Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
load time
زمان بارکردن
Other Matches
I'll let you know when the time comes ( in due time ) .
وقتش که شد خبر میکنم
load
بارزدن
load
تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load
بار خارجی
load
بار داشتن
load
نیرو
load
ذخیره گذاری کردن
load
خرج گذاری کردن
load
بار کردن
load
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load
بارمهمات هواپیما
load
بار گیری شدن
load
گذاشتن
load
فیلم
useful load
بار مفید
over load
اضافه بار
load
بار
load
کوله بار
load
فشار مسئولیت
load
بارالکتریکی
load
عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load
عملکردماشین یا دستگاه
load
بار کردن پر کردن
load
گرانبارکردن
load
سنگین کردن
load
بارگیری مهمات
load
خشاب
load
تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load
استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load
انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load
قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load
کاری که باید انجام شود
load
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
load and go
بارکنش و اجرا
load and go
بار کنش و اجراء
to load off
بار اندازی کردن
to load off
خالی کردن
load
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load
بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load
بار زدن
load
بارگیری کردن
load
محموله
load
فشنگ
load
فشنگ گذاری
load
شارژ کردن
load
بار فشار
load
فرفیت
load
فرفیت بارگیری
able to take a load
<adj.>
بار پذیر
useful load
فرفیت مفید
get a load of
<idiom>
دیدن چیزی
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
buckling load
بار کمانش
load balance
تعادل بار
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
fighting load
بار جنگی
capacity load
بار مظروف
breaking load
حداکثر تحمل بار
breaking load
بار گسیختگی
load capacity
فرفیت باربری
fighting load
بارمهمات جنگی
load platform
سکویبار
load capacity
فرفیت بار
black load
سرب سیاه
load chain
زنجیر بار
load control
تنظیم با بار خارجی
load current
جریان بار خارجی
capacity load
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
central load
بار مرکزی
central load
نیروی وارد به مرکز
connected load
بار خارجی متصل
condensive load
بار فشرده
concentrated load
بار متمرکز
limit load
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
limit of load
حد بار گذاری
live load
بارزنده
live load
بار زنده
live load
بار رونده
live load
بارموثر
combat load
بارجنگی کامل هواپیما
combat load
بار رزمی هواپیما
load adjuster
خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
external load
بار خارجی
failure load
بار گسیختگی
fighting load
بار رزمی
load current
جریان بار
fluctuation of load
نوسان بار
load curve
خم بار خارجی
load factor
ضریب بارگیری
load function
تابع بار
load guage
قپان
load key
کلید بارکنش
area load
بار سطحی
load limit
حد بار
load limit
اندازه بار
load line
خط بار
application of load
فرود بار کاربرد نیرو
application of load
کاربرد بار
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
fluctuating load
بار متناوب
alternating load
بار متناوب
allowable load
بارقابل قبول
load factor
ضریب نیرو
load factor
ضریب بار
load curve
منحنی بار
load curve
منحنی مشخصه بار
bed load
بار متحرک بستر
bed load
بار کف
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
basic load
بار مبنا
load diagram
نمودار بار
balanced load
بار خارجی متعادل
axial load
بار محوری
load diagram
دیاگرام بار
load distribution
تقسیم بار
auto load
خود بارکن
load distribution
توزیع بار
load factor
ضریب بار خارجی
allowable load
بار مجاز
intensity of load
شدت بار
inductive load
بار خارجی القایی
direct load
بارگذاری مستقیم
increasing load
بار افزایشی
increase in load
افزایش بار
distributed load
گسترده بار
distributed load
نیرویی که به یک نقطه اثرنمیکند بلکه مانند نیروی هوا روی یک سطح بریک خط یا یک سطح وارد میشود
diurnal load
بار روزانه
wartime load
بار مبنای ناو
wartime load
بار جنگی ناو
wheel load
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
dynamic load
بار جنبشی
dynamic load
بار دینامی
dynamic load
بار پویا
wind load
سربار ناشی از اثرات باد
earth load
رانش خاک
inductive load
بار القائی
design load
حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
untimate load
بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
dead load
بار دائم
dead load
بارمرده
dead load
همیشه بار
dead load
بار ساکن
variable load
بار متغیر
dead load
بار مرده
dead load
بار ازمایشی
dead load
وزن ثابت و متعلقات ان
dead load
شاسی اتومبیل
dead load
پایه پل
live load
سربار
stability under load
تعادل زیر بار
deck load
وسایل روی پل کشتی
deck load
فرفیت عرشه
design load
بارمبنای محاسبه
eccentricity of the load
خروج از مرکزیت بار
impact load
بار ضربهای
full load
بار کامل
Load the gun.
تفنگ را پر از فشنگ کن
unbalanced load
بار خارجی نامتوازن
ultimate load
بار نهایی
ultimate load
بار گسیختگی
lateral load
بار جانبی
type load
نوع مهمات هواپیما
type load
نوع بار مهمات
full load
بار خارجی اسمی
crane load
بارجرثقیل
less than container load
کمتر از فرفیت کانتینر
costant load
بار ثابت
costant load
بار دائمی
less than container load
زیر فرفیت کانتینر
light load
بارک
connected load
توان اتصال
existence load
بار زیستی
existence load
بار اقلام زیستی
wind load
بار باد
work load
کاربار
work load
فرفیت کار
ice load
رانش یخ
empty load
بی بار
empty load
بی باری
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
work load
مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
work load
حجم کار
work load
مقدار کار در واحد زمان
working load
بار مجاز
working load
بار کاربردی
excess load
بار اضافی
unit load
واحد بار
full load
فرفیت کامل
full load
فرفیت تکمیل
connected load
بار متصل شده
suspended load
بار معلق
point load
بار نقطهای
permissible load
بار مجاز
pay load
فرفیت ترابری
pay load
اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load
فرفیت مفید وسیله نقلیه
pay load
بارمفید
peak load
بار قلهای
peak load
بحبوحه مصرف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com