English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
internal combustion engine موتور احتراقی داخلی
internal combustion engine موتور احتراق داخلی
internal combustion engine موتوردرونسوز
internal combustion engine موتور درون سوز
Other Matches
internal combustion احتراق داخلی
internal combustion درونسوز
external combustion engine موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
internal combustion engines موتور درون سوز
internal combustion engines موتور احتراقی داخلی
internal combustion turbine توربین گازی
internal combustion engines موتور احتراق داخلی
internal combustion engines موتوردرونسوز
combustion سوختن
combustion احتراق
combustion سوزش
combustion اشتعال
combustion اشتعال احتراق
combustion سوخت
combustion efficiency بازده احتراق
combustion efficiency راندمان احتراق
combustion chamber محفظه احتراق
combustion chamber اطاق خرج
combustion chamber اطاق انفجار
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
heat of combustion ارزش گرمایی
heat of combustion گرمای سوختن
external combustion احتراق خارجی
combustion/exhaust اگزوز-خروجبخار
heat of combustion گرمای احتراق
combustion space فضایسوخت
combustion area محفظه احتراق
constant pressure combustion احتراق در فشار ثابت
annular combustion chamber حلقهمخزنسوخت
engine نقشه کشیدن
engine موتور ماشین دستگاه مولد نیرو
engine ماشین
engine موتور اسباب
engine الت
engine موتور
engine ذکاوت تدبیرکردن
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
engine موتورغیر الکتریکی
v engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
J-2 engine موتورجی2
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
F-1 engine موتوراف1
engine بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
engine ماشین بخار
internal باطنی ناشی ازدرون
internal باطن
internal درایو دیسک سخت درون پوشش اصلی کامپیوتر
internal روش نمایش داده و دستورات در CPU یا پشتیبان
internal نوشتاری که در Rom چاپگر ذخیره شده است
internal دستوری که بخشی از سیستم عامل است
internal داخلی
internal باطنی
internal درونی
internal ناشی ازدرون
internal زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
internal عملیات ریاضی ALU
internal نمایش حروف در یک سیستم عامل مشخص
internal و نه یک برنامه جداگانه
tandom engine موتور سری
hemispherical engine موتور نیم کروی
heat engine موتور حرارتی
engine sump تشتک روغن
gasoline engine موتور بنزینی
engine stand محل مونتاژ موتور
engine sump کارتل روغن
inverted engine موتور وارون
engine with horizontally cylinders opposed موتور بوکسر
engine with horizontally موتور سیلندرروبرو
lift engine توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
engine room اتاقموتور
engine housing جایگاهموتور
supercharged engine موتور کمپرسور
four cycle engine موتور چهارزمانه
four stroke engine موتور چهار زمانه
garden engine تلمبه اب پاش
garden engine اب پاش تلمبهای برای اب دادن باغ
gas engine موتور گازسوز
gas engine موتور گازی
gasoline engine اتوموتور
engine seizure گیرپاژ موتور
vee engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
v tape engine موتور"وی " شکل
six cylinder engine موتور شش سیلندر
rocket engine موتور موشک
rocket engine موتور راکت
reaction engine موتور عکس العملی
ramrocket engine موتور رم راکت
railway engine لکوموتیو
print engine موتور چاپ
print engine مکانیسم چاپ
reciprocating engine موتور پیستونی
piston engine موتور پیستونی
pile engine شمعکوب
petrol engine موتور بنزینی
outboard engine موتور برونی
steam engine موتور بخار
steam engine ماشین بخار
v tape engine موتور خورجینی
hydraulic engine موتور ابی
hydraulic engine موتورهیدرولیکی
pilot engine ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
ion engine موتور یونی
in line engine موتور سری
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
inline engine موتور خطی
installation of an engine کار گذاری یا نصب ماشین
two stroke engine موتور دو زمانه
two cylinder engine موتور دو سیلندر
turbojet engine موتور هواپیمای دارای توربین جت
motorboat engine قایق موتوری
engine rating توان موتور
jet engine موتور جت
blower engine ماشین دمنده
blowing engine ماشین یا موتور دمنده
built in engine موتور تاسیسات
bypass engine موتور کنارگذر
caloric engine ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
canon engine موتور Conon
carburetor engine موتور کاربراتوردار
carnot engine موتور کارنو
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
dead engine موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
diesel engine موتور دیزل
fire engine ماشین اتش نشانی
motorcar engine موتور اتومبیل
jet engine موتور پرتابی
traction engine لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
fire engine تلمبه اتش خاموش کن
aircraft engine موتور هواپیما
analytical engine ماشین تحلیلی
analytical engine ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
anchor engine موتور دوار لنگر
apposed engine موتور روبرو
aspirating engine موتورمکشی
automobile engine موتور اتومبیل
automotive engine موتور اتومبیل
fire engine ماشین آتش نشانی
engine dynamometer ترمز موتور
engine dynamometer دینامومترموتور
engine failure عیب و نقص موتور
engine house جایگاه لوکوموتیو
engine lathe ماشین تراش با هرزگردهدایت و کشش
engine man ماشین کار
engine mount پایه موتور
engine mounting تعلیق موتور
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
engine nacelle گهواره موتور
engine oil روغن موتور
engine order دستور ماشین
engine performance توان موتور
engine performance قدرت موتور
engine driver لوکوموتیوران
engine drag مقاومت مالشی
donkey engine ماشین بخارکوچک
tractor engine موتورتراکتور
To start the engine. موتور راراه انداختن
rotary engine موتوردوار
eight cylinder engine موتور هشت سیلندر
engine power قدرت موتور
engine block بلوک موتور
engine block قالب یا بدنه موتور
engine drag مقاومت اصطکاک
engine breather هواکش موتور
engine controls کنترلهای موتور
engine cycle سیکل کاری موتور
internal pressure فشار درونی
internal programme برنامه داخلی
internal resistance مقدار مقاومت داخلی
internal reflection انعکاس درونی
internal reflector رفلکتور داخلی
internal report گزارش داخلی
internal shield زره درونی زره داخلی
internal resistance مقاومت داخلی
internal security امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
internal security امنیت داخلی
internal security تامین داخلی
internal secretion ترشح درونی
internal secretion هورمون
internal ruling نظامنامه داخلی
internal shield غلاف داخلی
internal rhyme قافیه ماقبل اخر
internal power مصرف داخلی
internal power توانی که داخل هواپیما تولیدمیشود
internal installation سیم کشی داخلی
internal loss تلف داخلی
internal medicine طب داخلی
internal memory حافظه داخلی
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal insulation ایزولاسیون داخلی
internal modem مدم داخلی
internal modem تلفیق و تفکیک کننده درونی
internal modem مودم روی کارت اضافی که به اتصال وصل میشود و اطلاعات را به پردازنده منتقل میکند از طریق باس و نه پورت سریال
internal modulation مدولاسیون داخلی
internal ophthalmia اماس درونی تخم چشم
internal ophthalmia ورم غائرمقله
internal phase فاز درونی
internal pole قطب داخلی
internal wiring سیم کشی داخلی
internal sort مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com