Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
joint bolt
پیچ و مهره اتصالی
Other Matches
to bolt
ناگهانی جهیدن
to bolt
ناگهانی حرکت کردن
bolt
پیچ مخصوص قفل کردن در
bolt
پیچ چفت
bolt
پیچ کردن
jo bolt
نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
u bolt
کرپی
to bolt somebody out
[با قفل کردن]
جلوی راه کسی را گرفتن
to bolt
با سرعت دویدن
to bolt
با سرعت زیاد حرکت کردن
bolt
چفت کردن
bolt
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt
رول کوهنوردی گلنگدن
bolt
زبانه
bolt
پیچ
bolt
مستقیما ناگهان
bolt
: راست بطورعمودی
bolt
رهاکردن
bolt
از جاجستن
bolt
توپ پارچه
bolt
: پیچ
bolt
گلنگدن
bolt
زبانه قفل
bolt
گلوله چفت روایک
bolt
توپ
bolt
کشو
bolt
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
fitting bolt
پیچ مناسب
lever bolt
کشو کلنگی
king bolt
شاه پیچ
key bolt
زبانه کلید
elf bolt
پیکان چخماقی
rag bolt
میخ پیچی که میله ان خارهایابرامدگی هایی دارد
ring bolt
میخ پیچ حلقه دار
bolt upright
بطورعمودی
bolt upright
راست
bolt clipper
قیچی پیچ
bolt clipper
پیچ بر
bolt dies
حدیدههای پیچ
bolt release
چفت ضامن
bolt release
رهاکننده گلنگدن
bolt release
چکاننده
bolt rope
طناب کناره
bolt shank
محور یا شفت پیچی
bolt and nut
پیچ و مهره
locking bolt
پیچ مسدودکننده
clamp bolt
پیچ ترمینال
expansion bolt
پیچ واشو
eye bolt
مهره چشمی دار
countersink bolt
پیچ خزینه دار
countersink bolt
پیچ پخ دار
eye bolt
پیچ حلقه دار یا قلابدار
explosive bolt
پیچ انفجاری
explosive bolt
سه راهی
explosive bolt
سه راهی انفجاری
eye bolt
حلقه حلقه اتصال
eye bolt
پیچ روزنه دار
eye bolt
پیچ گوشوارهای
clamp bolt
پیچ بست
clevis bolt
پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
hook bolt
قلاب پیچی
flush bolt
پیچ خزینه روfluorite
flush bolt
پیچ خزینه رو
fistail bolt
پیچ قلاب مانند
field bolt
پیچ و مهره
drift bolt
میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
bolt
[examine]
سنجیدن
toggle bolt
پیچضامن
shoulder bolt
پیچشانه
knurled bolt
چفتدندانهدار
fishplate bolt
ریلعمودی
bolt-hole
نهانگاه خلوتگاه
dead bolt
زبانهگوی
coupling bolt
توپاتصال
bolt-holes
نهانگاه خلوتگاه
bolt-holes
پنهانگاه
a bolt from the blue
از غیب
a bolt from the blue
مثل عجل معلق
bolt
[examine]
ارزیابی کردن
bolt
[examine]
تحقیق کردن
bolt
[examine]
بررسی کردن
bolt
[examine]
مطالعه کردن
bolt
[examine]
تجزیه کردن
bolt
[examine]
محک زدن
bolt
[examine]
عیار گرفتن
latch-bolt
چفت
bolt-holes
مفر
bolt-holes
راه فرار
turning bolt
کلون
two bolt lock
قفل دو زبانه
safety bolt
تفنگ ضامن دار
thrust bolt
پیچ فشاری
t head bolt
پیچ چکشی شکل " T "
anchor bolt
پیچ پایه یا محور
anchor bolt
پیچ لنگر
sliding bolt
کلون در
screw bolt
مادگی
screw bolt
سرپیچ
screw bolt
مهره
saftey bolt
ضامن
bolt-hole
راه فرار
safety bolt
ضامن
track bolt
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
bolt-hole
پنهانگاه
bolt-hole
مفر
catch for door bolt
ماده
bolt driving gun
اچار رینگی
catch for door bolt
پل
flanged bolt coupling
اتصال فلانج و پیچ
blade locking bolt
توپکقفللبه
internal wrenching bolt
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
body fit bolt
پیچ مناسب
bolt assist mechanism
محلالصاقگلوله
lock with wooden bolt
کلیدان
connecting rod bolt
پیچ دسته پیستون
connecting rod bolt
پیچ شاطون
square shaft screw of bolt
میله چارتراش
v joint
اتصال "وی "
joint and several
تضامنی
joint
هرزملات
joint
وصله
joint
لولا
joint
مشترک بین نیروهای مسلح
joint
نیروهای مشترک عملیات مشترک
joint
مهره اتصال
joint
اتصالی
joint
مشترک الحاقی
joint
دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
joint
تصلب شرائین
joint
محل اتصال محل ضربه
joint
مفصل اتصال ضربهای
joint
بند بند کردن اتصال دادن بند
joint
بهم پیوستن
joint
مشاع
joint
ستاد مشترک
joint
اتصال
joint
شرکتی مشاع
joint
توام
joint
مشترک
joint
درزه
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
joint
زانویی
joint
مفصل پیوندگاه
joint
بند
joint
بند گاه
joint
شریک
joint
مفصل
joint
بند بند کردن مساعی مشترک
joint
کردن خرد کردن
joint
متصل
joint
درز
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
lap joint
اتصال نیمانیم
lap joint
اتصال لب به لب
lap joint
اتصال نیم ونیم
lap joint
اتصال رویهم
butt joint
اتصال لب به لب
butt joint
ضربه
pin joint
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
rabbet joint
اتصال دو راهه
overlap joint
اتصال نیمانیم
oblique joint
شکستگی کج
mortise joint
اتصال کام
miter joint
برش فارسی
magnetic joint
محل ضربه در میدان مغناطیسی
longitudinal joint
درز از درازا
longitudinal joint
درز طولی
butt joint
اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون روی هم امدن لبه ها
mitre joint
اتصال فارسی
lap joint
اتصال پوششی
joint weld
جوشکاری اتصالی
joint washer
واشر اتصال
joint venture
سرمایه گذاری مشترک
joint venture
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
joint tenants
اجاره داران مشترک
joint tenancy
شرکت در اجاره داری
joint tenancy
اجاره داری مشترک
joint zone
منطقه مشترک
clip joint
<idiom>
شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
juke joint
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
lap joint
لبه رویهم افتاده ومتصل بهم
knuckle joint
اتصال زانویی
knuckle joint
لولای بند دار
knuckle joint
لولای مفصلی
knee joint
زانو زانویی
knee joint
مفصل زانو
knee joint
بندزانو
jump joint
اتصال لب به لب
joint supply
عرضه مشترک
raking out of a joint
تهی کردن درزها
drip-joint
[اتصال بین دو ورق فلزی]
with the joint views of
با جلب نظر
welded joint
اتصال جوش
universal joint
قفل کاردان
universal joint
مفصل چرخنده
universal joint
دو میله متصل بهم وفا دربچرخش
transverse joint
درز از درازا
joint exercise
تمرین مشترک
joint of the foot
قوزک پا
[استخوان بندی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com