Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
internal transactions	معاملات داخلی
Other Matches
transactions	معاملات
transactions	معامله
transactions	تراکنش
transactions	شرح مذاکرات
exchange transactions	معاملات برواتی
commercial transactions	معاملات تجارتی
volume of transactions	حجم مبادلات
secure electronic transactions	استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
foreign exchange transactions	معاملات ارزی
over-the-counter interbank transactions	داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
internal	نمایش حروف در یک سیستم عامل مشخص
internal	زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
internal	عملیات ریاضی ALU
internal	و نه یک برنامه جداگانه
internal	دستوری که بخشی از سیستم عامل است
internal	نوشتاری که در Rom چاپگر ذخیره شده است
internal	درونی
internal	باطنی
internal	ناشی ازدرون
internal	داخلی
internal	باطنی ناشی ازدرون
internal	باطن
internal	درایو دیسک سخت درون پوشش اصلی کامپیوتر
internal	روش نمایش داده و دستورات در CPU یا پشتیبان
internal power	توانی که داخل هواپیما تولیدمیشود
internal pole	قطب داخلی
internal phase	فاز درونی
internal ophthalmia	ورم غائرمقله
internal ophthalmia	اماس درونی تخم چشم
internal modulation	مدولاسیون داخلی
internal modem	تلفیق و تفکیک کننده درونی
internal power	مصرف داخلی
internal pressure	فشار درونی
internal programme	برنامه داخلی
internal secretion	هورمون
internal ruling	نظامنامه داخلی
internal resistance	مقاومت داخلی
internal resistance	مقدار مقاومت داخلی
internal report	گزارش داخلی
internal rhyme	قافیه ماقبل اخر
internal reflector	رفلکتور داخلی
internal reflection	انعکاس درونی
internal modem	مدم داخلی
internal modem	مودم روی کارت اضافی که به اتصال وصل میشود و اطلاعات را به پردازنده منتقل میکند از طریق باس و نه پورت سریال
internal impedance	مقاومت داخلی
internal heating	گرمایش خودی
internal heating	گرمایش داخلی
internal furnace	کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
internal furnace	کوره داخلی
internal friction	چسبندگی
internal friction	گرانروی
internal impedance	امپدانس داخلی
internal installation	سیم کشی داخلی
internal memory	بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory	حافظه داخلی
internal medicine	طب داخلی
internal loss	تلف داخلی
internal insulation	ایزولاسیون داخلی
internal wiring	سیم کشی داخلی
internal friction	وشکسانی ویسکوزیته
internal friction	اصطکاک داخلی
internal secretion	ترشح درونی
internal security	تامین داخلی
internal trade	تجارت داخلی
internal security	امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
internal vibrator	لرزاننده درونی
internal voltage	ولتاژ داخلی
internal voltage	نیروی الکتروموتوری
internal work	کار درونی
internal boundary	مرزداخلی
internal structure	سازه داخلی
Internal energy	انرژی درونی [فیزیک]
internal conception	تصور
internal conception	فکر
internal conception	درک
internal conception	اندیشه
internal conception	زاییده افکار
internal conception	عقیده
internal trade	بازرگانی داخلی
internal torque	گشتاور نیروی درونی
internal timer	زمان سنج داخلی
internal security	امنیت داخلی
internal shield	غلاف داخلی
internal shield	زره درونی زره داخلی
internal sort	مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
internal sort	جور کردن داخلی
internal sort	مرتب کردن درونی
internal sort	مرتب سازی داخلی
internal storage	حافظه ی داخلی
internal storage	حافظه داخلی
internal storage	انباره داخلی
internal store	بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal stress	تنش داخلی
internal structure	ساختار داخلی
internal structure	ساختمان داخلی سازه داخلی
internal supercharger	سوپرشارژر داخلی
internal temperature	دمای درونی
internal temperature	درجه حرارت داخلی
internal conception	انگاره
internal friction	مالش درونی سایش داخلی
internal capacitance	فرفیت الکترودها
internal commerce	تجارت داخلی
internal conductance	اندوکتانس داخلی
internal conductance	اندوکتیویته ی داخلی
