Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English
Persian
jump bail
<idiom>
Other Matches
bail
کفیل گرفتن تسمه
bail
کفالت بامانت سپردن
bail
ضمانت
bail
واگذاری انتقال
bail
چمچه
bail
حبس
bail
توقیف
bail
تهی کردن
bail
دسته سطل
bail
وثیقه
bail
حلقه دور چلیک سطل
bail
بقید کفیل ازاد کردن
bail
شلف
bail
کفالت
bail
بیرون ریختن اب ازقایق
bail
چوب کوتاه افقی روی پایه
bail
تضمین ضمانت کردن
bail
ضامن
bail
شاهین
bail
عمل خارج کردن اب قایق
bail out
پریدن از هواپیما
bail out
پرش باچتر
become bail
کفالت دادن
bail out
به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
go bail for someone
کفالت کسی را کردن
go bail for someone
کفیل کسی شدن
bail someone or something out
<idiom>
کمک یانجات دادن
upon bail
بقیه ضمانت
to go bail for any one
ضمانت کسی راکردن
to bail out
با ضمانت از زندان دراوردن
on bail
به قید کفیل
bail up
ایستادن دراختیارغارتگر
bail
فلزی بشکل لا وصل به قرقره ماهیگیری برای پیچیدن نخ
bail out
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
bail out
پریدن و شیرجه رفتن در اب
bail out
به قید کفیل ازاد کردن
perfecting bail
صدور قرارقبولی کفالت
perfecting bail
قبولی کفالت
release on bail
به قید کفیل ازاد کردن
leg bail
فرار
leg bail
گریز
stand bail
کفیل شدن
bail lock
قفل قرقره ماهیگیری
give bail
کفیل کردن
able to justify bail
ملی
bail arm
دسته
bail arm
انتقال
paper bail
ضامنورقه
bail bond
ضمانت نامه
able to justify bail
قادر به تقبل ضمانت
bail credit
اعتبار تحت ضمانتنامه
skip bail
<idiom>
از دست قانون فرارکردن
paper bail roller
غلتکضامنورق
perfecting bail competition
رقابت کامل
good and svfficient bail
ضامن معتبر
in perfecting bail condition
بی عیب
paper bail release lever
محوررهاکنندهضامنورقه
bail arm opening mechanism
ماشینبازکنندهبازویمتحرک
jump off
شروع بحمله
jump
پرش به هوا با هر دوپا
jump off
اغاز
jump off
پرش
jump
خیز زاویه پرش لوله توپ
jump off
شروع حمله
jump
جهش افزایش ناگهانی
jump
ترقی
jump
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jump off
اغاز حمله
jump all over someone
<idiom>
jump at
<idiom>
jump
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jump
خیز زدن
jump
جهیدن
jump
وفق دادن
jump
جستن
jump
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
to jump up at somebody
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
jump
جوردرامدن
jump
جهش
jump
پریدن
to jump on somebody
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
jump
جهت
jump on someone
<idiom>
jump
پراندن جهاندن
jump
پرش
two state jump
جهش دو حالتی
split jump
پرش روسی
water jump
مانع ابی
squat jump
کلاغ پر
split jump
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
unconditional jump
جهش غیر شرطی
subroutine jump
جهش زیرروال
strong jump
جهش ابی شدید
step jump
پرش و برگشت روی همان پا
stag jump
پرش با پاهای باز در هوا
waltz jump
پرش والس
water jump
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
velocity jump
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
jump down someone's throat
<idiom>
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
jump out of one's skin
<idiom>
to line-jump
داخل صف زدن
jump the gun
<idiom>
jump through a hoop
<idiom>
jump to conclusions
<idiom>
go jump in a lake
<idiom>
رفتن وآزار نرساندن به کسی
To jump the queue.
خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
To jump up . To be startled.
از جاپریدن
jump suit
روپوش
jump suit
لباس خانه و استراحت
jump suits
روپوش
jump suits
لباس خانه و استراحت
jump ski
پرشاسکی
jump jet
جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
jump leads
باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
To jump . To be startled.
ازجا پریدن
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
to jump at something
[colloquial]
به چیزی واکنش نشان دادن
scissors jump
پرش قیچی در اسکیت
jump start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
combat jump
پرش رزمی
combat jump
پرش با چتر درمنطقه دشمن
conditional jump
جهش شرطی
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
electron jump
پرش الکترون
hydraulic jump
جهش هیدرولیکی
hydraulic jump
جهش هیدرولیک
hydraulic jump
پرش هیدرولیک
johnny jump up
گل بنفشه امریکایی
jump altitude
ارتفاع پرش
jump altitude
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump ball
جمپبال
jump ball
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump joint
اتصال لب به لب
broad jump
پرش طول
jump-started
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
triple jump
پرش سه گام
high jump
پرش ارتفاع
long jump
پرش طول
ski jump
پرش با اسکی
jump-start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
angle of jump
زاویه پرش لوله توپ
angle of jump
زاویه پرش
arabian jump
نیم پشتک
jump fishing
ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump turn
تغییر جهت و پیچ در پرش
jump rider
سوارکار در پرش
jump seat
صندلی تا شو
jump set
پاس پرشی
jump shooter
شوت جفت زن
loop jump
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
jump spark
جرقه جهنده
jump speed
سرعت مناسب برای پرش باچتر
jump speed
سرعت پرش
jump spin
چرخش با اغاز پرش بهوا
jump stop
توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
jump the gum
خطا در اغاز پرش
jump racing
مسابقه پرش از مانع
jump pass
پاس در حال پرش
jump instruction
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump line
سطر پرش
jump instruction
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
jump instruction
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump kick
شوت درحال پرش
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
jump instruction
هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
jump instruction
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
hop stop and jump
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
standing high jump
پرش ارتفاع بدون دورخیز
standing broad jump
پرش طول بدون دورخیز
turnaround jump shot
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
to queue-jump
[British E]
داخل صف زدن
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
to jump-start an engine
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
conditional jump instruction
دستورالعمل پرش شرطی
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .
بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
jump height curve
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
To jump down someones throat.
به کسی توپ وتشر زدن
To jump down somebodys throat.
ناگهان وسط حرف کسی پریدن
jump spark distributor
دلکو با جرقه جهنده
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
to jump-start someone's car
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
jump into the lion's mouth
<idiom>
خود را توی دهان افعی انداختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com