Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
limit velocity	حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
Other Matches
mean velocity	تندی میانگین
velocity	سرعت حرکت
velocity	فرزی
mean velocity	سرعت متوسط
velocity	زرنگی [چابکی]
velocity	بردار سرعت [فیزیک]
velocity	چالاکی
velocity	چابکی
velocity	درجه تندی
velocity	سرعت انتقال
velocity	بردار سرعت
velocity	تندی
velocity	سرعت
velocity	سرعت سیر شتاب
velocity	تندی برحسب زمان
velocity	سرعت اولیه
velocity	سرعت دهانهای توپ
velocity	سرعت گردش پول
there is no limit to it	حد ندارد
there is no limit to it	اندازه ندارد
without limit	بی حد بی اندازه نامحدود
to limit something	چیزی را محصور کردن
there is no limit to it	حدی بران متصور نیست
limit	حد [ریاضی]
to have a limit [of up to something]	[تا] به حد [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
limit	کران
limit	پایان
limit	منحصر کردن
limit	محدود کردن
limit	حد
limit	حدود
limit	اندازه وسعت
limit	معین کردن
limit	کنار
limit	محدود کردن تعیین کردن حد
limit	مسافت یا مدت مسابقه
limit	حریم
limit	محدود
permissible velocity	سرعت مجاز
peculiar velocity	سرعت خاص
permissible velocity	تندی مجاز
permissible velocity	حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
phase velocity	سرعت فاز
phase velocity	سرعت موج
radial velocity	سرعت شعاعی
reduced velocity	گرانروی کاهیده
muzzle velocity	سرعت گلوله هنگام خارج شدن از لوله
muzzle velocity	سرعت دهانه
muzzle velocity	سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
instantaneous velocity	سرعت لحظهای
instantaneous velocity	سرعت انی
intrinsic velocity	گرانروی ذاتی
light velocity	سرعت نور
orbital velocity	سرعت مداری
limiting velocity	بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
liner velocity	سرعت
liner velocity	بردار سرعت
local velocity	سرعت موضعی
low velocity	کم سرعت
low velocity	با سرعت کم
radial velocity	تندی شعاعی
muzzle velocity	سرعت ابتدایی توپ
initial velocity	سرعت اغازی
relative velocity	سرعت نسبی
velocity of advance	تندی پیشرفت
velocity of approach	سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
velocity of escape	سرعت گریز
velocity of fall	سرعت سقوط
velocity of light	سرعت نور
velocity of money	سرعت پول
velocity of propagation	سرعت انتشار
velocity of retreat	سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
velocity ratio	نسبت سرعت
velocity stacks	لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
wave velocity	سرعت موج
wind velocity	سرعت باد
wind velocity	سرعت حرکت باد
velocity of a wave	سرعت پخش موج
velocity modulation	تحمیل سرعتی
velocity microphone	میکروفون نواری
remaining velocity	سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
safe velocity	سرعت مطلوب
seepage velocity	سرعت زه اب
sound velocity	سرعت حرکت صوت در اب دریا
terminal velocity	سرعت داخلی گلوله
terminal velocity	سرعت حد
velocity constant	ثابت سرعت
velocity constant	ضریب سرعت
velocity factor	ثابت سرعت
velocity factor	ضریب سرعت
velocity gradiant	میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
velocity jump	جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
terminal velocity	سرعت گلوله داخل لوله
electron velocity	سرعت الکترونها
critical velocity	سرعت بحرانی
conduction velocity	سرعت رسانش
conduction velocity	سرعت هدایت
circular velocity	سرعت دایرهای
charactristic velocity	مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
burnout velocity	سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
high velocity	سرعت دهانهای زیاد
income velocity	سرعت گردش پول
high velocity	سرعت اولیه زیاد
high velocity	با سرعت ابتدایی زیاد
cut off velocity	سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
escape velocity	سرعت فرار
escape velocity	سرعت گریز
fall velocity	سرعت سقوط
drift velocity	سرعت سوق
drift velocity	سرعت رانش
final velocity	سرعت نهایی
discharge velocity	سرعت تخلیه
friction velocity	سرعت اصطکاکی
group velocity	سرعت گروهی
apparent velocity	سرعت فاهری
income velocity	دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
actual velocity	سرعت واقعی
absolute velocity	سرعت مطلق
initial velocity	سرعت ابتدایی توپ
initial velocity	سرعت اولیه
induced velocity	سرعت القاء شده
angular velocity	سرعت زاویهای
angular velocity	سرعت زاویهای رهایی بمب
angular velocity	تندی زاویهای
elastic limit	حد ارتجاعی
rupture limit	مرز پاره شدن
roche limit	حد روش
time limit	حد زمانی
detection limit	حد اشکارسازی
time limit	محدوده زمانی
elastic limit	مرز ارتجاعی
safety limit	حد تامین
elastic limit	مرز برجهندگی
elastic limit	حد بر جهندگی حد ارتجاعی
strain limit	حد تناسب میان تنش و انبساط
suction limit	حد مکش
tax limit	حد مالیاتی
temperature limit	مرز دما
shrinkage limit	حد انقباض
elastic limit	حد کشسانی
elastic limit	حد کشواری
time limit	محدودیت زمانی
tolerance limit	خطای مجاز
creep limit	حد خزش
creep limit	حد انبساط دائمی
confidence limit	حد اطمینان
speed limit	سرعت مجاز
what is the limit on my account?	حد اعتبار حساب من چقدراست؟
bag limit	حد مجاز صید
audibility limit	حد شنودپذیری
to have a maximum limit [of something]	[به] حداکثر [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
age limit	محدودیت سنی
critical limit	حد بحرانی
acceptance limit	حد پذیرش
acceptance limit	حد قابل قبول
transfer limit	حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer limit	حدود تصحیحات انتقال تیر
transmission limit	محدوده فرافرستی
upper limit	حد بالایی
upper limit	حد فوقانی
upper limit	حد بالا
debt limit	حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
speed limit	حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
cut off limit	حد برش
absorption limit	لبه جذب
To set a limit to everything.	برای هر چیزی حدی قائل شدن
elastic limit	حد جهمندی
limit check	مقابله حدود
limit stop	حد ایست
liquid limit	حد روانی
liquid limit	مرز روانی
liquid limit	حدمیعان
liquid limit	حد میعان
liquid limit	مرزحالت شلی
liquid limit	مرز ابگونگی
liquid limit	حد جاری شدن
liquid limit	حد سیلان
load limit	حد بار
load limit	اندازه بار
limit switch	لیمیت سوئیچ
high limit	حد نهایی
limit state	حالت حدی
limit of tolerance	حد رواداری
limit check	بررسی حدی
limit gage	وسیله سنجش تلرانس
limit indicator	نشاندهنده تلرانس
limit load	بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
limit of elasticity	حد ارتجاعی
limit of elasticity	حد کشسانی
limit of fire	حدود اتش
limit of fire	حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
limit of inflammability	حد اتش گیری
limit of inflammability	حد قابل اشتعال
limit of load	حد بار گذاری
limit of proportionality	حد تناسب
lower limit	حد پایینی
lower limit	حد تحتانی
proportional limit	حد نسبی
price limit	حد قیمت
plastic limit	حد خمیری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com