English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (7 milliseconds)
English Persian
loading dock بارگیریبارانداز
Other Matches
dock اسکله
dock جایگاه متهم در دادگاه
dock سرسره
dock بارانداز
dock لنگرگاه
dock بریدن کوتاه کردن
dock جای محکوم یازندانی در محکمه
dock حوضچه تعمیر ناو
dock حوض تعمیرات
dock جاخالی کردن موقوف کردن
dock تعمیرگاه کشتی
dock master راهنمای حوض
dock workers رجوع شود به longshoreman
dock worker رجوع شود به longshoreman
dock receipt رسید لنگرگاه
wet dock basin
dove dock حشیشه السعال
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
sill of a dock ستون مدخل حوض دریایی
sill of a dock سد حوض دریایی
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
dock dues هزینههای لنگرگاه
dock receipt رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
graving dock حوض در دار
graving dock حوضچه تعمیرکشتی
floating dock حوض شناور
floating dock حوضچه شناور تعمیر کشتی
elf dock شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
elf dock زنجبیل شامی
sour dock ترشک
dock yard محوطه لنگرگاه
dock yard محوطه بارانداز
dock warrant رسید انبار بارانداز
dock warrant سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
dock warrant رسید لنگرگاه
dock trials ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
graving dock اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
dry dock حوض خشک
dry dock محل تعمیر کشتی
dry dock کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
dry dock استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
To dock . To berth. پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
amphibious transport dock ناو حمل و نقل اب خاکی
amphibious transport dock ناومخصوص ترابری اب خاکی
loading امیختن موادخارجی به شراب
loading بارگذاری
loading پر کردن سلاح
loading بارکنش
loading عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
loading بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
loading بار
loading خرج گذاری کردن سلاح
loading فرفیت
loading بار گذاری
loading فرفیت بارگیری
loading بار محموله
loading بارگیری
self loading پرشونده خودکار
self loading فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
loading بارگیری مهمات درهواپیما
loading speed سرعت بار گذاری
loading station ایستگاه بارگیری
loading plan طرح بارگیری خودرو
loading list لیست بارگیری خودرو
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading facilities وسایل بارگیری
loading point نقطه بارگیری
loading point نقطه سوارشدن
loading rack سکوی بارگیری
loading ramp راهروی شیب دار بارگیری
loading routine روال بارکننده
loading scale مقیاس بارگیری
loading site سکوی بارگیری
loading site محل بارگیری
loading space فضای قابل بارگیری
loading duration مدت بار گذاری
loading time زمان بارگیری
loading tray سینی پر کن گلوله
truck loading سربار کامیون
unit loading بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
up line loading انتقال یک کپی از یک برنامه
loading door فشاردر
wing loading وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing loading نسبت وزن کل به مساحت یال
Loading and unloading. بارگیری وتخلیه
The ship is loading. کشتی درحال بارگیری است
loading area قسمتلودینگ
transverse loading بارگذاری روی پایه
loading table جدول بارگیری
separate loading مهمات مجزا
magnetic loading بارگیری مغناطیسی
muzzle loading سر پر
point of loading نقطه بارگیری
pre loading بارگیری اولیه
tactical loading بارگیری رزمی یا جنگی
preload loading بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
rail loading سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
rate of loading میزان بارگذاری
separate loading مجزا پرشونده
loading bunker بارگیریانبارزغال
breech loading ته پر
cross loading تقسیم بارهای هواپیما
cross loading مخلوط کردن بارها
cycles of loading دورههای بار
density of loading تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
diffraction loading منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
base loading بار اولیه
direct loading مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
disc loading نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
drag loading فشار کششی
drag loading نتیجه کشش بادیا موج انفجار
bill of loading بارنامه کشتی
cross loading سر شکن کردن بارها
breech loading پر کردن تفنگ از ته
bulk loading بارگیری مخزن به طور یک جا
bulk loading بارگیری در مخازن
cease loading پر نکنید
cease loading گلوله را پرنکنید
bill of loading جواز کشتی
combat loading بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
commercial loading بارگیری تجارتی
commercial loading بارگیری کالای تجارتی
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
drift loading دهانه
dynamic loading بارگذاری جنبشی
diffraction loading منتجه فشار
lane loading سربار خط عبوری
loading apron نوار بارگیری
loading bridge پل بارگیری
loading bucket سطل بارگیری
loading capacity بار گیری
loading capacity فرفیت
loading chart طرح بارگیری هواپیما
loading chart جدول بارگیری
loading coil پیچک بار افزای
indirect loading بارگذاری غیرمستقیم
horizontal loading بارگیری افقی کشتیها
horizontal loading کولاس افقی
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
emergency loading بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency loading بارگذاری فوق العاده
loading diagram دیاگرام بارگیری
endurance loading بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
factor loading وزن عاملی
frequency loading بارکنش فرکانسی
frequency loading بارگیری فرکانسی
horizontal loading پر کردن مهمات به طور افقی
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
muzzle-loading cannon بارگیریلولهتوپ
block stowage loading بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
loading on alternate spans حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
container-loading bridge پلورودبستههابهکشتی
bow loading door درخمشدهمخصوصبار
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
loading participation in profits هزینههای مشارکت در سود
manpower loading chart نمودار تخصیص نیروی انسانی
strength under tangential loading مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
deflection under long term loading خیز ریز بار طویل المدت
multiple loading operating system سیستم عامل بارکننده چندتایی
cross section of a muzzle-loading cannon قسمتموربدهانهتوپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com