Dictiornary-Farsi | lighting/camera control area | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
lighting/camera control area	سطحکنترلدوربینروشنایی


Other Matches

camera control area	محلتنظیمدوربین
lighting control	کنترل روشنایی
camera control unit	مرکزکنترلدوربین
camera control technician	متخصصفنیکنترلدوربین
control area	منطقه کنترل هوایی
control area	منطقه کنترل
area control center	مرکز کنترل منطقهای
area damage control party	گروه کنترل خسارات منطقه
lighting	تکنیک نور
lighting	نور
lighting	روشن سازی نورپردازی
lighting	سیستم روشنایی ماشین
lighting	احتراق
lighting	سایه روشن
lighting	اشتعال نورافکنی
lighting	چراغ بندی ماشین
lighting	روشنایی
lighting battery	باطری نور
lighting battery	باتری روشنایی
lighting outlet	اتصال نور
lighting point	محل یا نقطه روشنایی
lighting scheme	ترتیب روشنایی
lighting scheme	نمودارروشنایی
lighting set	دستگاه روشنایی
lighting switch	کلید روشنایی
lighting transformer	مبدل روشنایی
lighting unit	واحد روشنایی
electric lighting	روشنایی
lighting outlet	خروجی روشنایی
lighting cable	کابل نور روشنایی
lighting mains	خط نور
lighting line	سیم روشنایی
lighting hours	زمان روشنایی یا سوختن
lighting filament	رشته ملتهب
lighting feeder	تهیه روشنایی
lighting equipments	الات و ادوات روشنایی
lighting engineering	مهندسی روشنایی
lighting engineering	تکنیک روشنایی
lighting mains	خط روشنایی اصلی
lighting effect	اثر روشنایی
lighting source	منبع روشنایی
indirect lighting	روشنایی غیرمستقیم
track lighting	لامپشیار
lighting grid	مدارشبکهیروشنایی
lighting technician	تکنسینروشنایی
lighting plant	تاسیسات روشنایی
strip lighting	نوعیسیستمروشنایی
emergency lighting	روشنایی اضطراری
indirect lighting	نور منعکس شده
front lighting	روشنایی جلو ساختمان
room lighting	روشنایی اطاق
direct lighting	روشنایی مستقیم
lighting board	تختهروشنایی
artificial lighting	روشنائی مصنوعی
lighting current	جریان نور
direct lighting	روشن سازی غیرمستقیم
street lighting	روشنایی خیابان
reduced lighting	حرکت با چراغ کم نور
reduced lighting	حرکت با نور کم رانندگی با چراغ جنگی
indirect lighting	نور غیر مستقیم
train lighting battery	باتری روشنایی ترن
lighting grid access	مدخلمدارشبکهیروشنایی
outdoor lighting fixtures	چراغهای روشنائی محوطه
semi indirect lighting	روشن سازی نیم مستقیم
lighting board operator	اپراتورتنظیمفشارنور
camera	دوربین
camera	دوربین یا جعبه عکاسی
in camera	غیر علنی
camera	[اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
disposable camera	دوربینبازاری
camera magazine	جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera nadir	محورلولایی دوربین عکاسی
camera nadir	خط لولای دوربین
camera obscura	تاریک خانه
camera obscura	اطاقک تاریک جعبه عکاسی
camera station	ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
in camera proceedings	دادرسی غیر علنی
camera tube	دوربین تلویزیونی
camera window	دریچه دیافراگم دوربین
sitting in camera	جلسه خصوصی دادگاه
sitting in camera	جلسه غیر علنی
sound camera	دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
stereoscopic camera	دوربینبرجستهبین
still video camera	دوربیننمایشثابت
color camera	دوربین رنگی
camera magazine	کاست فیلم دوربین
camera lucida	دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
camera axis	محور دوربین عکاسی
observation camera	دوربین مدار بسته
miniature camera	دوربین مینیاتوری
miniature camera	دوربین تصاویر کوچک
panoramic camera	دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
disc camera	صفحهدوربین
camera viewfinder	دوربیننمایاب
camera screw	پیچدوربین
camera platform	سکویدوربین
camera dolly	پایهدوربین
camera body	بدنهدوربین
camera back	قسمتهایپشتیدوربین
camera-shy	کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
