English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
journal book دفتر گزارش روزانه
Other Matches
journal ژورنال
journal روزنامه
journal دفتر روزنامه
journal دفتروقایع روزانه
journal دفتر روزنامه یکان
journal گزارش روزانه
journal شفت رابط
journal شفت هرزه گرد
journal سرمحور
journal یاطاقان گرد
journal تکیه گاه اصلی
journal سر محور
journal لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
journal رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
electronic journal فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
intelligence journal دفتر روزنامه اطلاعات
axle journal یاطاقان گرد اکسل
axle journal سرمحور
intelligence journal دفتریادداشت اطلاعات
journal bearing یاطاقان گرد
unit journal دفتر روزنامه یکان
purchase journal دفتر روزنامه خرید
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
pivot journal یاطاقان گرد محوری
purchase journal دفترخرید روزانه
quarterly journal of economics مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
journal of the iranian mathematical soci ماهنامه انجمن ریاضی ایران
book بداخلاق
your book کتاب شما
your book کتابتان
by the book کتابی
by the book ازروی کتاب
book value ارزش دفتری
book value ارزش ثبت شده در دفتر
book value بهای دفتری
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book one جلد نخستین
book one کتاب نخست
here is my book اینست کتاب من
here is my book کتاب من اینها
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
that is my book کتاب من است
to d. into a book نگاه مختصر بکتابی کردن
this book is yours این کتاب مال شما ست
the book is out of p کتاب تمام شده است
the a of a book خوانندگان کتابی
that is my book این
very many book کتابهای خیلی زیاد
it was a p to another book مقدمه کتاب دیگربود
that book این کتاب
that book ان کتاب
i will t. you for the book شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
with out book برون سند کتابی ازبر
you are welcome to my book بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
to book something چیزی را سفارش دادن
book رزرو کردن توقیف کردن
book اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book شماره بازیگرخطاکار
book دفتر
book ثبت کردن
book فصل یاقسمتی از کتاب
book مجلد دفتر
to book something چیزی را رزرو کردن
book کتاب
book درکتاب یادفترثبت کردن
to wade through a book بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to subscribe for a book پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
to put any one through a book کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
to gut a book جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to gut a book مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
what is this book worth? این کتاب چقدر ارزش دارد
waste book دفتر باطله
word book فرهنگ لغات
word book لغت نامه
word book دیکشنری
have one's nose in a book <idiom> دائم سر توی کتاب داشتن
have one's nose in a book <idiom> کرم کتاب خوانی داشتن
tou book لباس تکواندو
book a seat جا رزرو کردن
edition [ed.] [of a book] ویرایش [کتابی]
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
edition [ed.] [of a book] چاپ [کتابی]
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
text book رساله
text book کتاب اصلی دریک موضوع
text book کتاب درسی
telephnone book دفتر تلفن
service book کتب مذهبی
service book کتب دعا
scrap book مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
run book دفتر رانش
run book دفتر اجرا
thank tou for that book متشکرم
that book will immortalize him ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
the book is my property کتاب مال من است
to consult a book از کتاب فال گرفتن
to consult a book سرکتاب باز کردن
to bring to book حساب پس گرفتن
to bring to book بازخواست کردن از
to bind a book صحافی کردن یک کتاب
time book دفتر ثبت ساعات کار
the book is print کتاب برای فروش موجودایت
the book is print کتاب زیر چاپ است
log book دفتر رخدادهای روزانه
road book راهنما
white book کتاب سفید
when reading a book در حال خواندن کتابی
guest book دفترچهمیهمانها
the forthcoming book کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
exercise book کتابتمرین
cookery book کتابآشپزی
book keeping حسابداری [حسابداری]
code book کتابرمزگشا
pension book برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
phrase book لغتنامهمسافرت
reference book کتابمرجع
People of the Book پیروان کتاب مقدس [ دین]
throw the book at <idiom> شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book . لفظ قلم صحبت کردن
What is the title of the book ? عنوان این کتاب چیست ؟
You wI'll benefit by this book . از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself. کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
To bind a book. کتابی را جلد کردن
Please fetch the book. لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book کتابقانون
rent book کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
book token کارتخریدکتاب
address book دفترچه تلفن
book plate برچسب کتاب
She laid the book aside . کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
Yellow Book مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
year book سالنامه
word book کتاب لغت
word book واژه نامه
woman of the book کتابیه
word book کتاب لغت
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
white book ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
book plates برچسب کتاب
comic book کتاب کاریکاتور
comic book کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
spine of the book تیرهپشتیکتاب
bound book کتابپربرگ
book of matches جعبهکبریت
book ends کتابنگهدار
appointment book دفترچهقرارملاقاتها
telephone book راهنمای تلفن
telephone book دفتر تلفن
phone book دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone book کتاب راهنمای تلفن
log book رخداد نامه
log book رخداد نگاشت
word book قاموس
guide book راهنمای مسافران
book review مقاله درباره کتاب
book og kings سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings کتاب پادشاهان
book of reference کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms مزامیر داود
book of psalms زبور حضرت داود
book of psalms زبور داود
book of proverbs کتاب امثال حضرت سلیمان
book of account دفترحساب
book of account دفتر روزنامه
book of account دفتر کل
book move حرکت کتابی شطرنج
bring to book بازخواست کردن از
call book دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
chap book کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
guide book کتاب راهنما
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book قوطی مگس ساختگی
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book دفتر روزنامه
copy book دفتر کپیه
condition book کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
class book کتاب کلاسی
cheque book دسته چک
cheque book دفترچه چک
check book کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
book marker چوب الف
book marker نشان لای کتاب
bill book دفتر بروات
bell book دفتر ثبت دستورات موتور
bell book دفتر موتورخانه
book review انتقاد از کتاب
account book دفتر حساب
accession book فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book قوانین موضوعه
statute book کتاب قانون
statute book کتاب نظامنامه
prayer book دعانامه
prayer book نماز نامه
black book دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black book کتاب سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com