English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
level point سطح اب ساکن
level point نقطه مسطح
level point سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله
Other Matches
point to point line خط نقطه به نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
level سطح برابر
level هم تراز
level هم پایه
level یک نواخت
level یک دست
level موزون هدف گیری
level ترازسازی
level ترازکردن
level مسطح کردن
level نشانه گرفتن
level هموار
level الت ترازگیری
level میزان
level out برابر کردن
level best بسیارعالی
level best خیلی خوب
level best خیلی عالی
level مسطح شدن
he did his level best انچه از دستش برامدکرد
he did his level best کوتاهی نکرد
on the level <idiom> درستکار ،بی غل وغش
level تراز
level سطح
level رده
level استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
A level مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
O level آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level مسطح
level سطح ارتفاع
level همسطح
level پایه
level تراز سطح افقی افقی کردن
level مستقیم
level هدف در خط دید شماقرارگرفت
level تراز بنایی
level همسطح کردن
level تراز کردن تراز
O level نمرهی قبولی در این امتحانات
level out یکنواخت کردن
level with each other در یک تراز
level with each other برابر
to level off یکنواخت شدن [ناحیه ای]
level to تراز کردن
to level off مسطح شدن [ناحیه ای]
water level تراز اب
voltage level سطح ولتاژ
dumpy level تراز دوربین دار
energy level تراز انژی
one level address تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
energy level سطح انرژی
energy level تراز انرژی
white level تراز سفید
one level address آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
voltage level سطح فشارالکتریکی
water level سطح اب
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
fermi level تراز فرمی
level of strength سطح استعداد رزمی
wage level سطح مزد
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
oil level سطح روغن
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
mean sea level سطح متوسط دریا
mean sea level میانگین سطح دریا
price level سطح قیمت
power level تراز توان
multi level چند سطحی
n level logic منطق N سطحی
noise level میزان خش
nesting level سطح تو در تویی
nesting level سطح اشیانهای
nesting level سطح لانهای
noise level سطح پارازیت
maintenance level سطح تثبیت
doublet level ترازوی دوتایی
split-level سه نیم اشکوبی
confidence level احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
control level سطح کنترل اماد
alidade level دستگاهسمتنما
top-level بلند پایه
crest level یال
top-level کهبدان
top-level افراد عالیرتبه
top-level توسط افراد عالیرتبه
confidence level درجه اطمینان
stock level سطح انبار
compensation level تراز موازنه
black level تراز سیاه
bottom level تراز کف
builder's level تراز بنائی
chance level سطح تصادفی
upper level سطحبالایی
still water level سطحسکونآب
code level تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
lower level سطحپائینی
cruising level سقف پرواز ثابت
pezometeric level سطح پیزومتری
level-headed معقولانه
datum level سطح اب دریا
datum level سطح اب ازاد
level-headed متعادل
level-headed ترازخوی
level-headed راستبین
level-headed معقول
one level memory حافظه یک سطحی
data level سطح داده
operating level سطح فعالیت
operating level سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
optimal level سطح بهینه
cruising level افق پروازثابت
cross level تراز کردن
cross level افقی کردن
cross level ترازعرضی تراز چرخ
cross level حباب تراز افقی
floor level کف
split-level چند سطحی
donor level ترازدهنده
level of supply سطح تدارکات
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
rotational level تراز چرخشی
intensity level سطح روشنایی
insulation level سطح ایزولاسیون
input level سطح ورودی
input level سطح دریافتی
injection level سطح تزریق
signal level سطح علامت
initial level سطح اولیه
signal level سطح سیگنال
significance level سطح معناداری
skill level پایه مهارت
skill level پایه مهارت فنی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
impedance level مقاومت موجی
sound level شدت نسبی صوت
reorder level سطح سفارش مجدد
level rod شاخص
level of supply سطح انبار
level of supply سطح اماد
level of strength میزان استعداد رزمی
level of significance سطح معنی دار بودن
level of readiness سطح امادگی رزمی
level of living سطح زندگی
level of effort تلاش رزمی یکان
level of effort میزان تلاش
level of confidence سطح اعتماد
level of confidence سطح اطمینان
level land زمین مسطح
level gage اندازه گیر سطح
level control کنترل سطح
level colour رنگ یکدست یا یکنواخت
level buble حباب تراز
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
level premium حق بیمه
sound level شدت صوت
stock level سطح ذخیره انبار
storage level تراز خزانه
two level logic منطق دوسطحی
two level store انباره دو سطحی
two level subroutine زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
first level address آدرس فضای ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
level wind وسیله پیچیدن نخ ماهیگیری
protection level سطح حفافت
low level پست
low level فرومایه
low level مقام پست وکوچک
low level در سطح پایین
interference level سطح پارازیت
low level در ارتفاع کم
low level کم ارزش
low level پایین
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
low level سقف پرواز کوتاه
trophic level تراز خوراکی
transition level سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
storage level تراز ذخیره تراز مخزن
level surface سطح تراز
level tone اهنگ یکنواخت
low level نزدیک سطح زمین
surveyor's level تراز مساحی یا پیمایش
gear level دسته دنده
gear level تبدیل کردن
gas level سطح بنزین
surveyor's level ترازنقشه برداری
level two cache حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
tilting level تراز حباب دار
to draw level باحریف برابرشدن
to draw level بحریف رسیدن
to rake level با شن کش صاف کردن
flight level سطح پرواز
flight level سطح ارتفاع پرواز
flight level سقف پرواز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com