Dictiornary-Farsi | lemon grass | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 95 (6 milliseconds)

English	Persian
lemon grass	گور گیاه
lemon grass	گربه دشتی


Other Matches

lemon	باخت عمدی
lemon	لیمو
lemon	لیموترش
lemon	رنگ لیمویی
lemon	بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
lemon	لیمو ترش
lemon juice	ابلیمو
lemon juice	آب لیمو
lemon drop	اب نبات ترش
lemon sole	ماهیخوراکی
lemon curd	شیرینیلیموئی
lemon plant	یکجور گل شاه پسند که بوی ابلیمو میدهد
lemon squash	شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
lemon squeezer	ابلیمو گیرلیموافشار
bitter lemon	نوشیدنیگازدارلیمو
sweet lemon	لیموی شیرین
sweet lemon	لیمو
lemon yellow	رنگ زرد لیمویی
lemon tree	درخت لیمو
A cup of tea with lemon, please.	لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
to express the juice of lemon	اب لیمو گرفتن
grass	با علف پوشاندن
saw grass	ساق تیز
to go to grass	بچرارفتن
grass	چریدن علف خوردن
grass	چمن زار کردن
grass	چراندن
grass	زمین چمن
grass	چمن مسیر اسبدوانی
grass	ماری جوانا
grass	علف
grass	سبزه
to go to grass	زمین خوردن
grass	چمن
to put to grass	بچراسردادن
twitch grass	جمع شدن بهم کشیدن
joint grass	علف پنیر
twitch grass	تکان ناگهانی ناگهان کشیدن
tussock grass	علف چمن وچراگاه چمن باتلاقی
to put to grass	چراندن
to send to grass	زمین زدن
wheat grass	چمن مرغ
to send to grass	بچرافرستادن
pampas grass	علف پامپاس
couch grass	مرغ
couch grass	بیدگیاه
viper's grass	سفورجنه سیاه
viper's grass	بلقک
twitch grass	کشش حرکت یا کشش ناگهانی
twitch grass	منقبض شدن
twitch grass	سرکوفت دادن
twitch grass	پیچاندن
By the green grass .	کنار چمن های سبز وخرم
twitch grass	گره زدن فشردن
snake in the grass <idiom>	دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
as green as grass <idiom>	کم تجربه و ناشی
grass roots	اجتماع محلی منشاء
grass snake	مارحلقه دار
grass skiing	اسکی روی چمن
grass plot	سبز
grass plot	چمن
grass machine	ماشین چمن زنی
grass green	رنگ سبز چمنی
french grass	اسپرس
cow grass	شبدرسگ
goose grass	گورکک
goose grass	رشدوک
goose grass	علف ماست
grass roots	کف زمین
grass roots	اساس
grass thatch	سقف گالیپوش
grass tree	نوعی زنبق استرالیایی
grass widow	زنی که بچه حرامزاده دارد زن خراب
salt grass	علف شوره زار
panic grass	گاورس
snake in the grass	خطر محتمل
snake in the grass	خطر نزدیک دوست دو رو
onion grass	یکجور جو وحشی
star grass	هر نوع گیاه گل ستارهای
panic grass	جاورس
meadow grass	علف چمنی
joint grass	علف ماست
joint grass	غالیون اصل
i lay on the grass	روی علف دراز کشیدم
grass widower	مردی که از زنش جدا شده مرد بیوه
grass widow	فاحشه
let grass grow under one's feet <idiom>	زیرپای کسی علف سبز شدن
grass is always greener on the other side <idiom>
The grass is greener on the other side of the hI'll.	مرغ همسایه غازه
to cut grass close	علف را طوری چیدن که کوتاه باشد
While the grass grows the cow starves . <proverb>	تا علفها رشد کند گاو از گرسنى خواهد مرد .
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb>	مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
Dont let the grass grow under your feet.	نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )