English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
it is a soft snap کاری ندارد
it is a soft snap چیزی نیست کاراسانی است
Other Matches
snap قفلکیف وغیره
snap روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snap اچار پرچ
snap شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap گرفتن عکس فوری
snap عوعو کردن
snap سخن نیش دارگفتن
snap چسبیدن به قاپ زدن
snap چفت
snap گازگرفتن
snap بی مقدمه
snap شتابزدگی ناگهانی
snap عجله
snap پاس دادن یارد کردن توپ به عقب از بین پاها
snap ربودن
snap باخشونت حکمی رادادن
snap at ربودن
snap at روی دست بردن
snap at زودخریدن
snap at غنیمت شمردن
snap at حمله کردن
snap into it زودباش
snap into it بجنب
snap up تند برداشتن
snap up بزودی خریدن روی دست بردن
snap up بیدرنگ پذیرفتن
snap up معترض شدن
snap ناگهانی
snap بی خبر
snap قالب زنی
snap مهرزنی
(a) snap <idiom> خیلی ساده
snap out of it <idiom> ترس کسی ریختن
snap up <idiom> با اشتیاق گرفتن
snap پارگی یا گسیختن نخ تار یا پود
to snap یکدفعه عصبانی شدن و داد زدن
to snap at someone یکدفعه سر کسی [با عصبانیت] داد زدن
to snap up بی درنگ پذیرفتن یا خریدن متعرض شدن
to snap up زودبرداشتن
to snap up ربودن
snap قاپیدن
snap گسیختن
snap بشکن
snap قزن قفلی
snap گیره فنری
snap گازناگهانی سگ
snap up سخن کسی را قطع کردن
snap یک گاز
snap لقمه
snap shot عکس فوری گرفتن
snap shot بعجله انجام شده
to snap at an invitation دعوتی را فورا پذیرفتن
snap shooter عکاس فوری
snap shot فوری
snap ring خار حلقوی
snap shot عکس فوری
snap bean لوبیا سبز
snap bean لوبیافرنگی
snap fastener دکمه قابلمه
snap fastener دکمه فشاری
snap one's fingers بشکن زدن
snap pass پاس سریع با پیچش سریع مچ
snap report گزارش فوری یا انی
snap shoting بی درنگ شلیک کردن
snap switch کلید فنری
snap swivel حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
brandy snap یکجوربیسکوئیت
snap shackle شکلاچارپرچ
cold snap یخ بندان بی مقدمه
to snap one;s fingers at ناچیز شمردن
to snap one;s fingers at با زدن بشکن
snip snap صدای تیک تیک دراوردن صدای تیک تیک
snip snap جواب زیرکانه
snap a person's nose off بکسی پریدن
snap a person's head off تشر زدن
snap a person's head off بکسی پریدن
snap a person's nose off تشر زدن
i dont care a snap مرا هیچ پروایی نیست
to snap one's chewing gum ترکاندن آدامس باد شده
snap-fastening front جلودکمهدار
snap-fastening tab نوارجلو
to snap one's nose or head off بکسی پریدن واوقات تلخی کردن
snap-fastening waist دکمهکمر
inside-leg snap-fastening دکمهایرویسمتداخلشلوار
soft <adj.> نرم
soft <adj.> نرم وقابل انعطاف
soft <adj.> ملایم
soft to the f. نرم
it is too soft پر نرم است
soft نرم
soft <adj.> لطیف
soft لطیف
soft که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft توپ کم جان
soft ضعیف
soft نیمبند
soft گوارا
soft سبک شیرین
soft نیم بند
soft عسلی
soft مهربان نازک
soft ملایم
soft متن روی صفحه
soft خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
soft نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
soft کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
soft صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
soft دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
soft دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft soap چاپلوسی کردن تملق
soft drink نوشیدنی غیر الکلی
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft sell بانرمی وملایمت بفروش رساندن
soft soap چاپلوسی
soft drink نوشابه
soft drink شربت
soft drinks نوشیدنی غیر الکلی
soft drinks نوشابه
soft drinks شربت
soft touch آدمی که سختگیر نیست و میشود زود از او پول قرض کرد
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-soap چاپلوسی
soft-soap چاپلوسی کردن تملق
soft start راه اندازی نرم
soft start اغاز نرم
soft spot ناحیه نشست
soft spot شولات
soft-soaped چاپلوسی کردن تملق
soft tooling ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
soft-soaped چاپلوسی
soft ware وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
soft water اب شیرین
soft water اب سبک
soft water اب خوشگوار
soft wood چوب نرم
soft x rays پرتو ایکس کم نفوذ
soft x rays پرتوایکس نرم
soft technology تکنولوژی نرم
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft drinks نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
soft drinks نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
soft-hearted نرم دل
soft-hearted نازک دل
soft hearted نرم دل
soft hearted نازک دل
soft palates شراع الحنک
soft palates کام گوشتی
soft palate شراع الحنک
soft palate کام گوشتی
soft loans وام بدون دردسر
soft loans وام اسان
soft loan وام بدون دردسر
soft drink نوشابه غیر الکلی
soft spot for someone/something <idiom> احساسات تندوتیز داشتن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pastel پاستلخشک
soft ray بالهنرم
soft valve شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
soft-spoken دارای صدای نرم وملایم
soft currency پولباواحدپولیکمارزش
soft furnishings متکا پرده نورتابوروکشمبلمان
soft option انتخابآسانترینراه
soft porn بیانتمایلاتجنسیبهنحویزننده
soft target هدفبدوندفاع
She has a soft voice صدای نرمی دارد
soft-spoken معتدل
soft spoken دارای صدای نرم وملایم
soft spoken معتدل
soft loan وام اسان
soft solder لحیم قلع
fail soft تخریب تدریجی
soft boiled احساساتی
soft boiled دل رحیم
soft coal ذغال سنگ قیردار
soft coal ذغال سنگ چاق
soft copy نسخه غیر ملموس
soft copy نسخه غیر چاپی
soft error خطای ملموس
soft eye چشمی ساده
soft fails فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
soft font فونت نرم
soft font فونت استقراری
soft goods کالاهای بی دوام
soft goods کالاهای مصرف شدنی
soft boiled نیم بند حساس
soft-soaping چاپلوسی کردن تملق
fail soft تخریب
fail soft با خرابی تدریجی
fail soft با خرابی ملایم
soft tube لامپ نرم
soft headed ساده لوح
soft-soaps چاپلوسی کردن تملق
soft-soaps چاپلوسی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com