Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
liquid crystal displays
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
Other Matches
liquid crystal
کریستال مایع
liquid crystal display
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid-crystal display
نمایشکریستالمایع
liquid crystal display colour pigmented
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
liquid liquid chromatography
کروماتوگرافی مایع- مایع
displays
ارائه
displays
نشان دادن ابراز کردن
displays
جلوه نمایاندن
displays
تظاهر
displays
اشکارکردن نمایش
displays
نمایش دادن
displays
نمایشگری
displays
نمایاندن
displays
نمایشگر صفحه نمایش
displays
نشان دادن اطلاعات
displays
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
displays
ویترین
displays
در معرض نمایش
displays
نمایش
displays
اشکار کردن
liquid
ابکی
liquid
روان
liquid
سلیس
to d. up a liquid
مایعی را باچمچه ومانندان برداشتن یا خالی کردن
liquid
چیز ابکی
liquid
مایع
liquid
ابگونه
liquid
روان سلیس
liquid
نقدشو
liquid
پول شدنی
liquid
سهل وساده
liquid
نقدینه
crystal
کریستال
crystal
بلور
crystal
شفاف
crystal
بلور کوارتز
crystal
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal
ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal
زلال بلوری کردن
crystal
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal
صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
liquid limit
مرز روانی
liquid limit
حد روانی
liquid exygen
اکسیژن مایع
liquid fire
اتش روان
liquid fire
اتش پاشیدنی
liquid fuel
سوخت مایع
liquid glass
شیشه مایع
liquid honing
سنگ زنی مایعی
liquid hydrates
مایع هیدراتها
liquid hydrogen
هیدروژن مایع
liquid consonants
حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
liquid consonants
حروف نرم
flammable liquid
مایع اشتعال پذیر
liquid gas
گاز مایع
liquid air
هوای مایع شده
liquid air
ابگون هوا
liquid air
هوای مایع
liquid ammonia
امونیاک مایع
liquid assets
دارائیهای نقدی
liquid bitumen
قیر روان
liquid capital
سرمایه نقدی
liquid capital
سرمایه راکد
liquid capital
سرمایهای که پول نقد باشد
developer liquid
مایع فهور
liquid limit
حدمیعان
liquid limit
حد میعان
liquid state
حالت مایع
mother liquid
مادر اب
perfect liquid
نقدینه کامل
perfect liquid
پول نقد
sealing liquid
مایع اب بندی
superheated liquid
مایع ابر گرم
to strain a liquid
صاف کردن یک مایع
liquid compass
مایعقطبنما
liquid eyeliner
خطچشممایع
washing-up liquid
مایعفرفشوئی
liquid lunch
ناهارحاویمشروباتالکلی
liquid mascara
ریمل
liquid soap
صابون مایع
liquid rocket
راکت سوخت مایع
liquid limit
مرزحالت شلی
liquid limit
مرز ابگونگی
liquid limit
حد جاری شدن
liquid limit
حد سیلان
liquid propellant
سوخت مایع
liquid measure
مقیاس اندازه گیری مایعات حجم سنج
liquid measure
مقیاس حجم مایع
liquid nitrogen
نیتروژن مایع
liquid oxygen
اکسیژن مایع
liquid propellant
خرج مایع
liquid propellant
خرج پرتاب مایع
liquid propellant
سوخت مایع موشک
liquid foundation
کرم مایع
supercooled liquid
مایع ابر سرد
battery liquid
مایع باتری
battery liquid
الکترولیت باتری
cryogenic liquid
مایع سرمازا
absorption liquid
مایع جذب
liquid crystals
کریستال مایع
cryogenic liquid
گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
valence crystal
بلور کووالانسی
covalent crystal
بلور کووالانسی
metal crystal
بلور فلز
crystal allotropy
چند شکلی بلور
crystal axis
محور کریستال
mixed crystal
کریستال امیخته
crystal grain
دانه بلوری
crystal control
تنظیم با بلور
crystal glass
بلور
crystal gazing
بلور بینی
crystal filter
صافی بلورین
crystal energy
انرژی بلور
crystal diode
دیود
crystal diode
دیود بلوری
crystal detector
اشکارساز بلورین
crystal defect
نقص بلور
molecular crystal
بلور مولکولی
monovalent crystal
بلور تک والانسی
colored crystal
بلور سنگین
crystal button
ریسهکریستالی
crystal drop
اشککریستالی
crystal balls
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal balls
انتن رادار
crystal clear
واضح-مبرهن
crystal ball
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball
انتن رادار
I cant do any crystal – gazing .
