English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
invested with power دارای اختیار
invested with power اختیار داده شده
Other Matches
invested سرمایه گذاری
invested منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invested منصوب کردن
invested سرمایه گذاشتن
invested سرمایه گذاری کردن
invested گذاردن
invested نهادن
yield of invested capital بازده سرمایه گذاری
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
outside power جریان خارجی
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
power up روشن کردن
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
in power دارای اختیارات
in power صاحب مقام
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
e. power نیروی اجرایی
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power زور
e. power قوه مجریه
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power saw دستگاه اره
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
will-power عزم راسخ
will-power قدرت اراده
will power <idiom> قدرت
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power قوه [ریاضی]
power توان [ریاضی]
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
will-power تصمیم
will-power اراده
power down قطع نیرو
power down قطع برق خاموش کردن
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power on روشن کردن
power saw اره ماشینی
power up برق
useful power قدرت مفید
useful power توان مفید
will to power قدرت خواهی
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power قدرت دیدذره بین
power نیرو
power اقتدار سلطه نیروی برق
power اقتدار و اختیار
power قدرت
power راندن
power توان نیرو
power زور بکاربردن
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power توانایی
power شدت
power برق
power قدرت نیرو
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power دولت
power برتری
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power حذف توان کامپیوتر
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power درشت نمایی قدرت دوربین
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power توان از دست رفته
power قوه یا توان
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power توان برقی
power دستگاه برقی
power برقی
power توان
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power قوه
power انرژی
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power خاموش کردن یک وسیله
power jack جک
power installation تاسیسات جریان قوی
power law قانون توانی
power function تابع قدرت
power pack جعبه تغذیه
power play حمله دسته جمعی
power output توان خروجی
power hacksaw اره کمانهای
power hacksaw کمان اره
power house کارخانه برق
power play نقشه تهاجمی
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power head سر موتور
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power outege قطع قدرت
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
power level تراز توان
power volleyball والیبال قدرتی
power of reservation حق اعتراض
power of production نیروی تولید
power pack باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mains شبکه نیرو
power mains شبکه جریان قوی
power loss گمگشتگی قدرت
power loss تلف قدرت
power pack دستگاه تنظیم برق
power loss اتلاف توان
power outege قطع برق
more power to your elbow خدازور بازو بشما بدهد
power failure قطع برق
power amplifier تقویت کننده قدرت
power blackout قطع برق
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power blower دمنده برقی
power brake ترمز سروو
power cable کابل قدرت
power circuit مدار توان
power consumer مصرف برق
police power دادگاه پلیس
output power توان خروجی
more power to your elbow خدابشما توفیق بدهد
nuclear power نیروی هستهای
nuclear power انرژی هستهای
power cut رفتن برق
power failure رفتن برق
power blackout رفتن برق
power cut قطع برق
peak power بار خارجی بیشینه
police power نیروی انتظامی
police power نیروی پلیس
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
power consumption مصرف قدرت
power factor ضریب قدرت
power failure خاموشی
power blackout خاموشی
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward فوروارد قوی
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power factor ضریب توان
power consumption مصرف برق
power cut خاموشی
power dissipation اتلاف قدرت
power distribution پخش قدرت
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power dive شیرجه
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power endurance توان استقامت
power function تابع توانی
sea power نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
sea power کشور دریایی
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
social power قدرت اجتماعی
sounp power توان صوتی
source of power منبع قدرت
source of power منبع انرژی
power-on light چراغروشنشدندستگاه
starting power توانایی راه اندازی
starting power قدرت راه اندازی
sea power قدرت بحری
scattering power قدرت پراکندگی
ruling power سلطان
real power توان موثر
received power توان دریافتی
rectangular power قدرت راست روی
reflecting power قدرت انعکاس
refractive power قدرت شکست
resolution power توان تفکیک
resolving power توان تفکیک تلسکوپ
resolving power قدرت تفکیک
resolving power اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
TV power button دکمهروشنکنندهتلوزیون
super power ابر نیرو
super power ابر قدرت
power takeoff قدرت
wattless power توان هرز
wattless power توان راکتیو یا غیرموثر
world power جهان نیرو
world power ابرنیرو
world power قدرت دنیوی
world power قدرت جهانی
world power کشوربسیار قوی
power socket پریز برق
power indicator شاخصروشن
veer on power با دوار زنجیر دادن
vector power توان برداری
the power of imagination نیروی پندار
the power of imagination قوه تصور
thermal power مقدار حرارتی
thermal power توان حرارتی
true power توان حقیقی
true power توان متوسط
true power توان واقعی
power-on button دکمهروشنشدندستگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com