازرش کرانی
boundary	حدود چیزی
boundary condition	شرط کرانی
boundary disclaimer	مرز روی نقشه
boundary conditions	شرایط حدی
rough boundary	جدار زبر
city boundary	شهرمرزی
district boundary	بخشمرزی
boundary-stone	لوح
grain boundary	مرز بلورها
boundary-stone	کتیبه
boundary trench	نهرچه مرزی
boundary surface	سطح مرزی
boundary layer	لایه مرزی
boundary equation	معادله حدی
boundary disclaimer	نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
boundary conditions	شرایط مرزی
page boundary	مرز صفحه
boundary effect	اثر مرزی
surface boundary layer	لایه مرزی سطح
back boundary line	محوطه پشت خط سرویس
laminar boundary layer	لایه مرزی خطی
outer boundary line	خطمرزبیرونی
internal	نوشتاری که در Rom چاپگر ذخیره شده است
internal	درونی
internal	باطن
internal	باطنی
internal	ناشی ازدرون
internal	درایو دیسک سخت درون پوشش اصلی کامپیوتر
internal	روش نمایش داده و دستورات در CPU یا پشتیبان
internal	زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
internal	باطنی ناشی ازدرون
internal	نمایش حروف در یک سیستم عامل مشخص
internal	داخلی
internal	دستوری که بخشی از سیستم عامل است
internal	عملیات ریاضی ALU
internal	و نه یک برنامه جداگانه
internal power	توانی که داخل هواپیما تولیدمیشود
internal modem	تلفیق و تفکیک کننده درونی
internal modulation	مدولاسیون داخلی
internal power	مصرف داخلی
internal ophthalmia	اماس درونی تخم چشم
internal pressure	فشار درونی
internal ophthalmia	ورم غائرمقله
internal pole	قطب داخلی
internal phase	فاز درونی
internal programme	برنامه داخلی
internal secretion	هورمون
internal rhyme	قافیه ماقبل اخر
internal resistance	مقاومت داخلی
internal resistance	مقدار مقاومت داخلی
internal report	گزارش داخلی
internal reflector	رفلکتور داخلی
internal reflection	انعکاس درونی
internal ruling	نظامنامه داخلی
internal secretion	ترشح درونی
internal modem	مدم داخلی
internal friction	چسبندگی
internal friction	وشکسانی ویسکوزیته
internal furnace	کوره داخلی
internal heating	گرمایش داخلی
internal heating	گرمایش خودی
internal impedance	مقاومت داخلی
internal impedance	امپدانس داخلی
internal furnace	کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
internal installation	سیم کشی داخلی
internal wiring	سیم کشی داخلی
internal insulation	ایزولاسیون داخلی
internal loss	تلف داخلی
internal medicine	طب داخلی
internal memory	حافظه داخلی
internal memory	بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal modem	مودم روی کارت اضافی که به اتصال وصل میشود و اطلاعات را به پردازنده منتقل میکند از طریق باس و نه پورت سریال
internal friction	گرانروی
internal security	تامین داخلی
internal security	امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
internal trade	بازرگانی داخلی
internal trade	تجارت داخلی
internal transactions	معاملات داخلی
internal conception	انگاره
internal vibrator	لرزاننده درونی
internal voltage	ولتاژ داخلی
internal voltage	نیروی الکتروموتوری
internal work	کار درونی
internal structure	سازه داخلی
Internal energy	انرژی درونی [فیزیک]
internal conception	تصور
internal conception	فکر
internal conception	درک
internal conception	اندیشه
internal conception	زاییده افکار
internal torque	گشتاور نیروی درونی
internal timer	زمان سنج داخلی
internal security	امنیت داخلی
internal shield	غلاف داخلی
internal shield	زره درونی زره داخلی
internal sort	مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
internal sort	جور کردن داخلی
internal sort	مرتب کردن درونی
internal sort	مرتب سازی داخلی
internal storage	حافظه ی داخلی
internal storage	حافظه داخلی
internal storage	انباره داخلی
internal store	بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal stress	تنش داخلی
internal structure	ساختار داخلی
internal structure	ساختمان داخلی سازه داخلی
internal supercharger	سوپرشارژر داخلی
internal temperature	دمای درونی
internal temperature	درجه حرارت داخلی
internal conception	عقیده
internal revenue	درامد داخلی
internal conductance	اندوکتانس داخلی
internal conductance	اندوکتیویته ی داخلی
internal conductor	سیم داخلی
internal conductor	سیم هادی
internal connection	اتصال داخلی
internal consistency	هماهنگی درونی
internal consistency	سازگاری داخلی
internal combustion	درونسوز
internal consumption	مصرف داخلی
internal conversion	تبدیل درونی
internal conversion	تبدیل باطنی
internal crack	ترک داخلی
internal current	جریان داخلی
internal damping	میرایی داخلی
internal defense	دفاع داخلی
internal defense	پدافند داخلی پایداری داخلی
internal development	رشد داخلی
internal commerce	تجارت داخلی
internal command	فرمان درونی
internal combustion	احتراق داخلی
internal transmittance	ضریب انتقال
internal inhibition	بازداری درونی
internal angle	زاویه ی داخلی
internal armature	ارمیچر داخلی
internal attack	تک داخلی یا تک از داخل
internal battery	مقاومت داخلی باطری
internal boffles	تیغههای داخلی
internal brake	ترمز داخلی
internal bus	گذرگاه داخلی
internal bus	مسیر داخلی
internal capacitance	فرفیت الکترودها
internal capacitance	فرفیت سیم پیچی
internal characteristic	منحنی مشخصه داخلی
internal circuit	مدار داخلی
internal circuit	حلقه داخلی
internal clock	ساعت داخلی
internal development	توسعه داخلی
internal discharge	تخلیه داخلی
internal force	نیروی درونی
internal friction	اصطکاک داخلی
internal energy	انرژی داخلی
internal friction	مالش درونی سایش داخلی
internal energy	انرژی درونی
internal erosion	فرسایش داخلی
internal evidence	مدارک یاگواه درونی
internal friction	سایش درونی
internal evidence	مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
internal friction	اصطکاک درونی
internal efficiency	راندمان داخلی
internal font	فونت درونی
internal force	نیروی داخلی
internal electrolysis	الکترولیز داخلی
internal electrode	الکترود داخلی
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
internal diseconomies	زیانهای داخلی
internal diseconomies	عدم صرفه جوئیهای داخلی
internal drainage	ابریز بسته
internal door	در داخلی
internal ear	گوش داخلی
internal economies	صرفه جوئیهای داخلی
internal combustion engines	موتوردرونسوز
internal filum terminale	ترمینالداخلیلیفهای
internal base resistance	مقاومت داخلی بیس
internal hard disk	دیسک سخت درونی
internal combustion engine	موتور احتراق داخلی
angle of internal friction	زاویه اصطکاک داخلی
internal combustion engine	موتور احتراقی داخلی
coefficient of internal friction	ضریب اصطکاک داخلی
internal gear pump	پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
internal combustion engine	موتور درون سوز
internal combustion engine	موتوردرونسوز
internal transmission factor	ضریب انتقال داخلی
internal jugular vein	شاهرگگردندرونی
internal iliac vein	سیاهرگداخلی
internal iliac artery	سیاهرگداخلی
internal combustion engines	موتور درون سوز

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com