Dictiornary-Farsi | large leaved | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 115 (6 milliseconds)

English	Persian
large leaved	گل بوته


Search result with all words

large leaved hybrid petunia	اطلسی دهن اژدر
Other Matches

many leaved	پر برگ
leaved	شبیه برگ پر برگ
leaved	برگ دار
five leaved	پنج برگه
five leaved	پنج برگ
many leaved	سدبرگ
narrow leaved	باریک برگ
broad leaved	غیر سوزنی
broad leaved	پهن برگ
hundred leaved	گل صد برگ
broad-leaved garlic	پیاز خرسی
broad-leaved garlic	والک کوهی
broad-leaved garlic	سیرخرس
broad-leaved endive	ملچفرنگی
round leaved mallow	پنیرک
large n	مفصلا بطور کلی
large n	بتفضیل
at large	به طور کلی [معمولا]
large n	سر بسته همینطوری
the large one	بزرگه
large n	ازادانه
large n	ازادی
so large	باین بزرگی
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
by and large <idiom>	روی هم رفته
in large	بمقیاس زیاد
large	حجیم
large	بزرگ
large	سترگ بسیط
large	کامل
large	وسیع
by and large	کلا
by and large	رویهمرفته
in large	بمقدار زیاد
large	هنگفت
large	جامع
large	درشت لبریز
large	پهن
large	جادار
large ship	ناو بزرگ
large ship	کشتی که بیش از 731 مترطول داشته باشد
large spread	مروحه خیلی باز است
large white	خوک سفید انگلیسی
large spread	فاصله گلوله ها راکم کنید
large wheel	چرخبزرگ
large blade	تیغهبزرگ
to set at large	رهاکردن
was grinted in large t.	با حروف درشت چاب
to set at large	ازاد کردن
to a large extent	خیلی
to a large extent	زیاد
to a large extent	تا حد زیادی
statute at large	چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
set at large	ول کردن
set at large	ازاد کردن
a large car	یک اتومبیل بزرگ
large ship	کشتی بزرگ
large scale	بمقدار زیاد
it is unusually large	ازاندازه معمول بزرگتراست
large sized	بزرگ
large sized a	بزرگ
of a large size	بزرگ
large adv	بیشتر
large-scale	در مقیاس بزرگ
large adv	زیاد
large aircraft	هواپیمای بزرگ
large detail	جزء بزرگ
it is unusually large	فوق العاده بزرگ است
in large quantities	خیلی خیلی
in large quantities	بمقادیرزیاد
large scale	نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large scale	در مقیاس بزرگ
large scale	مقیاس بزرگ
large-scale	بمقدار زیاد
large-scale	مقیاس بزرگ
considerably large	بس بزرگ
gentleman at large	قای بیکار
gentleman at large	کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
large-scale	نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large hande a	دست باز
large hande a	دارای دست بگیر گیرنده
large minded	ادم فهمیده
large minded	متفکر
large minded	دارای فکر وسیع
large intestine	قولون روده فراخ
large model	مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
large hearted	مساعد
large intestine	روده بزرگ
large minded	ادم فرفیت دار
large hearted	نظر بلند
large hearted	همدرد
large hande a	حریص
large intestine	معاء غلاظ
large hearted	سخاوتمند بخشنده
large handed	دست باز
large scale raid	حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
he inherited a large fortune	دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
large scale integration	مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
large scale computer	سیستم کامپیوتر قوی
large scale map	نقشه مقیاس بزرگ
large scale computer	که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
large detached house	خانهویلایی
large chopping knife	ساطور
very large data base	پایگاه داده بسیار بزرگ
very large scale integration	قطعه
very large scale integration	مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
sale on a large scale	فروش زیاد
He left a large fortuue.	ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت
There he is in the flesh. there he is as large as life.	خودش حی وحاضر است
ultra large scale integration	مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
super large scale integration	قط عه
large scale production method	روش تولیدبه مقیاس وسیع
large scale production method	روش تولیدانبوه