internal conductor	سیم داخلی
internal conductor	سیم هادی
internal connection	اتصال داخلی
internal consistency	هماهنگی درونی
internal consistency	سازگاری داخلی
internal consumption	مصرف داخلی
internal conversion	تبدیل درونی
internal conversion	تبدیل باطنی
internal crack	ترک داخلی
internal current	جریان داخلی
internal damping	میرایی داخلی
internal clock	ساعت داخلی
internal defense	دفاع داخلی
internal command	فرمان درونی
internal combustion	درونسوز
internal combustion	احتراق داخلی
internal revenue	درامد داخلی
internal transmittance	ضریب انتقال
internal inhibition	بازداری درونی
internal angle	زاویه ی داخلی
internal armature	ارمیچر داخلی
internal attack	تک داخلی یا تک از داخل
internal battery	مقاومت داخلی باطری
internal boffles	تیغههای داخلی
internal brake	ترمز داخلی
internal bus	گذرگاه داخلی
internal bus	مسیر داخلی
internal capacitance	فرفیت سیم پیچی
internal characteristic	منحنی مشخصه داخلی
internal circuit	مدار داخلی
internal circuit	حلقه داخلی
internal defense	پدافند داخلی پایداری داخلی
internal development	رشد داخلی
internal evidence	مدارک یاگواه درونی
internal electrode	الکترود داخلی
internal electrolysis	الکترولیز داخلی
internal force	نیروی درونی
internal energy	انرژی داخلی
internal economies	صرفه جوئیهای داخلی
internal friction	اصطکاک درونی
internal energy	انرژی درونی
internal force	نیروی داخلی
internal font	فونت درونی
internal evidence	مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
internal efficiency	راندمان داخلی
internal friction	سایش درونی
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
internal discharge	تخلیه داخلی
internal development	توسعه داخلی
internal erosion	فرسایش داخلی
internal diseconomies	عدم صرفه جوئیهای داخلی
internal door	در داخلی
internal ear	گوش داخلی
internal drainage	ابریز بسته
internal diseconomies	زیانهای داخلی
internal gear pump	پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
internal wrenching bolt	پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
internal base resistance	مقاومت داخلی بیس
internal combustion engine	موتوردرونسوز
internal combustion engine	موتور احتراق داخلی
internal window sill	کف پنجره داخلی
internal filum terminale	ترمینالداخلیلیفهای
angle of internal friction	زاویه اصطکاک داخلی
coefficient of internal friction	ضریب اصطکاک داخلی
internal iliac artery	سیاهرگداخلی
internal combustion engine	موتور احتراقی داخلی
internal combustion engines	موتور درون سوز
internal jugular vein	شاهرگگردندرونی
internal iliac vein	سیاهرگداخلی
internal combustion engines	موتوردرونسوز
internal combustion engines	موتور احتراق داخلی
internal combustion engines	موتور احتراقی داخلی
internal hard disk	دیسک سخت درونی
internal bound block	قرقره مغز فلز
internal transmission factor	ضریب انتقال داخلی
internal electerical potential	پتانسیل الکتریکی داخلی
internal short circuit	کوتهمداری داخلی
internal impedance drop	افت ولتاژ داخلی
internal consistency coefficient	ضریب همسانی درونی
internal saphenous vein	سیاهرگ یاورید صافن
internal conversion coefficient	ضریب تبدیل داخلی
internal power supply	منبع تغذیه داخلی
internal resisting moment	لنگر مقاوم درونی
internal photoelectric effect	اثر فتوالکتریکی داخلی
internal cycle time	زمان چرخه داخلی
internal rate of return	نرخ بازده داخلی
internal emitter point	نقطه امیتر داخلی
internal voltage drop	افت ولتاژ داخلی
internal thermal resistance	مقاومت حرارتی داخلی
internal temperature rise	افزایش درجه حرارت داخلی
internal stored program	برنامه ذخیره شده به صورت داخلی
internal firebox boiler	دیگ درونسوز
internal telephone installation	سیم کشی تلفن داخلی
internal telecommunications unions	یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
internal data representation	نمایش دادههای داخلی
internal lead time	زمان انجام سفارشهای داخلی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com