camera-shy	بیزار از دوربین
box camera	دوربین قوطی
box camera	دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
underwater camera	دوربینزیرآبی
cine camera	دوربینفیلمبرداری
security camera	دوربین امنیتی
CCTV camera	دوربین امنیتی
surveillance camera	دوربین نظارت
security camera	دوربین نظارت
observation camera	دوربین نظارت
camera lucida	[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
Polaroid camera	نوعیدوربینمخصوصگرفتنعکسفوری
surveillance camera	دوربین مدار بسته
security camera	دوربین مدار بسته
surveillance camera	دوربین امنیتی
CCTV camera	دوربین مدار بسته
view camera	دوربیننما
CCTV camera	دوربین نظارت
electron camera	دوربین الکترونی
observation camera	دوربین امنیتی
air survey camera	دوربین عکسبرداری هوایی
camera cycling rate	نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
closed-circuit camera	دوربین نظارت
closed-circuit camera	دوربین امنیتی
colour television camera	صفحهرنگیدوربین
continuous strip camera	دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
image camera tube	لامپ تصویر میانی دوربین
closed-circuit camera	دوربین مدار بسته
camera ready copy	کپی اماده تکثیر
television camera tube	دوربین تلویزیونی
air cartographic camera	دوربین عکس برداری هوایی
Polaroid0 Land camera	دوربینزمینیپولاروید
camera platform lock	محلقفلدوربینبهپایه
single-lens reflex camera	دوربینبازتابتکلنزی
twin-lens reflex camera	لنزدوتاییانعکاسدوربین
cross section of a reflex camera	قسمتعرضیبازتابتلسکوپ
single-lens reflex (SLR) camera	دوربینتکلنزی
area	گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area	دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area	جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
area	پهنک
area	پهنه
area	رشته [دانشی]
area	سطح
area	مساحت
I know the area more or less .	کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
area	اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
area	شاخه [دانشی]
area	منطقه
no-go area	منطقهممنوعه
area	حوزه
area	ناحیه
area	فضا
area	بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area	بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
area	عرصه
area	محوطه
area	مساحت سطح
area	سطح مقطع
area	قلمرو
area	ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
destruction area	منطقه اثر تخریبی مواد منفجره
destruction area	منطقه تخریب مهمات
restricted area	منطقه منع عبور ومرور
depletion area	ناحیه تخلیه
roof area	سطح بام
run up area	منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
safe area	منطقه امن
reserved area	مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
residential area	ناحیه مسکونی
rendezvous area	موضع انتظار
restricted area	منطقه اتش محدود
rendezvous area	وعده گاه
rendezvous area	منطقه تجمع
restricted area	منطقه ممنوعه
rendezvous area	نقطه الحاق یکانها
disc area	مساحت دیسک
dispersal area	منطقه پراکندگی
dispersal area	منطقه پخش شدن
retention area	قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
rendezvous area	منطقه تجمع موقت
safe area	منطقه بی خطر
sail area	قسمت بادگیر کشتی
concentration area	منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
closed area	منطقه ممنوعه
concentration area	منطقه تمرکز اتش
service area	منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
composite area	سطوح مرکب
signal area	منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
common area	ناحیه مشترک
combustion area	محفظه احتراق
combat area	منطقه رزم
special area	منطقه پرواز مخصوص
staging area	منطقه عملیاتی
coastal area	پهنک کرانهای
contact area	منطقه تماس
contact area	منطقه اخذتماس
sail area	سطح بادبان
sales area	بازار فروش
sales area	حیطه فروش