English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
iranian state railways راه اهن دولتی ایران
Other Matches
railways وابسته به راه اهن
railways راه اهن
railways خط اهن
cable railways تراموای
cable railways ترن کابلی
interurban railways راه اهنهای میان شهرها
iranian وابسته به ایران
iranian اهل ایران
iranian ایرانی
This is an Iranian custom. این یک رسم ایرانی است
The Iranian currency. پول رایچ ایران
I come from Iran . I am Iranian. من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
in iranian territory در خاک [سرزمین] ایران
of iranian nationality تابع ایران
indo iranian وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
indo iranian هند و ایرانی
i knew you for an iranian شما را ایرانی می پنداشتم شمارا ایرانی میشناختم
of iranian nationality ایرانی
the iranian nation ملت ایران
national [state, federal state] <adj.> حکومتی
national [state, federal state] <adj.> دولتی
Persian [Iranian ] calendar گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
He reanimated the Iranian agriculture. کشاورزی ایران رازنده کرد
iranian physical society انجمن فیزیک ایران
iranian mathematical sociaty انجمن ریاضیات ایران
A part of Iranian territory. بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
journal of the iranian mathematical soci ماهنامه انجمن ریاضی ایران
Iranian goods are usally solid. جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
This car is of Iranian make (manufacture). این اتوموبیل ساخت ایران است
Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car? چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
state- وضعیت
state- وضعیت چیزی
state- مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- حال
state- تعیین کردن وقرار دادن
corresponding state حالت متنافر
two state دو حالتی
to keep state خود را گرفتن
to keep state شان یا مقام خودراحفظ کردن
to be in a state of f. پیوسته درتغییربودن
to be in a state of a هراسان بودن
to be in a state of a بیم داشتن
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
the state effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
state- افهار کردن وتصریح کردن
state دولت
state حالت
state ملت
state دولت استان
state کیفیت
state افهار کردن وتصریح کردن
state تعیین کردن وقرار دادن
state حال
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state وضعیت چیزی
state وضعیت
state ابهت
state مقام ورتبه
state کشوری
state کشور
state ایالت کشوری
state دولتی
state سیاسی رسمی وضع
state دولتی حالت
state ایالت
state جمهوری کشور
state- توضیح دادن
state- جزء به جزء شرح دادن
state- ابهت
state- حالت
state افهار داشتن افهارکردن
state جزء به جزء شرح دادن
state توضیح دادن
state- کشور
state- ایالت کشوری
state- دولتی
state- سیاسی رسمی وضع
state- مقام ورتبه
state تعیین کردن حال
state- دولتی حالت
state- کیفیت
state- ملت
state- جمهوری کشور
state- کشوری
state- ایالت
state- چگونگی
state- دولت
state- تعیین کردن حال
state چگونگی
state- افهار داشتن افهارکردن
state- دولت استان
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
state of rest حالت ساکن
state stress وضعیت تنش
state of purity طهارت
state of in her itance ملک یا دارایی قابل توارث
state of grace توفیق
state of grace تائید
state of siege حالت محاصره
state of stress حالت تنش
state succession توالی دولتها
state socialism سوسیالیسم دولتی
state road شاهراه
state religion مذهب رسمی
state property اموال عمومی
state property دارائی دولت
state prison زندان دولتی
state prison زندان ایالتی
state planning برنامه ریزی دولتی
state enterprise مالکیت دولتی
state of war حالت مخاصمه
state of the realm طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
state ownership مالکیت دولتی
state of the art جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
state of equilibrium حالت تعادل
state criminals مجرمین سیاسی
state criminals مقصرین سیاسی
state craft سیاستمداری
state college دانشکده دولتی
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
state bank بانک استان
state attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state aid کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state affairs امور مملکتی
state enterprise بنگاه دولتی
stable state حالت پایا
spin state حالت اسپین
solid state نیمه هادی
state diagram نمودار حالات
state equation معادله حالتی
state flower گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state of being cheated مغبونیت
state of being cheated غبن
state of alert وضعیت اماده باش یکان
state of alert وضعیت هوشیاری
state bank بانک دولتی
state of alert وضعیت امادگی
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state midicine سیستم پزشکی ملی
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state hood حالت وشرایط ایالات امریکا
state hood ایالتی
state guard ارتش ایالتی
state guard نیروی نظامی ایالتی
state government دولت مرکزی
state function تابع حالت
solid state حالت جامد
waiting state وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
wait state وضعیت انتظار
wait state حالت انتظار
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
unpolarized state حالت ناقطبیده
unstable state حالت ناپایا
two state variable متغییر دو حالتی
two state jump جهش دو حالتی
two state circuit مدار دو حالتی
two state algebra جبر دو حالتی
transition state حالت گذار
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
totaliarian state دولت توتالیتر
war state دولت جنگی
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
zero wait state وضعیت یک وسیله
quantum state حالت کوانتومی [فیزیک] [شیمی]
belonging to the state <adj.> حکومتی
belonging to the state <adj.> دولتی
lie in state <idiom> بعداز مرگ دیدن جسد
state of mind وضعیتوشرایطدریکلحظه
state of affairs شرایطوموقعیتهایمربوطبهیکنفر
head of state ملکهیارئیسجمهور
head of state پادشاه
State Department وزارت برون مرز
State Department وزارت امور خارجه
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
to state one's opinion افهارعقیده کردن
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
stationary state تعادل درحالت سکون
stationary state وضعیت سکون
state's evidence گواه جنایی
state's evidence گواه دادگاه جنایی
state's attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state vector بردار حالت
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حلات
state university دانشگاه دولتی
state university دانشگاه ایالتی
state to which one belongs دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
state table جدول حالات
stationary state حالت ایستاده
steady state حالت دائمی
steady state وضعیت پایدار
the state of being married احصان
the outward state فاهر
territory of state قلمرو دولت
supervisor state وضعیت نظارت
supervisor state حالت نظارت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com