English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
land arm mode سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
Other Matches
mode فرمان ODE
mode روش
mode طرز
mode شیوه
mode نما
mode وجه
mode باب
mode مد
mode طرز طریقه
a la mode متداول
mode روش انجام کاری : روش عمل کردن کامپیوتر
mode حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
mode عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
mode حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
mode حالت کامپیوتر برای دریافت داده
mode حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
mode یات مربوطه را وارد میکند
mode وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
a la mode مد روز
mode ارسال داده با استفاده از داده محاورهای
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
mode قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
mode نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
mode اسلوب
mode سبک
mode رسم
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
mode روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
TV mode رویتلوزیون
mode وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
pi mode روش پی
mode وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
track mode روش تعقیب هدف
glide mode روش پرواز با مسیر باد
glide mode روش پرواز ازاد
forward mode افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
edit mode حالت ویرایش وضعیت ویرایش
edit mode مد ویرایش
track mode روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
typeover mode حالت تایپ روی مطلب
draft mode چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
wheel mode ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
whirling mode نوسان شفت
governing mode روش کنترل
graphics mode حالت نگاره سازی
exposure mode دکمهتغیرفیلم
mode of production طرز تولید
mode selector انتخابگرحالت
mode selectors انتخابگرحالت
tuning mode حالتصدا
insert mode حالت درج
insert mode حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
input mode وضعیت ورودی
governing mode روش کنترل خودکار
input mode حالت ورودی
immediate mode commands فرامین مد صریح
VCR mode مدVCR
iconic mode شیوه تصویرسازی حسی
local mode باب محلی
theoretical mode نمای نظری
multiplex mode حالت تسهیم
snake mode روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
master mode وضعیت اصلی
master mode حالت راهبر
mathematical mode مدل ریاضی
mixed mode باب امیخته
mode indicator نشانگر حالت
mode of execution طرز اجرا
mode of execution روش انجام کاری
mode of production شیوه تولید
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
mode of production وجه تولید
mode of progression چکونگی یا طرزپیشرفت
mode of transport روش حمل
mode of transport نوع حمل و نقل
mode of vibration شیوه ارتعاش
vibrational mode شیوه ارتعاش
multiplex mode وضعیت تسهیم
noisy mode باب پرخش
noisy mode رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
noisy mode سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
slave mode حالت پیرو یا برده
simplex mode باب سادک
safe mode حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
real mode حالت واقعی
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
mode interval فاصله نما
reactive mode حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
prototaxic mode شیوه ادراکی ابتدایی
protected mode حالت محفوظ
privileged mode حالت ممتاز
privileged mode وجه ممتاز
parataxic mode شیوه ادراکی خود- محوری
overtype mode تایپ رویهم
overtype mode حالت تایپ روی مطلب
localizer mode روش کنترل هواپیما بااستفاده از انتن سمت نما
locate mode باب مکان یابی
move mode باب حرکت
browse mode حالت بررسی عمومی
answer mode حالت جواب
control mode باب کنترل
answer mode حالت پاسخ
command mode وضعیت دستوری
command mode حالت فرماندهی
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
chararcter mode حالت دخشهای
byte mode وجه بایت حالت بایت
byte mode وضعیت بایت
conversational mode باب محاورهای
calculator mode وجه حسابگر
burst mode وضعیت پشت سرهم
burst mode وجه پشت سرهم
batch mode باب دستهای
addressing mode باب نشان دهی
burst mode حالت پیوسته
browse mode حالت ویرایش کامل
conversational mode سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
conversational mode حالت محاورهای
addressing mode وضعیت ادرس دهی
access mode باب دستیابی
coupled mode روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
coupled mode روش کنترل خودکار
calculator mode مد ماشین حساب
conversational mode مد محاورهای
automatic mode switching راه گزینی حالت خودکار
mode of operation [Technology] عاملیت
mixed mode macro درشت دستور امیخته باب
copy output mode روکشخروجیکپی
data entry mode حالت ثبت داده ها
current mode logic منطق جریانی
memory addressing mode باب ادرس دهی حافظه
preferred cognitive mode شیوه شناختی مرجح
mixed mode experssion عبارت امیخته یاب
page mode ram حالت صفحه حافظه دستیابی مستقیم
all points addressable mode حالت گرافیکی که در آن هر پیکسل جداگانه قابل آدرس دهی است و رنگ و خصوصیات آن تعریف شده اند
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
mode of operation [Technology] کارکرد
multiple exposure mode چندحالته
focus mode selector انتخابگرکانون
they schemed a mode of escape راه گریزی اندیشیدند
Sun mode position طریقهموقعیتخورشید
manual/automatic mode اتوماتیک
manual/automatic mode سبکدستی
Attitude of mind . Mode of thought . طرز فکر
land vi فرود امدن
land vi پیاده شدن رسیدن
land vi بخشکی امدن
land ارض
land سرزمین دیار
land پشت
land vi پائین امدن
land سطح کوچک صاف
land فرودامدن
land زمین پیاده شدن برجستگی بین خانها
land سرزمین
land بزمین نشستن
land رسیدن
land به خشکی امدن پیاده شدن
land خاک
land خشکی
land به زمین نشستن
land vi بزمین رسیدن
land به گل نشستن کشتی
land سرزمین عرصه
land ملک
land سطح داخلی لوله بین خانهای تفنگ
land درست به هدف
land فرود
land سطح
land زمین
land n ملک
land n قوم مردم
land n کشور
land n دیار
land n سرزمین
land n خاک
land n خشکی
land n زمین
never-never land رویایی
never-never land تخیلی
never-never land غیر واقعی
land n ملت
land n خطه
common land مکانعمومی
Who owns this land ? این زمین مال کیست ؟
the lie of the land چگونگی اوضاع مهثب
land masses خشکسار
land masses کشخر
land masses قاره
land masses اقلیم
land masses سرزمین بزرگ
land mass خشکسار
fluted land سطحمسطحمته
native land وطن
dry land خشکی
land on one's feet <idiom> با موفقیت برشرایط سخت پیروزشدن
to work the land زمین را زراعت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com