علم غیب که ندارم
x cut crystal
کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
atomic crystal
بلور اتمی
cast crystal
بلور ریخته
pizoelectric crystal
کریستال پیزوالکتریک
quartz crystal
بلور کوارتز
quasi crystal
شبه بلور
rock crystal
سنگ بلور
single crystal
تک بلور
crystal transducer
کریستالی
as clear as crystal
<idiom>
مثل اشک چشم
[زلال]
crystal gazer
ساحر یا جادوگر
crystal structure
ساختار بلور
crystal set
گیرنده اشکارساز
crystal set
اشکارساز کریستالی
crystal set
رادیوی ترانزیستوری
crystal rectifier
دو قطبی بلورین
crystal rectifier
دیود
crystal pulling
بلور پردازی
crystal plane
صفحه بلور
ionic crystal
بلور یونی
ideal crystal
کریستال ایده ال
iceland crystal
بلور ایسلند
crystal water
اب تبلور
detecting crystal
بلور اشکارساز
crystal transducer
مبدل
distorted crystal
بلور واپیچیده
filter crystal
کریستال صافی
crystal system
دستگاه بلور
host crystal
بلور زمینه
host crystal
بلور میزبان
crystal plane
سطح بلوری
crystal plane
سطح کریستالی
crystal pickup
پیک اپ کریستالی
crystal lattice
شبکه بلوری
crystal lattice
شبکه بلور
crystal microphone
میکروفون بلوری
crystal mixer
ترکیب کننده دیودی
crystal lattice
شبکه کریستالی
mixed crystal
کریستال مخلوط
crystal growth
رشد بلور
crystal oscillator
نوسان ساز کریستالی
crystal pendant
اویز
crystal lattice
شبکه بلورین
crystal lattic
شبکه کریستالی
crystal pickup
پیکاپ بلورین
liquid/gas separator
دستگاهتجزیهایگاز
gas liquid chromatography
کروماتوگرافی مایع گاز
liquid hydrogen tank
مخزنهیدروژنمایع
liquid/gas separator
مایع
liquid nitrogen tank
مخزننیتروژنمایع
liquid oxygen tank
مخزناکسیژنمایع
liquid limit test
ازمون حد روانی
liquid limit test
ازمون مرز حالت شلی
liquid air container
مخزن هوای مایع
liquid metal charge
شارژ فلز مذاب
liquid membrance electrode
الکترود مایع غشایی
crystal ball stopper
گلوله بلوری شیشه لیموناد
crystal video rectifier
یکسوکننده بلورین ویدئو
crystal growth affinity
رشد خواهی بلور
burnout of a crystal rectifier
سوختن یکسوکننده دیودی
interplanar crystal spacing
فاصله بین صفحهای
noble gas crystal
بلور گازهای بی اثر
crystal field theory
نظریه میدان بلور
frequency changer crystal
بلور تغییر دهنده بسامد
hexagonal crystal system
سیستم کریستال شش گوش
inert gas crystal
بلور گازهای بی اثر
cross section of a liquid compass
قسمتموربقطبنمایمایع
bulk liquid storage space
حجم کلی مخزن
leach
[liquid formed by leaching]
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
liquid oxygen tank baffle
مخزناکسیژنمایعبیمصرف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com