English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
English Persian
king hunt شاه شکار
Other Matches
hunt انجمن شکارچیان
to hunt out جستجو کردن ویافتن
hunt out با جستجو یافتن
hunt down دنبال کردن و گرفتن
to hunt up جستجو کردن
hunt up جستجو کردن
hunt for جستجو کردن
hunt after جستجو کردن
to hunt out رد
to hunt out گرفتن
to hunt out بیرون کردن
to hunt away بیرون کردن
still hunt ماهیگیری بطور قاچاق وغیرمجاز
hunt شکار کردن
hunt صید کردن جستجو کردن در
hunt تفحص کردن
hunt شکار
hunt جستجو
hunt نخجیر
hunt اداره کردن تازیها در شکار
still hunt بطور قاچاقی ماهیگیری کردن
hunt club باشگاه شکارچیان
hunt meeting برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
head hunt بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
to hunt fur شکارخرگوش کردن
witch-hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
king سلطان
king شهریار
king شاه
king like شاه صفت
king پادشاه
o king پادشاها
o king ای پادشاه
king like شاهوار
king like شاه منش
king ملک
did he a the king ایاشاه رامخاطب ساخت روکردبه شاه
to king it شاهی کردن
king's english انگلیسی اصیل
king's evidence گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
king's evil مرض خنازیر
king's gambit گامبی شاه شطرنج
king's peg نوشابهای که از شامپانی وکنیاک درست شده باشد
was a king in yemen پادشاهی برد در یمن
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
king's counsel قاضی دادگاه پادشاه
king's blue رنگ ابی متوسط
king snake انواع مارهای جنس Lampropeltis
king size بزرگ
king's wing جناح شاه شطرنج
king side جناح شاه شطرنج
king ship سلطنت
king's spear بوته سریش
king's spear برواق
king's spear نرگس
king's round مسابقه با کمانهای صلیبی با6 تیر
they crowed him king تاج پادشاهی برسرش گذاشتن
king-post شاه تیر
the king in council شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
vice king نایب السلطنه
king-pendant [تیر عمودی در خرپای میانی]
sea king دزد دریایی اسکاندیناوی درقرنهای میانه
King's side سمتشاه
king's yellow مارهای صیادجوندگان امریکای مرکزی
king's wort سنبل ختایی
worthy to become a king شایسته شاه شدن
vice king فرمانفرما
they attended the king ایشان درخدمت پادشاه بودند
king's spear سوسن سفید
king ship شهریاری
baring the king تنها کردن شاه شطرنج
king emperor امپراطورانگلستان وهند
king bolt شاه پیچ
king closer اجر کلاغ پر
king craft کشورداری
king craft سیاست
king craft سیاست پادشاهی
king dom پادشاهی
king dom سلطنت
king dom کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
king crab خرچنگی که ماننداست به نعل
king crab خرچنگ نعلی
king bird یکجورخرمگس
good king اسفناج صحرایی
fit for a king لایق پادشاه
freshwater king متصدی اب شیرین کن
fur king بازرگان بزرگ پوست
grizzly king مگس ماهی گیری
bare king شاه تنها یا بی یاور شطرنج
he personated the king شبیه شاه رادراورد
he personated the king سهم شاه رابازی کرد
king bird یکجورمرغ بهشتی
king of arms متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
king of beasts پادشان جانوران :شیر
king post تیر بزرگ عمودی شیروانی شاه تیر
king post عصا
king pin زاویه کینگ پین
king pile تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
king of terrors مرگ
king post قطر شاغولی میان خرپا
king of fruits شاه میوه
king post ستون جرثقیل
king ship پادشاهی
king ship شاهی
king of fruits شاه میوه ها
king of england پادشاه انگلستان
king of birds عقاب
king of birds پادشاه مرغان :دال
king of kings شاهنشاه
king post truss خرپای ساده
he gained access to the king بشاه تقرب جست
king pin inclination انحراف کینگ پین
king's indian in reverse هندی شاه معکوس
he gained access to the king نزدپادشاه باریافت
king's indian defence دفاع هندی شاه شطرنج
king's indian attack حمله هندی شاه شطرنج
king's gambit declined گامبی شاه پذیرفته نشده
king's bishop gambit گامبی فیل شاه در گامبی شاه شطرنج
to call the shots [to be the king of the castle] <idiom> پاسخگو بودن
By trying to live like a king one ends by drawing . <proverb> آخر شاه منشى کاه کشى است .
Queen's English [King's English] <idiom> [انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com