Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 173 (9 milliseconds)
English	Persian
liquid foundation	کرم مایع
Other Matches
liquid liquid chromatography	کروماتوگرافی مایع- مایع
foundation course	دورهآمادهسازیدانشگاه
foundation	سازمان خیریه
foundation	فونداسیون
foundation	فوندامنت
foundation	پی ریزی
foundation	شالوده اصل
foundation	پایه مبنا
foundation	اسکلت اصلی فرش [شامل تار و پود]
foundation	اساس
foundation	انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
foundation	پایه
foundation	شالوده
foundation	پی
foundation	پی ریزی اساس
foundation	بنیاد
foundation	تاسیس
foundation	بنیان بنگاه
foundation	موسسه خیریه
foundation	پی ساختمان
foundation pile	تیر فونداسیون
foundation pile	میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
foundation school	اموزشگاه موقوف
foundation paste	شفته
foundation soil	پی ریزی ساختمان
foundation soil	شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
foundation trench	شالوده
foundation materials	مصالح پی سازی
depth of foundation	گودی پی
foundation of tower	پایهمرتفع
foundation blockage	پایهسرکننده
foundation concrete	بتن پی
foundation gallery	گالری پی
foundation gallery	نقب پی
foundation joint	درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
foundation joint	درز پی
foundation trench	پی
earth foundation	پایهزمین
natural foundation	پی طبیعی
pier foundation	شالوده پی
pier foundation	اساس پی
pile foundation	شالوده شمعی
pile foundation	شمع پی
pile foundation	فونداسیون ستون
pilework foundation	پی سازی با شمع
raft foundation	پی گسترده
raft foundation	پی روی رادیه
road foundation	زیر پی راه
road foundation	پی راه
road foundation	شالوده راه
settlement of the foundation	نشست پی گاه
shallow foundation	پی کم عمق
shallow foundation	پی سطحی
grillage foundation	پی شبکهای
dam foundation	شانهنهرپائینی
machine foundation	پایه دستگاه
depth of foundation	عمق پی
deep foundation	پی سازی در عمق
bouyant foundation	پایه شناور
bouyant foundation	پی شناور
foundation stone	سنگبنا
caisson foundation	پی سازی با هوای فشرده
To lay the foundation.	پی نهادن ( پی ریزی کردن )
foundation slip	زیرپوشبندی
It must have a solid foundation.	اساس کار باید محکم باشد
deep foundation	پی گود
investigation of foundation conditions	شناسایی زمین پی
investigation of foundation conditions	تحقیق شرایط شالوده
settler of a pious foundation	واقف
bearing pressure on foundation	فشار تکیه گاهی شالوده
begueather of a pious foundation	واقف
earthquake proof foundation	غیر مقاوم درمقابل زلزله
earthquake proof foundation	شالوده ضد زلزله
custodian of a pious foundation	متولی
To lay the foundation of a company.	پایه واساس شرکتی راریختن
begueather of a pious foundation	وقف کننده
liquid	سهل وساده
liquid	پول شدنی
liquid	نقدینه
liquid	نقدشو
liquid	روان سلیس
liquid	چیز ابکی
liquid	ابگونه
liquid	مایع
liquid	ابکی
liquid	سلیس
liquid	روان
to d. up a liquid	مایعی را باچمچه ومانندان برداشتن یا خالی کردن
liquid oxygen	اکسیژن مایع
liquid soap	صابون مایع
liquid rocket	راکت سوخت مایع
liquid propellant	سوخت مایع
liquid propellant	سوخت مایع موشک
liquid measure	مقیاس اندازه گیری مایعات حجم سنج
liquid propellant	خرج پرتاب مایع
liquid propellant	خرج مایع
liquid measure	مقیاس حجم مایع
liquid nitrogen	نیتروژن مایع
liquid state	حالت مایع
liquid compass	مایعقطبنما
supercooled liquid	مایع ابر سرد
sealing liquid	مایع اب بندی
superheated liquid	مایع ابر گرم
to strain a liquid	صاف کردن یک مایع
liquid lunch	ناهارحاویمشروباتالکلی
washing-up liquid	مایعفرفشوئی
perfect liquid	پول نقد
liquid mascara	ریمل
liquid eyeliner	خطچشممایع
mother liquid	مادر اب
perfect liquid	نقدینه کامل
battery liquid	الکترولیت باتری
liquid air	هوای مایع
liquid ammonia	امونیاک مایع
liquid assets	دارائیهای نقدی
liquid bitumen	قیر روان
liquid capital	سرمایه نقدی
liquid capital	سرمایه راکد
liquid capital	سرمایهای که پول نقد باشد
liquid air	ابگون هوا
liquid air	هوای مایع شده
liquid gas	گاز مایع
liquid crystal	کریستال مایع
liquid crystals	کریستال مایع
absorption liquid	مایع جذب
battery liquid	مایع باتری
cryogenic liquid	گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
cryogenic liquid	مایع سرمازا
developer liquid	مایع فهور
flammable liquid	مایع اشتعال پذیر
liquid consonants	حروف نرم
liquid consonants	حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
liquid hydrates	مایع هیدراتها
liquid limit	حد روانی
liquid limit	مرز روانی
liquid limit	حد سیلان
liquid limit	حدمیعان
liquid limit	حد میعان
liquid limit	مرزحالت شلی
liquid limit	مرز ابگونگی
liquid hydrogen	هیدروژن مایع
liquid limit	حد جاری شدن
liquid honing	سنگ زنی مایعی
liquid glass	شیشه مایع
liquid exygen	اکسیژن مایع
liquid fuel	سوخت مایع
liquid fire	اتش روان
liquid fire	اتش پاشیدنی
Foundation [junior] house officer [British English]	انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
liquid/gas separator	مایع
liquid/gas separator	دستگاهتجزیهایگاز
liquid metal charge	شارژ فلز مذاب
liquid membrance electrode	الکترود مایع غشایی
liquid crystal displays	کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display	صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid limit test	ازمون حد روانی
liquid crystal display	کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid-crystal display	نمایشکریستالمایع
liquid air container	مخزن هوای مایع
liquid oxygen tank	مخزناکسیژنمایع
liquid nitrogen tank	مخزننیتروژنمایع
liquid hydrogen tank	مخزنهیدروژنمایع
liquid crystal displays	صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid limit test	ازمون مرز حالت شلی
gas liquid chromatography	کروماتوگرافی مایع گاز
leach [liquid formed by leaching]	مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
liquid oxygen tank baffle	مخزناکسیژنمایعبیمصرف
cross section of a liquid compass	قسمتموربقطبنمایمایع
gas liquid partitions chromatography	کروماتوگرافی گاز- مایع
bulk liquid storage space	حجم کلی مخزن
liquid crystal display colour pigmented	صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator	شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com