Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 171 (8 milliseconds)
English	Persian
king's bishop gambit	گامبی فیل شاه در گامبی شاه شطرنج
Other Matches
lesser bishop's gambit	گامبی فیل کوچک در گامبی شاه شطرنج
king's gambit	گامبی شاه شطرنج
king's gambit declined	گامبی شاه پذیرفته نشده
bishop	فیل شطرنج
bishop	پیل
bishop	اسقف
bad bishop	فیل بد شطرنج
cooperating bishop	دو فیل هماهنگ
metropolitan bishop	متران
metropolitan bishop	سر اسقف
lopez bishop	فیل لوپس
prince bishop	شاهزاده اسقف
bishop pairs	دو فیل شطرنج
bishop sleeve	آستینمچدار
bishop of the wrong colour	فیل بد رنگ شطرنج
gambit	از دست دادن یکی دو پیاده در برابرتحصیل امتیازاتی
gambit	بذله موضوع بحث
from gambit	وامبی فروم در گشایش برد
gambit	قربانی پیاده شطرنج در گشایش
gambit	شروع بازی شطرنج
gambit	گامبی
lvov gambit	گامبی لووف
lemberg gambit	گامبی زوکرتورت
lemberg gambit	گامبی لمبرگ
latvian gambit	گامبی لاتویایی
goring gambit	گامبی گورینگ در بازی شطرنج اسکاتلندی
hanstein gambit	گامبی هانشتاین در گامبی شاه شطرنج
keres gambit	گامبی کرس
rice gambit	گامبی رایس در گامبی کیزریتسکی
kieseritzky gambit	گامبی کیزریتسکی در گامبی شاه شطرنج
keres gambit	گامبی میسن
polerio's gambit	حمله فگالتو
volga gambit	گامبی ولگا در پیاده وزیرشطرنج
steinitz gambit	گامبی اشتاینیتس در بازی شطرنج وینی
staunton gambit	گامبی استاونتن در دفاع هلندی
scotch gambit	گامبی اسکاتلندی درگشایش اسکاتلندی شطرنج
reti gambit	گامبی رتی در گشایش رتی شطرنج
queen's gambit	گامبی وزیر شطرنج
polish gambit	گامبی زوکرتورت
polish gambit	گامبی لهستانی
polerio's gambit	گامبی پولریو
philidor gambit	گامبی گرکو-فیلیدور در گامبی شاه شطرنج
philidor gambit	گامبی فیلیدور
paris gambit	گامبی پاریس شطرنج
muzio gambit	گامبی موتسیو در گامبی شاه شطرنج
morra gambit	گامبی مورا در دفاع سیسیلی شطرنج
mason gambit	گامبی میسن در گامبی شاه گامبی کرس
lvov gambit	گامبی زوکرتورت
zukertort gambit	گامبی زوکرتورت
gambit of aleppo	نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
gambit of aleppo	گامبی حلب
alleppo gambit	گامبی الپو
breyer gambit	گامبی بریر در گامبی شاه شطرنج
benko gambit	گامبی بنکو در دفاع بنونی شطرنج
evans gambit	گامبی اونز
alleppo gambit	گامبی حلب
danish gambit	گامبی دانمارکی در بازی مرکزی شطرنج
allgaier gambit	گامبی الگایر در گامبی شاه شطرنج
evans gambit	گامبی اوانس
counter gambit	گامبی متقابل
cunningham gambit	گامبی کانینگم در گامبی شاه شطرنج
adams gambit	گامبی ادامز در بازی وینی
queen's gambit accepted	گامبی وزیر پذیرفته شده
queen's gambit declined	گامبی وزیر پذیرفته نشده
alfred wolf gambit	گامبی لاندشتراسه
alfred wolf gambit	گامبی الفرد وولف در گشایش رتی شطرنج
albin counter gambit	گامبی متقابل البین در گامبی وزیر شطرنج
anti meran gambit	گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
greco counter gambit	گامبی متقابل گرکو
greco counter gambit	گامبی لاتویایی شطرنج
blamenfeld counter gambit	گامبی متقابل بلومنفند دردفاع بنونی
hennig schara gambit	گامبی هنیگ- شارا دردفاع تاراش
blackmar diemer gambit	گامبی بلکمر- دیمر در پیاه وزیر شطرنج
benoni counter gambit	گامبی متقابل بنونی
falkbeer counter gambit	گامبی متقابل فالکبیر درگامبی شاه شطرنج
milner bary gambit	گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
