English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (1 milliseconds)
English Persian
library automation خودکارسازی کتابخانه
Other Matches
automation خودکار کردن
automation اتوماسیون خودکار
automation خودکار سازی
automation استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
automation اتوماسیون
automation افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
automation ماشینی شدن تولید
automation بطور خودکار کارکردن
automation کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
automation دستگاه تنظیم خودکار
automation خودکاری
automation خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
automation کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
design automation طراحی به طور خودکار
office automation خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
design automation خودکاری در طراحی
source data automation خودکاری داده منبع
source data automation کنترل خودکار داده منبع
library و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
library برنامه دان مجموع برنامه ها
library کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library متن ها
library مجموعه فایل ها
library 1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
library قرائتخانه کتابفروشی
library زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
library تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library کتابخانه
library شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
library مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
routine library کتابخانه روال ها
public library کتابخانه عمومی
support library کتابخانه پشتیبان
program library کتابخانه برنامه
program library کتابخانه برنامه ها
our library is well stocked کتابخانه ماموجودی
our library is well stocked خوبی دارد
our library is well stocked است
our library is well stocked جنس کتابخانه ما جور
subroutine library کتابخانه زیرروال ها
project library کتابخانه پروژه
record library مرکزکرایهنوارکاست
walking library شخص دانشمند
walking library کتابخانه متحرک
user library کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
tape library کتابخانه نوارها
systems library کتابخانه سیستم ها
system library کتابخانه سیستم
subroutine library کتابخانه زیرروال
macro library کتابخانه ماکرو
macro library درشت کتابخانه
library manager مدیر کتابخانه
library maintenance نگهداشت کتابخانهای
library facilities تسهیلات کتابخانهای
library edition چاپی که درخودکتابخانه باشد
library call فراخوانی کتابخانهای
disk library کتابخانه دیسک
common library کتابخانه اشتراکی
circulating library کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
catalogue library محل نگهداری کاتالوگها قفسه کاتالوگها
library paste نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
library paste چسب نشاستهای
library tape نوار کتابخانهای
library subroutine زیروال کتابخانهای
library software نرم افزار کتابخانهای
lending library کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
library science علم تنظیم ومحافظت از کتب
library program برنامه کتابخانهای
library science علم کتابداری
library routine روال مجموعه ها
library routine روال کتابخانه
library routine روال کتابخانهای
dynamic link library در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
development support library امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
There are ine milion book (volumes)in this library. دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
The library is the obvious place for the after-dinner hours. کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
patron-driven acquisition [PDA] [library] کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com