Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
lead acid battery
باتری سرب- اسید
Other Matches
battery acid
اسید باتری
battery acid
اسید باطری
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
h.t. battery
باتری ب
battery
باطری برجک توپ
battery
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery
گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
battery
توپزن و توپگیر
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery
ایراد ضرب و جرح
battery
که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
b battery
باتری ب
battery
باتری
battery
اتشبار
h.b. battery
باتری ا
c battery
باطری شبکه
battery
باطری
battery
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
battery
اتشبار صدای طبل
battery
حمله با توپخانه ضرب و جرح
battery still
دیگ تقطیر باتری
lead
رابط برق
lead-in
سیم انتن
to lead a
سرگردان کردن
lead off
<idiom>
شروع کردن ،باز کردن
What came of it ? where did it lead to ?
با لاخره کا ربکجا کشید ؟
lead up
تهیه مقدمات را دیدن راهنما
lead in
مداررابط انفجار
lead on
<idiom>
تشویق موزیانه
following my lead
یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
it is my lead
نوبت من است
it is my lead
دست من است
lead in
چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
lead in
منتج
lead in
مدار هادی اشتعال
lead off
پیشقدم شدن
lead off
اغاز کردن
lead on
تشویق کردن
lead through
تعویض سرپرست
to lead the way
پیشقدم شدن
lead the way
پیشقدم شدن
lead on
ترغیب کردن مشتبه کردن
lead can
بادامک راهنما
lead up
مقدمه
lead-up
تهیه مقدمات را دیدن راهنما
lead-up
مقدمه
to take the lead
پیشقدم شدن
to take the lead
ریاست کردن
to lead on
وادار به اقدامات بیشتری کردن
to lead off
اغازکردن
to lead off
پیش قدم شدن
to lead away
پیرو خود کردن کشیدن
to lead away
اغوا کردن
to lead a
گمراه کردن
lead on
وانمود کردن
lead
سبقت هادی
lead
هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lead
کابل هادی
lead
هادی
lead
سرب
lead
رهبری
lead
زاویه سبقت
lead
رهبری کردن راهنمایی
lead
هدایت کردن بست اتصال
lead
غلاف هادی
lead
سیم واسطه زاویه پیشگیری
lead
فلز سرب
lead
جلو بردن تیر از هدف
lead
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
lead
پرش طول یا پرش یانیزه با پای معین
lead
قطب اتصال سیم اتصال
lead
Pb :symb
lead
هدایت
lead
: راهنمایی رهبری
lead
سرب گرفتن باسرب اندودن
lead
سرب پوش کردن
lead
رنگ سربی
lead
به سر بردن
lead
شاقول گلوله
lead
:سرب
lead
تقدم
lead
سرمشق تقدم
lead
مدرک
lead
سیر هدایت الکتریکی
lead
پیش افت
lead
راه اب
lead
منجر شدن
lead
سوق دادن بران داشتن
lead
راهنمایی کردن هدایت کردن
lead
بردن
lead
رهبری کردن
lead the way
<idiom>
جلو رفتن ونشان دادن مسیر،راهنماییی کردن
acid
محک
acid
حامض
acid
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acid
جوهراسید
acid
ترشرو
acid
بداخلاق بدجنسی
acid
جوهر
acid
اسید
acid
ترش
acid
ترشا
acid value
عدد اسیدی
battery steamer
کوره باتری بخاری
battery polarization
قطبش باتری
battery terminal
ترمینال باطری
battery turntable
میز باتری
battery voltage
ولتاژ باتری
battery vise
گیره باتری
magnetic battery
مغناطیس مرکب
counter battery
عملیات ضد اتشبار
counter battery
ضد اتشبار
battery water
اب باتری
biasing battery
باطری بایاس
battery solution
محلول باتری
battery resistance
مقدار مقاومت باتری
battery receiver
رادیو باتری
dry battery
باتری خشک
element of battery
الکترد پیل
battery paint
رنگ باتری
battery oven
کوره باتری
battery switch
کلید باطری
battery terminal
قطب باتری
battery plate
صفحه باتری
battery output
توان برونداد باطری
solution of battery
الکترولیت باتری
battery electrolyte
الکترولیت باتری
battery electrode
الکترود باتری
discharger for battery
باتری خالی کن
battery discharger
باتری خالی کن
battery depolarizer
واقطبنده
battery defense
پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
battery current
برق باتری
battery cradle
کلاف باتری
battery control
کنترل برجکهای توپ
battery copper
مس باتری
battery control
وسیله کنترل توپ
battery connector
رابط پیل باتری
battery commander
فرمانده اتشبار
battery clamp
ترمینالهای باطری
battery charger
شارژر باطری
battery executive
افسر اجرائیات اتشبار
battery executive
افسرتیر اتشبار
battery filler
سرنگ باتری
battery of wells
گروه چاهها
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
battery of generators
مولدهای ردیفی
battery mounting
پایه باتری
battery liquid
الکترولیت باتری
battery liquid
مایع باتری
battery left
رگبار از راست یا از چپ
battery lamp
چراغ قوه
battery jar
فرف باتری
battery isolator
لایی باتری
battery insulator
میانگیر باتری
battery insulator
عایق باتری
battery hydrometer
چگالی سنج باتری
battery hold down
میانگیردار باتری
battery headquarters
ارکان اتشبار
battery syringe
سرنگ باتری
battery charger
باتری پر کن
exchange battery
باطری
storage battery
اکولاموتور
storage battery
انباره
storage battery
باتری انبارهای
starting battery
باتری استارت
standby battery
باتری اضطراری
stand by battery
باتری یدکی
solar battery
باطری افتابی
smee battery
پیل اسمی
separate battery
اتشبار مستقل
secondary battery
باتری بارشدنی
secondary battery
پیل باتری
saluting battery
توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
primery battery
باطری اولیه
plunge battery
باتری با الکترد شناور
storage battery
باتری بارشدنی
to charge the battery
باتری را بار کردن
The battery is dead.
باتری خالی شده است.
The battery is dead.
باتری تمام شده است.
Please check the battery.
لطفا باطری را کنترل کنید.
battery cover
پوششباطری
assault and battery
حملهی بدنی
assault and battery
ضرب و جرح
assault and battery
ضرب و شتم
voltaic battery
باتری ولتایی
traction battery
باطری وسیله نقلیه
torch battery
باطری قلمی
thermal battery
باطری حرارتی
test battery
مجموعه ازمون
suspect battery
اتشبار مشکوک دشمن
overfilling of battery
سرشار کردن باتری
overdischarge of battery
تخلیه فرساینده باتری
headquarters battery
اتشبار قرارگاه
headquarters battery
اتشبار ارکان
grid of a battery
شبکه باتری
grid battery
باطری بایاس شبکه
gravity battery
باتری وزنی
gelatine battery
باتری خشک
gelatine battery
باتری ژلاتینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com