English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (6 milliseconds)
English Persian
king of fruits شاه میوه ها
king of fruits شاه میوه
Other Matches
first fruits پیشچین
first fruits نوبر
fruits میوه ها
first fruits پیشرس
first fruits نوبرانه
first fruits نخستین دستاوردهای هر چیز
fruits ثمر
fruits فرزند میوه دادن
fruits میوه
fruits بر
fruits سود
fruits فایده
dried fruits اجیل
forbidden fruits چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
dried fruits میوه خشک
widowed of fruits برهنه از میوه
king like شاهوار
to king it شاهی کردن
o king پادشاها
king like شاه صفت
king like شاه منش
o king ای پادشاه
did he a the king ایاشاه رامخاطب ساخت روکردبه شاه
king سلطان
king شهریار
king شاه
king پادشاه
king ملک
king's evil مرض خنازیر
king's english انگلیسی اصیل
king's gambit گامبی شاه شطرنج
king's wing جناح شاه شطرنج
king's evidence گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
king side جناح شاه شطرنج
king ship سلطنت
king ship شهریاری
king size بزرگ
king snake انواع مارهای جنس Lampropeltis
king's blue رنگ ابی متوسط
king's counsel قاضی دادگاه پادشاه
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
king's peg نوشابهای که از شامپانی وکنیاک درست شده باشد
king's round مسابقه با کمانهای صلیبی با6 تیر
king's spear بوته سریش
king-post شاه تیر
king-pendant [تیر عمودی در خرپای میانی]
King's side سمتشاه
was a king in yemen پادشاهی برد در یمن
vice king فرمانفرما
vice king نایب السلطنه
they crowed him king تاج پادشاهی برسرش گذاشتن
they attended the king ایشان درخدمت پادشاه بودند
the king in council شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
sea king دزد دریایی اسکاندیناوی درقرنهای میانه
king's yellow مارهای صیادجوندگان امریکای مرکزی
king's wort سنبل ختایی
king's spear نرگس
king's spear برواق
king's spear سوسن سفید
baring the king تنها کردن شاه شطرنج
king crab خرچنگی که ماننداست به نعل
king emperor امپراطورانگلستان وهند
king bolt شاه پیچ
king closer اجر کلاغ پر
king craft کشورداری
king craft سیاست
king craft سیاست پادشاهی
king dom پادشاهی
king dom سلطنت
king crab خرچنگ نعلی
king bird یکجورخرمگس
good king اسفناج صحرایی
fit for a king لایق پادشاه
freshwater king متصدی اب شیرین کن
fur king بازرگان بزرگ پوست
grizzly king مگس ماهی گیری
bare king شاه تنها یا بی یاور شطرنج
he personated the king شبیه شاه رادراورد
he personated the king سهم شاه رابازی کرد
king bird یکجورمرغ بهشتی
king dom کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
king hunt شاه شکار
king of arms متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
king of kings شاهنشاه
king post تیر بزرگ عمودی شیروانی شاه تیر
king post قطر شاغولی میان خرپا
worthy to become a king شایسته شاه شدن
king pin زاویه کینگ پین
king pile تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
king of terrors مرگ
king post ستون جرثقیل
king of england پادشاه انگلستان
king ship پادشاهی
king ship شاهی
king of birds عقاب
king of birds پادشاه مرغان :دال
king of beasts پادشان جانوران :شیر
king post عصا
he gained access to the king نزدپادشاه باریافت
king post truss خرپای ساده
he gained access to the king بشاه تقرب جست
king pin inclination انحراف کینگ پین
king's bishop gambit گامبی فیل شاه در گامبی شاه شطرنج
king's indian in reverse هندی شاه معکوس
king's gambit declined گامبی شاه پذیرفته نشده
king's indian defence دفاع هندی شاه شطرنج
king's indian attack حمله هندی شاه شطرنج
By trying to live like a king one ends by drawing . <proverb> آخر شاه منشى کاه کشى است .
to call the shots [to be the king of the castle] <idiom> پاسخگو بودن
Queen's English [King's English] <idiom> [انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com