queen's pawn counter gambit	گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
to king it	شاهی کردن
o king	پادشاها
o king	ای پادشاه
king	پادشاه
king	شهریار
did he a the king	ایاشاه رامخاطب ساخت روکردبه شاه
king	شاه
king	سلطان
king	ملک
king like	شاه صفت
king like	شاه منش
king like	شاهوار
king's spear	بوته سریش
King's side	سمتشاه
king-pendant	[تیر عمودی در خرپای میانی]
king-post	شاه تیر
king's yellow	مارهای صیادجوندگان امریکای مرکزی
king's wort	سنبل ختایی
king's spear	سوسن سفید
king's round	مسابقه با کمانهای صلیبی با6 تیر
king's spear	برواق
king's spear	نرگس
king ship	شاهی
was a king in yemen	پادشاهی برد در یمن
king of kings	شاهنشاه
sea king	دزد دریایی اسکاندیناوی درقرنهای میانه
the king in council	شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
they attended the king	ایشان درخدمت پادشاه بودند
they crowed him king	تاج پادشاهی برسرش گذاشتن
worthy to become a king	شایسته شاه شدن
bare king	شاه تنها یا بی یاور شطرنج
vice king	نایب السلطنه
baring the king	تنها کردن شاه شطرنج
vice king	فرمانفرما
king's peg	نوشابهای که از شامپانی وکنیاک درست شده باشد
fur king	بازرگان بزرگ پوست
king craft	سیاست پادشاهی
king dom	پادشاهی
king dom	سلطنت
king dom	کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
king hunt	شاه شکار
king of arms	متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
king of beasts	پادشان جانوران :شیر
king of birds	پادشاه مرغان :دال
king of birds	عقاب
king of england	پادشاه انگلستان
king of fruits	شاه میوه ها
king craft	سیاست
king craft	کشورداری
grizzly king	مگس ماهی گیری
he personated the king	شبیه شاه رادراورد
he personated the king	سهم شاه رابازی کرد
freshwater king	متصدی اب شیرین کن
fit for a king	لایق پادشاه
king bird	یکجورمرغ بهشتی
king bird	یکجورخرمگس
king crab	خرچنگی که ماننداست به نعل
king emperor	امپراطورانگلستان وهند
king bolt	شاه پیچ
king closer	اجر کلاغ پر
king of fruits	شاه میوه
king of terrors	مرگ
king pile	تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
king snake	انواع مارهای جنس Lampropeltis
king's blue	رنگ ابی متوسط
king's counsel	قاضی دادگاه پادشاه
king's english	اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
king's english	انگلیسی اصیل
king's evidence	گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
king's evil	مرض خنازیر
good king	اسفناج صحرایی
king crab	خرچنگ نعلی
king side	جناح شاه شطرنج
king size	بزرگ
king's wing	جناح شاه شطرنج
king post	ستون جرثقیل
king ship	سلطنت
king ship	شهریاری
king ship	پادشاهی
king pin	زاویه کینگ پین
king post	قطر شاغولی میان خرپا
king post	عصا
king post	تیر بزرگ عمودی شیروانی شاه تیر
he gained access to the king	بشاه تقرب جست
king's indian in reverse	هندی شاه معکوس
king's indian defence	دفاع هندی شاه شطرنج
king's indian attack	حمله هندی شاه شطرنج
king pin inclination	انحراف کینگ پین
king post truss	خرپای ساده
he gained access to the king	نزدپادشاه باریافت
By trying to live like a king one ends by drawing . <proverb>	آخر شاه منشى کاه کشى است .
to call the shots [to be the king of the castle] <idiom>	پاسخگو بودن
Queen's English [King's English] <idiom>	[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com