English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
lever cover پوششدربازکن
Other Matches
He has read the book from cover to cover . کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
lever اهرم
lever پرچم عقب روی دارحلقه
lever لور
lever دستگیره
lever دسته
lever اهرم دستک
lever اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
lever دیلم
lever تبدیل به اهرم کردن
lever میله اهرم دسته
lever شاهین
lever میله
lever watch کارراهرم
lever watch سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
operating lever اهرم گرداننده
operating lever اهرم عامل اهرم کولاس
operating lever دستگیره عامل کولاس
firing lever چخماق دستگیره اتش
third class lever اهرم نوع سوم
lever watch اهرم
lever watch شیوه بکار بردن
lever arm بازوی اهرم
safety lever دستگیره ضامن
interrupter lever اهرم پلاتین
gas lever میله گاز
fork lever اهرم دوشاخه
first class lever اهرم نوع اول
firing lever چکش ضارب
firing lever ضارب
lever bolt کشو کلنگی
lever bridge پل باز شو
lever switch کلید اهرمی
lever stater راه انداز اهرمی
lever ratchet چرخ ضامن دار
lever punch منگنه اهرمی
lever of the second order اهرم نوع دوم
lever handle دستگیره اهرم
lever control کنترل اهرمی
lever bridge پل بالا رو
firing lever اهرم چکاننده
locking lever سطحقفل
latch lever ماکو
key lever سطحکلید
handbrake lever اهرم ترمزدستی
gearchange lever اهرم تعویضدنده
feed lever اهرم دندانهچرخ
damper lever محوردمبر
contact lever اهرم اتصال
cocking lever نوارمسطحکننده
lever corkscrew اهرم دربازکن
lifting lever دیلم
gear lever دسته دنده اتومبیل
wedge lever سطحگوه
thread take-up lever اهرم بالا-پائینبرندهنخ
steering lever اهرم فرمان
points lever اهرم پلاتینی
piston lever سطحپیستول
pierce lever سطحسوراخ
manceuvring lever سطحتنظیم
clutch lever سطحکلاج
clamp lever سطحگیره
shifting lever اهرم دسته دنده اهرم حرکت در سمت
shifting lever دسته دنده
second class lever اهرم نوع دوم
safety lever اهرم ضامن
righting lever اهرم راست کن
righting lever اهرم راست کننده
pivoted lever اهرم گردان
operating lever اهرم عملکرد
starting lever اهرم راه اندازی
tire lever اهرم نصب لاستیک
bucket lever سطحزبانه
brake lever سطحترمز
blade lever سطحبرش
adjusting lever اهرم متحرک
action lever اهرم حرکتدستگاه
twin lever اهرم دوبل
tumbler lever اهرم واسطه
hand lever اهرم دستی
change lever اهرم تغییر دهنده
lever shears قیچی اهرمی
control lever اهرم فرمان
control lever اهرم کنترل
lever shear قیچی اهرمی
adjustable lever اهرم قابل تنظیم
release lever سطحآزادسازی
lateral-adjustment lever سطح تنظیم جانبی
hand brake lever اهرم ترمز دستی
push and pull lever اهرم دوبل
front brake lever اهرم ترمزجلو
disc spacing lever نمایشمقدارفضا
push and pull lever اهرم پوش پول
brake actuating lever اهرم ترمز
main control lever اهرم کنترل اصلی
manual lever control کنترل اهرم دستی
throttle hand lever اهرم دستی گازی
lever kitchen-tap اهرم شیرآشپزخانه
paper release lever محوررهاکنندهورقه
venturi fastening lever اهرم بستلوله
drop worm lever اهرم حلزونی سقوطی
weaving pattern lever اهرم مجموعهموجدار
seat adjuster lever سطح تنظیم صندلی
hand brake winding lever سطحپیچاپیچترمزدستی
breechblock operating lever assembly سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
lower guard retracting lever سطحانقباضحافظتحتانی
paper bail release lever محوررهاکنندهضامنورقه
front headlock and leg lever in knee خیمه زدن
hand lever operated grease gun تلمبه دستی گریس
to cover up پیچیدن
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
under cover سربسته درپاکت
to cover in پرکردن
cover امادگی
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
to cover up پوشاندن
to cover in پوشاندن
cover جلد کردن
cover up <idiom> پنهان کاربدواشتباه
under cover <idiom> پنهان شدن
cover بوته زار پناهگاه شکار
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
cover تامین
cover روکش کردن پوشانیدن پوشش
take cover جان پناه گرفتن
take cover حفاظ گرفتن
take cover پشت جان پناه قرار گرفتن
cover حاوی بودن درپوش
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover سقف زدن
cover پنهان کردن
cover اماده برای برگرداندن توپ
cover اماده شدن برای دریافت توپ
cover پوشش
cover اختفاء
cover جلد سرپوش
cover انجام دادن
cover جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover جلد
cover حفاظ
cover سرپوش
cover پوشاندن
cover پاکت
cover مخفی در بر گرفتن
cover حایل شدن
cover طی کردن
cover بازی دفاعی
cover بسته بندی
cover تامین زیان و خسارات بیمه
cover نگهبان بگوش
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover روپوش
cover تامین کردن
cover رویه لفاف
cover سطح برف
cover all بارانی یا روپوش
cover all رولباسی
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
from cover to cover ازاغازتا انجام کتاب
cover off پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
glass cover پوشششیشهای
extra cover پوشش اضافی برای بل گرفتن
mattress cover گردنبندبلندمهمانی
pan cover پوششکنه
extra cover بازیگر بل گیر
cover and concealment پوشش و اختفاء
pillow cover ستونمخروطی
dust cover سرپوش غبارگیر
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
fire cover پوشش اتش
cover an angle زاویهای را بستن
hatch cover درپوش دوردریچه
head cover محافظسر
hatch cover درب دهلیز
hub cover قالپاق چرخ
filter cover پوششفیلتر
corset cover لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
ice cover یخپوش
insurance cover پوشش بیمه
dish cover سرپوش
depleted cover پوشش کاسته شده
seat cover پوششصندلی
cover plate پشت بندصفحه بست
bed cover روتختی
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
horse cover قالیچه زیر زین اسب
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
cover plate صفحه سرپوش
cover note گواهی پوشش بیمه
cover note گواهی بیمه نامه
cover note بیمه نامه موقت
cover drive ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover point عضو دفاع نزدیک
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
sliding cover پوششمتحرک
speaker cover پوششصدا
depleted cover پوشش کاهسته
valve cover روپوشسرپاپ
cover shame بهانه
cover shame عذر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com